English Version
This Site Is Available In English

مثلث باور از سه ضلع باور، انجام باور ‌و ارزش تشکیل شده است.

مثلث باور از سه ضلع باور، انجام باور ‌و ارزش تشکیل شده است.

راهنما همسفر معصومه(لژیون سردار)

در ابتدای سی‌دی مطرح می‌شود که برای باورها ارزشی نیست. ما باورهای زیادی داریم مثلاً باور داریم که فلان دین را داریم، به فلان جا بستگی داریم، دروغگویی و غیبت بد است؛ ولی خودمان این کارها را انجام می‌دهیم. برای اینکه مسئله را خوب درک کنیم و معنای باور را بفهمیم مثلثی رسم می‌کنیم که یک ساق آن باور است و ساق مقابل آن انجام باور و قاعده مثلث ارزش است. اگر باور داشته باشیم ولی عمل نکنیم دو تا از ساق‌های مثلث را نداریم و در این صورت سطحی به وجود نمی‌آید. نکته حائز اهمیت این است که تمام چیزهایی را که باور داریم خود ما انجام می‌دهیم؛ ولی اگر دیگران انجام دهند ناراحت می‌شویم که چرا این کار نادرست را انجام دادند. مثلاً می‌گوییم توهین به دیگران بد است؛ ولی خود ما به دیگران توهین می‌کنیم. بنابراین تمام سختی‌های بشر بسته به این است که بتواند باور خود را به عمل تبدیل کند.

ما در گذشته به علت تصمیمات اشتباهی که در زندگی گرفتیم و با توجه به حرکت‌هایی که بر مبنای احساس انجام دادیم و تصمیم ما منطقی نبوده است، گرفتار مشکلات متعددی شدیم و خودمان اسباب بدبختی خود را به وجود آوردیم. مسئله‌ای که انسان‌ها نمی‌دانند این است که چگونه برای خود مشکل درست می‌کنند؛ برای مثال دو نفر ممکن است دوست خیلی خوبی باشند؛ ولی شریک خوبی نباشند یا ممکن است خواهر و برادر خوبی باشید ولی شریک خوبی نباشید. نکته بعدی که باید به آن توجه کنیم این است که نباید در اموری که تخصص نداریم وارد شویم. شغل‌های زیادی وجود دارند که ما اصلاً درباره آن‌ها هیچ اطلاعات و آگاهی نداریم؛ بنابراین نباید وارد کارها و شغل‌هایی شویم که نسبت به آن‌ها تخصص نداریم. اگر می‌خواهیم با کسی شراکت کنیم شرایطی را باید در نظر بگیریم؛ اینکه هدف از شراکت، چشم‌انداز و مسئولیت‌های آن را بدانیم؛ تقسیم‌بندی کنیم و به همدیگر اعتماد کنیم. باید بدانیم سرمایه چطور تقسیم‌بندی می‌شود و تمام این مسائل در نظر گرفته شود. اگر می‌خواهید با هم مشارکت کنید و مشکل پیش نیاید، باید همه چیز آن مشخص باشد.

یکی از مشارکت‌هایی که انسان انجام می‌دهد، مشارکت کار و سرمایه است؛ ولی باید توجه داشته باشیم که کار با پول تقسیم‌بندی نمی‌شود. کسی که کار می‌کند، باید حقوق بگیرد. بنابراین بعضی مواقع ما کارهایی انجام می‌دهیم یا تصمیماتی می‌گیریم که به ضرر ما تمام می‌شود. مثلاً یک رشته تحصیلی را دوست نداریم؛ ولی در آن رشته تحصیل می‌کنیم که از طریق آن به درآمد بالایی برسیم؛ غافل از اینکه از راه تحصیل به درآمد و پول فراوان نمی‌رسیم. در نهایت اینکه انسان به عناوین مختلف برای خود مشکل درست می‌کند؛ ولی باید توجه داشته باشد که قبل از هر اقدامی اگر تفکر لازم را بکند، این مشکلات برای او به وجود نخواهد آمد. مسئله دیگر که مطرح می‌شود سرعت عمل و نیرو است. انسان به خاطر قرار گرفتن در سختی‌ها و مسائل نباید دست از هدف خود بکشد. توجه به واجبات در ادامه مطرح می‌شود که منظور از فریضه فقط آداب، سنت، نماز و روزه گرفتن نیست؛ گرچه که این‌ها به جای خود قابل احترام است؛ اما از منظر دیگری می‌توان گفت اگر زود بیدار شدن، کار کردن، استراحت کردن و برنامه‌ریزی روزانه دچار اشکال شده است، باید آن را برطرف کنیم.

یکی دیگر از نکات کلیدی و پراهمیت، وجود راهنما و معلم در زندگی انسان‌ است. معلم باعث بیداری انسان می‌شود. یکی از برداشت‌های غلط، نداشتن استاد یا راهنما است. خیلی مهم است که یک استاد ما را راهنمایی کند. گاهی اوقات ما در خانواده بزرگ شده‌ایم؛ ولی خانواده هدفمند نبوده است و بچه‌ها همین‌طوری بزرگ شدند و برای تربیت آن‌ها برنامه‌ریزی خاصی نشده است. اگر انسان‌ها استاد نداشته باشند، خود را نابود می‌کنند و به آتش می‌کشند. این استاد و راهنما است که انسان را هدایت می‌کند و راه را به او نشان می‌دهد. در ادامه مطرح می‌شود که من نمی‌دانم چرا برای من استادانی تعیین شد؛ البته برای تعیین استاد، حساب و کتابی وجود دارد. برای همه ما نیز همین‌طور است. برای ما استاد تعیین شد. ما به کنگره می‌آییم از ما پولی گرفته نمی‌شود. سر کلاس با ما حرف می‌زنند، چایی می‌دهند، صندلی می‌دهند، مکان خوب می‌دهند، استاد حضور دارد، باید استفاده کنیم؛ اما باید در نظر داشته باشیم که برای آموزش هیچ اجباری نیست! شاگرد خودش وارد لژیون می‌شود. هر وقت نخواست می‌تواند نیاید. ما هرگز مسئله‌ای را به زور القاء نمی‌کنیم.

نکته دیگری که مطرح می‌شود این است که تا زمانی که انسان خود را پیدا نکند، نمی‌تواند دیگران را پیدا کند. موضوع بعدی مسئله دانستن است. برای اینکه بدانی باید قدرت تفکر داشته باشی که چه چیز را بدانی و چه چیز را ندانی! مسئله مادیات و معنویات مطرح می‌شود که شاگرد مطرح می‌کند که من برای مال دنیا هیچ ارزشی قائل نیستم و مادیات برای من مانند چرک دست است؛ این معنویات است که ارزش دارد. اما آنچه که استاد در جواب شاگرد بیان می‌کند این است که مادیات در زندگی ما نقش بسیار مهمی دارند. به‌عنوان مثال اگر شما یک دکان‌دار هستید باید قدر جنس خود را بدانید؛ یعنی نه قیمت دو یا سه برابر و نه احتکار کردن و نه جنس را رایگان در اختیار دیگران قرار دادن! باید توجه داشته باشیم که همه چیز به مادیات بستگی دارد. نمی‌توانیم بگوییم پول چرک دست است! ما کفش، لباس، خوراک، غذا، مکان، سقف و مسکن می‌خواهیم و همه این‌ها پول می‌خواهد. همان‌قدر که معنویات ارزشمند و مهم است، مادیات خیز خیلی ارزشمند است. ولی افراط و تفریط بد است. اگر شما در معنویات هم افراط و تفریط کنید مثل سم و زهر می‌ماند. فرقی ندارد در مادیات نیز اگر همه مسئله شما مادیات باشد، آن هم سم است. بنابراین باید توجه داشته باشیم که انسان وقتی پول دارد می‌تواند به دیگران کمک کند. وقتی ندارد هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد.

در آخر اینکه باید قدرت جسم و روح را میزان کنیم و در نظر داشته باشیم، جسم و روان مثل سوار و سوارکار هستند. پس باید سعی کنیم تحرک لازم را داشته باشیم. اگر فعالیت مورد نیاز را نداشته باشیم به نتیجه مطلوبی نخواهیم رسید.

منبع: سی‌دی هفته《تاجر》
تایپ: راهنما همسفر معصومه(لژیون سردار)
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه لژیون سوم(دبیر سایت)
همسفران نمایندگی رضوی مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .