English Version
This Site Is Available In English

انجام هر کاری بدون حس غیرممکن است

انجام هر کاری بدون حس غیرممکن است

جلسه لژیون چهاردهم.
با استادی: راهنمای محترم مسافر مسعود؛ با دستور جلسه: (جزوه جهان‌بینی یک) در تاریخ ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۳ رأس ساعت 18:۰۰ آغاز به‌کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
موضوع حس؛ امری بسار مهم و قدرتمند است که در آموزش‌های کنگره، حس به خداوند تشبیه شده، زیرا حس نیز مانند خداوند، در همه‌جا جاری است.
در جزوه جهان‌بینی مطرح می‌شود که حس، نخستین نیرویی است که عقل را به‌کار می‌اندازد؛ به این معنا که حس، اولین هشدار را به عقل می‌رساند تا در جایگاه مناسب، عملکرد درست را به نمایش بگذارد.

در حس نوعی نیروی جاذبه نهفته است؛ برای درک بهتر این موضوع، می‌توان براده‌های آهنی را تصور کرد که به آهنربا نزدیک می‌شوند، در این حالت براده‌های آهن و آهنربا به سوی یکدیگر جذب می‌شوند. حس نیز مشابه همین جاذبه عمل می‌کند و برای ایجاد این کشش، وجود یک حس و جاذبه ضروری است.
این حس و جاذبه، در سرتاسر کائنات و هستی جاری است که بدون وجود آن، حیات نه‌تنها در کره زمین، بلکه در کل هستی، از جمله زمین، خورشید، ماه و کهکشان‌ها، معنایی نداشت. این جاذبه، ناشی از جِرم است؛ به این معنا که جِرمی که بیشتر باشد یا قدرت بیشتری داشته باشد، دیگر اجسام به دور آن می‌چرخند، مانند گردش زمین به دور خورشید یا ماه به دور زمین. تمامی این مثال‌ها برای درک این موضوع هستند که؛ برای به‌کار انداختن حس، وجود یک نیروی جاذبه الزامی است.

اما کاربرد حس چیست و چگونه عمل می‌کند؟ در واقع، انجام هر کاری بدون حس غیرممکن است. پس در نتیجه حس به خودی خود به وجود نمی‌آید و نیازمند جاذبه است. ایجاد جاذبه به سادگی میسر نیست، بلکه به خواسته‌ها و ذرات نَفس بستگی دارد.
هدایت خواسته‌ها و ذرات نَفس در مسیر دُرست، تنها از طریق آموزش و گذر زمان امکان‌پذیر است. مانند همان براده آهن و آهنربا.
اگر جنس براده آهن تغییر کند و به مس، طلا یا نقره تبدیل شود، آهنربا دیگر قادر به جذب آن نخواهد بود. خواسته نیز تفاوتی بین مثبت یا منفی بودن ندارد؛ خواسته‌ها یکدیگر را پیدا و جذب می‌کنند که حس نیز از این قاعده مستثنی نیست و می‌تواند هم مثبت و هم منفی باشد.
حال اگر آهنربا را نمادی از نیروهای منفی، اعتیاد یا هرگونه عمل ضدارزشی در نظر بگیریم، در صورتی که جنس ما از براده آهن تغییر کند، آهنربا دیگر قادر به جذب آن نخواهد بود یا به عبارت بهتر، حس و جاذبه‌ای نسبت به آن نخواهیم داشت.
آموزش‌های کنگره60 دقیقاً همین نکته را یادآوری می‌کند که فرد باید درون خود را تغییر دهد. منظور از درون، تغییر شخص پس از درمان اعتیاد در کنگره 60 است، به‌گونه‌ای که دیگر هیچ جاذبه‌ای نسبت به مواد مخدر نداشته باشد.
البته، این موضوع در مورد همه افراد صدق نمی‌کند، بلکه مختص کسانی است که در حین درمان، ذرات نفس‌شان نیز تغییر کرده و خواسته‌های‌شان عوض شده است. اگر این تغییر شکل بگیرد، فرد پس از رهایی و در بیرون از کنگره، هیچ جاذبه و میلی به مواد مخدر نخواهد داشت.
آموزش‌های کنگره به ما می‌آموزد که هرگز نمی‌توان جاذبه را حذف کرد؛ جاذبه همواره وجود دارد و حتی توان مقابله با آن را نیز نداریم. به عنوان مثال: اگر شخصی به مواد مخدر یا هر عمل ضدارزشی کشش و جاذبه داشته باشد و سعی در مقاومت کند، این مقاومت تا حدی و تا یک جایی ادامه خواهد داشت. به همین دلیل است که نمی‌توان در برابر نیروها ایستادگی و مقاومت کرد.
در نتیجه، این یک فرمول است و خوشبختانه کنگره، پاسخ این فرمول را به ما داده است. کنگره به ما می‌گوید؛ که با آموزش گرفتن، گذر زمان و تغییر درون و خواسته‌های خود، دیگر نیازی به خواسته‌های قبلی نداریم و جاذبه‌ای نسبت به آن‌ها احساس نمی‌کنیم. البته این کار، هم سهل و هم سخت است. با این فرمول، می‌توان پرونده اعتیاد را برای همیشه بست.
در نهایت، نتیجه می‌گیریم؛ تمامی موضوعات هستی که با آن مرتبط هستیم، به درون ما بستگی دارند.
اگر خواسته‌ها و ذرات درون ما تغییر کنند، مشکلات اعتیاد به‌صورت خودکار و برای همیشه رفع خواهند شد.

تهیه و تایپ: مسافر مهدی لژیون هشتم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .