پنجمین جلسه از دوره پنجاه و هفتم از کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶٠، نمايندگي پروين اعتصامي اراک با استادی مسافر رضا، نگهباني مسافر سعید و دبیری مسافر امید با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام» سهشنبه، بیستویکم اسفندماه ۱۴۰۳، ساعت ١۶:٠٠ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم مسافر؛ شاکر خداوند هستم که توانستم در کنگره حضور داشته باشم و آموزش بگیرم و به حال خوب برسم. از جناب آقای مهندس و خواده محترم ایشان متشکرم که این بستر را فراهم کردند تا من به درمان و حال خوب برسم. از آقا حبیب راهنمای عزیزم تشکر میکنم بابت زحمات زیادی که برای من کشیدند تا به حال خوب برسم و همچنین اجازده دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم و از آقا محسن راهنمای درمان سیگارم تشکر میکنم و از مرزبانان عزیز بابت خدمت و مهیا نمودن این بستر برای افرادی مثل من که بتوانیم در آن آموزش بگیریم نیز ممنونم.
و در مورد دستور جلسه نظم، انضباط و احترام، تجربه من در سفر قبل که برگشت کردم، تنها چیزی که یاد گرفتم روش DST بود، تیپر را دقیق انجام میدادم و تمام وعدهها را سر ساعت معین مصرف کردم و کاملاً در اجرای این متد نظم داشتم. ولی متاسفانه برای حضور در کارگاههای آموزشی اصلاً منظم نبودم و از آن فراری بودم و تنها برای دریافت نامه میآمدم و همچنین در نوشتن سیدی نظم نداشتم و زمانی که راهنما از ما میخواست تا سیدی بنویسیم، چون آن زمان نوشتن سیدی اجبار نبود من یکبار خواستم یک سیدی را خلاصهنویسی کنم و تقریباً ۶-٧ ساعت روی آن کار کردم اما چون منظم نمینوشتم و در واقع بدلیل خلاصه کردن مطالب، بیشتر دچار سردرگمی میشدم و این بینظمی باعث شد حس خوبی به نوشتن سیدی تا آخر سفر نداشتم و تنها همان یک خلاصهنویسی را در طول سفر نوشتم.
و در ادامه بعد از دهماه سفر رها شدم، ولی هجدهماه بعد از آن برگشت کردم، خدا را شکر میکنم که بعد از دوماه مصرف این اجازه به من داده شد تا به کنگره برگردم و سفر کنم و به درمان برسم.
من در سفری که بار اول داشتم خیلی راحتر سفر کردم و دومین بار کار سختتر شد ولی این بار همه چیز منظمتر شد و من سر ساعت حضور داشتم و سیدیها را کامل نوشتم اما از مشارکت میترسیدم و روزهای سهشنبه که احساس میکردم شاید به من مشارکت بدهند من قبل از شروع مشارکت از جلسه بیرون میرفتم و بعد از مشارکت میآمدم.
خدارا شکر میکنم که توانستم با نظمی که در سفر داشته باشم کمکم توانستم سفرم را با موفقیت به پایان برسانم و یک مسئله دیگر این بود که خوشبختانه راهنما باعث شد من سفر سیگار را شروع کنم و به درمان برسم که تأثیر زیادی داشت.
.jpeg)
در مورد احترام، من همیشه سعی کردم به همه احترام بگذارم، چون به نظرم احترام مانند آینهای است که من به هر کس احترام بگذارم به من برمیگردد. به همین خاطر من هیچوقت بدون استفاده از کلمه آقا، نام یک راهنما یا ایجنت و مرزبان را نبردهام چون آنها همیشه با احترام با من برخورد کردهاند.
خدا را شکر میکنم که توانستم فرمان راهنمای عزیزم را اجرا کنم و در جایگاه استادی خدمت کنم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
در ادامه مراسم افطاری ماه مبارک رمضان برگزار شد؛
.jpeg)

.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
تنظیم و ارسال: مسافر محسن(لژیون یازدهم)
«مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
266