آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. بهنام خداوند خوبیها و زیبایی، آنکه من را آفرید تا بیاموزم زندگی با همه پیچ و خم آن زیبا است و قدر این زیبایی را بدانم؛ چون خدا زیباست، همانطوری که میدانیم جهان هستی بر مبنای نظم و انضباط آفریده شده است و ما در تمام سطوح زندگی با آن سروکار داریم؛ از جمله موارد میتوان به شب و روز، تغییرات فصلها، وجود دریاها و اقیانوسها جهت ذخیره آب به صورت باران به سایر نقاط کرهزمین اشاره کرد. نظم یعنی هر چیزی سر جای خود قرار بگیرد و هر کاری زمان معین خود انجام شود، هر کس به وظیفه خود عمل کند و انسانی که نظم را رعایت میکند انسان مضبط نامیده میشود.
در گذشته و قبل از ورود به کنگره بینظمی و آشفتگی افکار در زندگیم موج میزد و تصور میکردم که برای رهایی و نجات از این شرایط باید نیرویی از بیرون به کمک من بیاید و غافل از اینکه تمام نیروهای هستی درون خودم وجود دارد؛ اما من توان بیدار کردن نیروهایم را نداشتم و همیشه منتظر بودم یک منجی پیدا شود و دنیای تاریک من را تبدیل به نور کند و نمیدانستم تا زمانی که خودم نخواهم اگر تمام کائنات دست در دست هم دهند من همچنان با جهل و ناآگاهی دست به گریبان خواهم بود؛ اما با آموزشهای کنگره و یاری راهنماهایم دریچه نگاهم تغییر و تحول یافت و دریافتم که برای هر تغییر کوچک و بزرگ از جمله نظم و افکار و امورات زندگیم باید ابتدا نیروهای خفته درونم را بیدار کنم. در کنگره کار درمان بر مبنای نظم و انضباط است و مسافری که در سفرش نظم داشته باشد، وقتشناس باشد و برای رسیدن به هدفش که همان رهایی است برنامهریزی کند؛ قطعا به خواسته خود میرسد و موفق میشود. من به عنوان یک رهجو باید مرتب در جلسات و لژیون حضور داشته باشم و خودم را ملزم به نوشتن سیدی و اطاعت از امر راهنما بدانم و برای فرار از مسئولیتها بهانهتراشی نکنم.
فاکتورهای مهمی که در سیستم کنگره وجود دارد عبارتند از؛ نظم، انضباط و احترام، پوشیدن لباس سفید برای مسافرها و روسری یا شال سفید برای همسفران نظم خاصی را در کنگره بوجود آورده است، آقای مهندس با نظم دادن به مصرف مواد روزانه خود روش DST را کشف کردند، در مورد احترام هم بنیان کنگره آقای مهندس روی این موضوع خیلی تاکید دارند و همیشه میفرمایند؛ که در چهارچوب قوانین قدم بردارید و از خط قرمزها عبور نکنید و به کسانی که در جایگاه مختلف خدمت میکنند احترام بگذارید؛ مثل جایگاه کمک راهنما، جایگاه ایجنت، جایگاه مرزبانان، من نمیتوانم با افراد این جایگاه مثل آدم عادی صحبت کنم و توجیههای جالبی هم میآورم که دوستم بود الان شده راهنما یا مرزبان رفیق صمیمی من بوده، نه الان شال دارد و من نمیتوانم تو خطاب کنم یا کلمه خانم را حذف کنم یا فعل مفرد بکار ببرم، باید احترام بگذارم. دقت کنم چگونه جلوی راهنمای خود مینشینم، آیا در لژیون پاهایم را روی هم میاندازم؟ در جلسه چگونه مینشینم، جلوی کسی که شال دارد چگونه میایستم.
نظم، انضباط و احترام سه عنصر موفقیت در کنگره به حساب میآید. این مکان مقدس است به دلیل اینکه مردگان زنده میشوند، یک مصرفکننده زندگی نمیکند، روزمرگی و مردگی میکند، اینجا افراد احیا میشوند؛ پس مقدس است. آقای مهندس چند سال قبل در یک مصاحبه فرمودند؛ که من مردم را وادار میکنم به من احترام بگذارند چگونه ؟ با رفتار، منش و عشق بلاعوض خود و خانوادهشان که وقف رهایی ما انسانها کردند و اینگونه احترام را برای خود خریدند که الان بیش از هزاران نفر در رکاب ایشان هستند. در کنگره آموزش میگیرم نظم، انضباط، احترام و حرمتها را در زندگی خود کاربردی میکنم و یاد میگیرم که چگونه به اطرافیانم احترام بگذارم و حرمت نگه دارم، اگر بتوانم درست و دقیق آموزشها را کاربردی کنم آنوقت احترام را برای خود خریدهام؛ اگر میخواهم مسیر و راهی را که در آن قدم گذاشتهام را به خوبی طی کنم و به هدفم برسم باید فرمانبردار خوبی باشم، با حضور بهموقع در کنگره و آموزش گرفتن و اجرایی کردن آموزشها در زندگیم بتوانم فرد مفیدی برای خود و خانواده جامعه باشم.
نویسنده: همسفر جمیله رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
رابطخبری: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) دبیرسایت
نگهبانسایت: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
118