«خلاصه سیدی تاجر ۲»
( محبت به لمس و سخن نیست؛ محبت درسی است که آغاز و پایان مشخص ندارد. محبت و علاقه انسانها به یکدیگر به بیان نیست؛ بلکه به انجام عمل است).
برای باورها ارزشی نیست؛ اگر باور داشته باشیم که دروغ بد است، ولی این عمل را انجام دهیم، هیچ ارزشی ندارد. در مثلث باور سه ضلع وجود دارد که یک ضلع آن باور، ضلع دیگر انجام باور و قاعده این مثلث ارزش است. اگر باور داشته باشیم و عمل نکنیم، دو ساق مثلث را نداریم و سطحی بهوجود نمیآید. باور اگر به عمل برسد ارزش دارد، این باورها میتواند، مثبت یا منفی باشد؛ اگر مثبت باشد به انجام برسانیم، ارزش مثبتی دارد و اگر باور منفی به عمل برسد ارزش منفی دارد. مشکل اکثر انسانها این است که موضوعی را باور دارند یا قادر نیستند، آن را انجام دهند و یا نمیخواهند انجام دهند. تمام سختیهای بشر این است که آن باور را بتواند عمل کند. باور موقعی ارزش پیدا میکند که مثلث کامل شود و ساقهای آن بسته شود.
قبل از انجام هر عمل اگر تفکرات لازم را داشته باشیم، مشکل ایجاد نمیشود؛ اما بدون تفکر و برنامهریزی انسان قادر است، خودش برای خودش مشکل ایجاد کند. تصمیمات ما گاهی بر مبنای احساسات است که منطقی نیست و گرفتار مشکلات متعدد میشویم. شخصی که برای انسان مشکل درست میکند، خود انسان است، با تفکرات سالم بایستی سعی کنیم، مشکلات خود را به حداقل برسانیم.
دو نفر ممکن است، رفیق خیلی خوبی باشند؛ ولی شریک خوب نیستند، رفیق خوب بودن با شریک خوب بودن کاملاً با هم متفاوت است. اگر میخواهید دوست شما با شما بماند در معامله با او شریک نشوید؛ اگر میخواهید، خواهر و برادرتان برای شما بمانند با آنها شراکت نکنید. شراکت شرایطی دارد که باید در نظر بگیریم، به طور مثال: هدف از شراکت را بدانیم، مسئولیتها را بدانیم و تقسیمبندی کنیم، سرمایه را باید مشخص کنیم و به همدیگر اعتماد داشته باشیم و همه موارد باید حتماً مکتوب شود.
شخص مصرفکننده برای انجام کارها نیرو و سرعت عمل کمی دارد، اشکال در تزکیه نفس مانع ادامه هدف نمیشود. شخصی که در صراط مستقیم باشد، ترس به خود راه نمیدهد. در اثر برداشتهای غلط از زندگی و نداشتن استاد یا راهنما با وجود کار و تلاش شبانهروزی شخص گمراه میشود. نقش معلم و استاد در زندگی بسیار مهم است و اگر برای انسانها راهنما و استاد نباشد، خودشان را نابود میکنند. امروزه ما در کنگره راهنما داریم که راه را نشان میدهد. در مسئله آموزش هیچ اجباری نباید باشد. تصفیه و پالایش باید بدون اجبار، آرام، راحت و آزاد باشد.
در جهانی که زندگی میکنیم، جسم انسان پس از مدتی ناتوان و متلاشی میشود؛ اما در بعد دیگر در هر حالتی که بخواهد باشد، هیچ تغییری نمیکند. نگهبان به مفهوم حافظ و نگهبانی کردن میباشد، نگهبان در حال ساختن خود و دیگران میباشد. انسان برای رسیدن به اهدافش باید خود را پیدا کند و تا زمانی که خود را پیدا نکند، دیگران را نمیتواند بیابد. مادیات یکی از پایههای اساسی زندگی است، در زندگی ما بسیار حائز اهمیت است و نقش مهمی دارد؛ اما افراط و تفریط خوب نیست و یک انحراف است؛ باید تعادل را حفظ کنیم و با فکر و تجربه موظف به نگهداری کامل از کالای خود هستیم. وقتی انسان دارا باشد، میتواند به دیگران کمک کند.
هر انسانی که بخواهد با رنجهای وارد شده میدان جنگ را رها کند، این آرزوی هر فرمانده و سردار جنگی است که دشمن قبل از نبرد عقبنشینی کند. از سختیها نباید فرار و عقبنشینی کرد، باید به دل سختیها رفت. قدرتمطلق به همه چیز آگاه است، آنان که به ظاهر پیشهای جز تزویر ندارند، آتش و سوختن درونی را دوباره تجربه خواهند کرد. قدرت جسم و روح باید میزان شود. جسم و روان مثل سوار و سوارکار هستند که باید با هم هماهنگ باشند و در مقابل سختیها تحمل داشته باشیم. نیروهای منفی اطراف ما جهت خاموش نمودن ما فعال هستند؛ ولی اگر توجه نکنیم، ستونهای توخالی آنها فرو میریزد.
منبع : سیدی (تاجر ۲) اقای مهندس
نویسنده و ویراستار: همسفربهاره رهجوی راهنما همسفرمعصومه ( عضو لژیون سردار)
رابطخبری: همسفرپروانه رهجوی راهنما همسفرالهام ( عضو لژیون سردار )
ارسالکننده: همسفرزهرا نگهبان سایت ( عضو لژیون سردار)
همسفران نمایندگی امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
184