English Version
This Site Is Available In English

زبان مشترک تمام انسان‌ها، محبت است

زبان مشترک تمام انسان‌ها، محبت است

جلسه چهارم، از دوره‌ی هیجدهم، از کارگاه‌های آموزشی، خصوصی، کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی مسافر منصور، با نگهبانی مسافر مرتضی و با دبیری مسافر رضا، با دستور جلسه" نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰" در روز سه‌شنبه ۲۱ اسفند ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان منصور هستم یک مسافر، خداوند متعال را شاکر و سپاسگزارم که توفیقی حاصل شد تا در کنار شما عزیزان حضور دارم و از ایجنت محترم نمایندگی قیدار تشکر می‌کنم که بنده را دعوت کردند.

آخرین باری که در نمایندگی قیدار حضور داشتم، اوضاع نمایندگی مثل امروز سروسامان نداشت. آب و لوله‌کشی آب نبود. توی سرویس‌ها آب یخ زده بود. گاز و لوله‌کشب گاز نبود و با کپسول و بخاری گازی سالن را گرم می‌کردند. شرایط بسیار سختی بود. ولی امروز که وارد سالن شدم، تغییرات کاملاً محسوس بود. هم آب است و هم گاز و آب گرم در سرویس‌بهداشتی‌ها و دو عدد هیتر هم برای گرمایش سالن کار گذاشته شده است. خداوند به کسانی که بانی این کار بودند، توفیق عنایت کند. شاید امروز در این سالن حضور نداشته باشند، اما یادگاری آنها همچنان حضور دارد. شاید هم اصلا ندانیم این افراد چه کسانی بودند و امروز کجا هستند. 

همه انسان‌ها در طول زندگی یک مسیری را طی می‌کنند، درس می‌خوانند، ازدواج می‌کنند، صاحب فرزند می‌شویم و یک سرپناهی تهیه می‌کنیم. این‌ کارهایی است که اکثر انسانها انجام می‌دهند. اما من در موقعیتی هستم که اگر دفتر زندگی من به آخر برسد و قرار به تحویل دفتر زندگی برسد، (اِنّا لِلّه وَ اِنّا عَلَیهِ راجِعون) در سی‌دی تنها هم می‌گوید ما تنها به دنیا آمده و تنها هم از دنیا خواهیم رفت. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که اِذن و اجازه داد و دفتری را در اختیار من گذاشت که کمی بیشتر از انسان‌های عادی برای من کنار گذاشته بود و در اصطلاح دفتر من پربارتر و کامل‌تر از انسان‌های دیگر بود. این چیز باارزشی که من نوعی را از انسان‌های عادی متمایز کرده است، اجازه خدمت کردن به انسان‌های دردمند است. مصداق شعر *عبادت به جز خدمت خلق نیست / به تسبیح و سجاده و دلق نیست* و خداوند توفیق خدمت به بندگانش را به هر کسی عنایت نمی‌کند. این پول باید خرج گردد، این مال و ثروت در این دنیا ماندنی است، هیچ کس نمی‌تواند ریالی را با خود ببرد. کارخانه بزرگ ماموت که در ورودی شهر تهران قرار دارد. وقتی صاحب کارخانه فوت کرده بود و در محوطه کارخانه تشییع می‌کردند، چه کسی باور می‌کرد که این همه مال و ثروت که برای جمع‌آوری آن سال‌های عمرش را خون‌دل خورده بود، در این دنیا باقی ماند. تنها توشه و نصیبی که از این ثروت با خود برد، سفره و نانی بود که برای کارگران خود گسترده بود. تنها استفاده درست از این ثروت همین بود. 

خداوند را همیشه شاکرم که از منی که یک انسان ناامید و به اصطلاح جزو از یاد رفتگان و بر باد رفتگان بودم و هیچ‌کس هیچ حسابی روی من باز نمی‌کرد، دری به روی من گشوده شد، به نام کنگره ۶۰ و این معجزه زندگی من بود. قطعاً کسانی که تلاش کردند و این سالن را بنا کردند، در پی آن بودند که انسان‌ها را با هم همدل کنند. چون زبان مشترک تمام انسان‌ها محبت است و چقدر ما خوشبخت هستیم که در جایی هستیم که دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند و با کمک انسان‌های دردمندی که فقط دل‌هایشان در گرو همدیگر است، ده‌ها هزار متر بنا در جای‌جای این کشور ساخته است و این برای بزرگترین محقق اعتیاد غرب، آقای ویلیام وایت هم حیرت‌انگیز است و این حجم از همدلی برایشان شگفت‌انگیز و غیرقابل باور است.

روزهای ابتدایی اعتیادم را به خاطر می‌آورم که وقتی خانواده‌ام متوجه اعتیاد من شدند و من را برای درمان به بهزیستی بردند. متخصصان اعتیاد وقتی فهمیدند که من مصرف کننده هروئین هستم، آب پاکی را روی دست خانواده‌ام ریختند و تنها راهی که به ذهنشان می‌رسید طرد کردن من از خودشان بود. دانشگاههای کنگره ساخته خواهد شد تا به اصطلاح متخصصان اعتیاد که از اعتیاد فقط تجویز قرص و متادون و ب۲ را بلد هستند، مراجعه کنند و در این دانشگاهها یاد بگیرند و به جای طرد کردن انسان‌های بیمار، روش درست درمان اعتیاد را بیاموزند. راه درست را نشان دهند، نه نشان دادن بیراهه و طرد کردن و جدا کردن انسان‌ها از جامعه.

بنابراین ما همیشه باید قدردان کسانی باشیم که به هر نحوی به ما خدمت می‌کنند و قدردان کسانی هستم که در اعتلای سقف‌های کنگره تلاش می‌کنند. 

در مورد دستور جلسه هم باید بگویم با نگاه کردن به طبیعت، ابعاد هستی نمود پیدا می‌کند. وقتی به یک شکوفه دقت می‌کنیم، بعد از گذشت یک فصل، تبدیل به یک سیب خوشمزه و زیبا می‌شود. ما شاید تبدیل شدن این شکوفه را نبینیم. اما این شکوفه، دلیل قانع‌کننده‌ای است که به میوه وقتی نیست. نمود نظمی است که خداوند در درون آن درخت و در شکوفه‌های آن درخت نهان کرده است. ما به نظم هستی اعتماد داریم و با خیال راحت می‌خوابیم و نگران تمام شدن اکسیژن نیستیم. نگران این نیستیم که فردا خورشید طلوع نخواهد کرد. روش درمان کنگره و دی‌اس‌تی هم از درون همین نظم، بیرون آمد. نظم قوانینی است که من انجام می‌دهم. باید از خودمان بپرسیم که چند نفر از ما پایبند این نظم هستیم. همین نظم و انضباط من معتاد و غیرقابل اعتماد را تبدیل به معتمدترین فرد محله کرده است و خداوند را بابت این بسیار شکرگزار هستم. متشکرم که توجه کردید.

تایپ: مسافر یداله، راهنمای لژیون دهم 

درج و ارسال: مرزبان خبری 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .