محبت به لمس و سخن نیست محبت درسی است که حتی انتها و آغاز مشخص و پایانی ندارد، محبت علاقه انسانها نسبت به یکدیگر و بیان نیست؛ بلکه بیشتر به انجام عمل است. مشکلات؛ چهره خود را با کوشش شما به شما و همه نشان میدهند. باید روزنهها را کشف و در پیشبرد کار سعی و کوشش بنمائیم. ما برای دو موضوع کار میکنیم؛ چگونگی بیان و مدت آن در چگونگی تلاش، بیشتر میخواهد که در آینده با آگاهی بیشتر حرکت میکنیم. مراقبت از روح و روان خودمان خوب است، جسم ما نیز احتیاج به مراقبت دارد. برای باورها ارزشی نیست ما باور داریم دروغ بد است، غیبت بد است؛ ولی باز هم آن را انجام میدهیم. برای باور یک مثلث را فرض میکنیم که یک ساقهاش باور است و ساق مقابل آن انجام است و قاعده آن ارزش میشود.
اگر باور داشته باشیم؛ ولی عمل نکنیم دو ضلع دیگر را نداریم، ما فکر میکنیم دروغگویی برای دیگران بد است؛ ولی برای ما بد نیست. ما باور داریم غیبت بد است؛ ولی فکر میکنیم برای دیگران بد است و برای ما اینگونه نیست. مشکل اصلی انسانها این است که باور دارند؛ ولی انجام میدهند و برای باور ارزش قائل نیستند. باور کردن یک مسئله است و عمل کردن به آن یک مسئله دیگر است. باور موقعی ارزش پیدا میکند که مثلث ما کامل باشد. انسان قادر است بدون تفکر و برنامهریزی برای خودش مشکلآفرینی کند که در اثر ندانستن تصمیماتی گرفته میشود که از روی احساس است و منطقی نیست و ما گرفتار مشکلات میشویم که باعث این مشکلات خود ما هستیم. تصمیمهایی که از روی ندانستن گرفته میشود در انتها به ضرر ختم میشود. در بعضی از کارهای واجب کاهلی کردن از جانب ما است. در هیچ موضوعی ترس به خود راه ندهید.
در کنگره داشتن استاد و راهنما خیلی مهم است. راهنما برای هدایت کردن ما و نشان دادن راه به ما آموزش میدهد. اگر برای انسانها استاد نباشد انسانها خودشان را نابود میکنند. بایدها وجود ندارد مگر اینکه انسانها خودشان مرز بگذارند. ما اصلاً موضوع زور را القاء نمیکنیم. در انجام تصمیمهای خود کار و کوشش خودمان مهم است. اگر حرکت نکنیم جسم ما متلاش و ناتوان میشود و اجبار در آموزش نیست. اگر در یک جا بمانیم و حرکت نکنیم هیچ تغییری به وجود نمیآید. حافظ و نگهبانی؛ یعنی چه؟ یعنی ساختن، نگهبان با رئیس فرق دارد. در کنگره نگهبان رئیس نیست، او باید کنگره را حفظ کند، ساختن خود و دیگران مهم است. ما گاهی اوقات خودمان را گم میکنیم و پیدا نمیکنیم و اگر خودمان را پیدا کردیم آرام میشویم؛ مثل یک فرد مصرفکننده مواد که خودش را گم کرده است و وقتی رها میشود خودش را پیدا میکند و به آرامش میرسد.
یکی از باورهای غلط و اشتباه این است که میگویند؛ مادیات مهم نیست و معنویات مهم است. این باور غلط است که ما برای مادیات ارزش قائل نباشیم. مادیات در زندگی ما نقش مهمی دارد، یکی از پایههای اساسی زندگی مادیات است، پول چرک کف دست نیست، هر مقدار معنویات مهم است مادیات هم مهم است فقط افراط در آنها سم است. انسانهای پولدار دزد نیستند، آنها با تلاش و کارآفرینی به اینجا رسیدهاند. حتماً انسان نباید گدا باشد انسان میتواند ثروتمند باشد؛ ولی از راه درست و بدون اینکه فخر فروشی کند. انسانها با رنجهایی که به آنها وارد میشود نباید میدان را خالی کنند و عقبنشینی کنند، شیطان میخواهد که عقب نشینی کنی.
جنگ بدون درد و خونریزی معنا ندارد، از سختیها نباید فرار کنیم، قدرت مطلق به همه چیز آگاه است. باید قدرت جسم و روح (منظور از روح همان نفس است) میزان باشد. جسم و روان باید میزان باشند. جسم و روان؛ مانند سوار و سوارکار هستند. اسب جسم و سوارکار روان است که هماهنگ و میزان باشند؛ پس ما باید این دو را با هم هماهنگ کنیم و تحرک لازم را داشته باشیم؛ اگر تحرک لازم را نداشته باشیم به نتیجه مطلوب نمیرسیم. قدرت جسم و روان باید میزان و هماهنگ باشد، نیروهای نابکار و نیروهای منفی اطراف ما جهت خاموش کردن ما فعال هستند. باور را به عمل تبدیل کنید. باورهای مثبت و به عمل رساندن ارزش بالایی دارد. زندگی دارای دو چهره است؛ مادی و معنویات، اگر فقط مادیات باشد معنی ندارد و اگر فقط معنویات باشد باز هم معنی ندارد این دو کنار هم معنی پیدا می کند. با تفکر سالم مشکلات خودمان را به حداقل برسانیم.
منبع: سیدی تاجر(۲)
نویسنده: همسفر رویا رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
رابط خبری همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
۱۲۲