جلسه سیزدهم از دوره سوم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره60 نمایندگی امام قلی خان با استادی راهنما همسفر حدیث، نگهبانی همسفر الهام و دبیری همسفر پریسا با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز دوشنبه 20 اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱4:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را سپاسگزارم که اجازه داد در ماه مبارک رمضان، یکی از بهترین، زیباترین و قشنگترین ماههایی که تکتک ما میتوانیم این ارتباط، باسیم و بیسیم را با قدرت مطلق برقرار کنیم، خدمت کنم؛ روزهای قشنگ و تکرار نشدنی در این شعبه در کنار خیلی از شما عزیزان سپری کردیم و امیدوارم تا زمانی که فرصت دارید، تکتک شما چه با شال چه بی شال، قدر لحظهلحظهای که روی این صندلی مینشینید، را بدانید؛ چون خیلی زودتر از آن چیزی که فکر میکنید، تمام میشود و تنها زمانی میماند که نگاه میکنید که ببینید، چه بودید؟ چه کردید؟ کجا هستید؟ و آن خاطرات فقط تداعی میشود.
در مورد دستور جلسه امروز (نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰) در لژیون سردار؛ عالم هستی به نظر من، هیچچیز را اتفاقی به کسی نمیدهد و همیشه باید بهای آن چیزی که دوست دارید را پرداخت کنید تا آن نعمتی که میخواهید، داشته باشید؛ خداوند بزرگ اجازه زندگی را به ما نمیدهد؛ مگر اینکه یک روز از عمر ما را بگیرد تا اجازه دهد، یک روز زندگی کنیم، پس تکتک ما وقتی زندگی هم میکنیم، خدا از ما بهایش را دریافت میکند و انرژی هم در وجود تکتک ما از بین نمیرود؛ مگر اینکه از صورتی بهصورت دیگر تبدیل شود و بابت این دو مورد که گفتم، خداوند یک سری قوانین در هستی گذاشته است که هرکس زرنگ و زیرک باشد و بتواند از آن قوانین بهدرستی استفاده کند، میتواند بهترینها را برای خودش و خانوادهاش رقم بزند.
قوانین شامل بخشش، توجه، عمل و عکسالعمل، بقا، کاشت، داشت، برداشت و نظم و انضباطی که در هستی وجود دارد، است؛ امروز در مورد نظم و انضباط که در هستی وجود دارد، باید صحبت کنیم و چرا ما باید در لژیون سردار این صحبت را کنیم؟ لژیون سردار به بحثهای مالی برمیگردد، همه ما باید به دستور جلسه بهصورت مالی نگاه کنیم، نظم و انضباط مالی در من وجود داشتن من را به کجا میرساند؟ آیا داشتن مادری که اطلاعات مالی دریافت کند، چطور فرزندی را میتواند بزرگ کند؟ یا داشتن سواد مالی و نظم و انضباط یک سال آینده میتواند، انسان را به چه جایگاهی برساند؟ جواب این سؤالها نیاز به تفکر ما دارد تا بتوانیم، جواب دهیم ،تکتک انسانهایی که قسط و وامهایشان برگشت میخورد و نگاهشان ازنظر مالی این است که من نمیتوانم، با توجه به اینکه دلار و طلا مرتب بالا میرود، اینجا یک حقهایی وجود دارد، حالا که اینجور بالا رفت، من دیگر بههیچعنوان نمیتوانم طلا بخرم یا نمیتوانم پهلوان شوم و من نمیتوانم این اتفاق را برای خودم رقم بزنم و قانون توجه در هستی میگوید: تو به هر چیزی که توجه کنی همان را دریافت میکنی، وقتی به نداشتهها و نمیتوانمهایت، توجه کنی؛ پس مطمئناً اگر نظم و انضباط هم داشته باشید، نمیتوانید، دست آوردی هم داشته باشید؛ چون این قوانین، قوانینی است که باید اجرا کنید و در ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد و نمیشود، مثلاً من بخواهم، خلاف جهت دریا شنا کنم و انتظار داشته باشم که به ساحل برسم، این اتفاق واقعاً صورت نمیگیرد، پس پیش نیازش این است که همه ما علیرغم اطلاعات و خبرهای منفی، به تواناییهای خودمان تمرکز و توجه کنیم.
خیلی از ما روز گلریزان تعهداتی دادیم و صحبتهایی انجام دادیم تا بتوانیم صور آشکار و پنهان خود را رقم بزنیم؛ ولی الان میبینیم که این پول را نمیشود، پرداخت کنیم و این پیش نیازش همان قوانینی است که گفتم؛ باید روی جهان ذهن و باورهای خود کارکنیم، آقای مهندس همه ما را قدرتمند بار آورد و بهطور نامحسوس روی تکتک ضلعهای ذهن ما کار کرد، وقتی من با اساتید دانشگاه صحبت میکنم، میگویم، فقط قسمت همسفران ۲ میلیارد پول جمع میشود، اصلاً چیز عجیبی برای آنها هست؛ ولی برای ما خیلی عادی است که یک همسفر بیاید، ۵۰ میلیون هزینه با حس خوب بدهد، پس این نظم و انضباط است که آقای مهندس با برنامهریزی به ما آموزش دادند.
در مورد احترام هم بحث جایگاههایی هست که در کنگره مطرحشده است، آقای مهندس میفرمایند: زمانی که یک دنور یا پهلوان به شعبه میآید؛ موظف هستند که به او احترام بگذارند؛ چون دوست دارد، جایگاهها احترام داشته باشند، راهنماها موظف هستند، هم نظم و احترام را خودشان انجام دهند و هم به رهجوهایشان آموزش دهند.
من خودم شخصاً دریافتی که از لژیون سردار در مورد نظم و انضباط داشتم، یک نکته که همیشه خیلی موفقم کرد، هر موقع پولی که دریافت میکردم، یک کارت مخصوص کنگره داشتم و همان موقع به آن کارتم جابهجا میکردم؛ یعنی این تعهدی بود که باید انجام میشد، کسانی هستید که اول راهید، سواد مالی میگوید: برای پولی که میخواهید بهعنوان پسانداز مالی داشته باشید؛ باید چهار کارتبانکی داشته باشید، یک کارت مخصوص هزینهها، یک کارت برای خرید و یک کارت برای مواقع ضروری مثل پیشآمد یا بیماری و یک کارت مخصوص سرمایهگذاری باشد و این کارتها را به ترتیب مبالغش را باید جابهجا کنید؛ یعنی من اگر امروز کاسب هستم و پنج میلیون دریافت کردم، همان موقع در چهار کارت تقسیم کنم.
یک پیشنهاد خیلی قشنگ، خودم انجام ندادم؛ ولی کسانی که الان راهنما هستند، شال دارند، الان طلا قیمتش خیلی بالا هست، میگویند، سنگ بزرگ علامت نزدن است، ما اگر بخواهیم لقمه بزرگ برداریم، واقعاً هیچوقت به هیچجا نمیرسیم، ما اینجا DST را یاد گرفتیم؛ یعنی ذرهذره انسانها بزرگ میشوند؛ مثلاً من پولهایی که بابت پاکتها دریافت میکردم، همه را یا در لژیون سردار یا صندوق میدادم؛ ولی الان خیلی ناراحت هستم و هم به مسافرم و هم به بعضی از بچهها گفتم، همه را جمع کنید و یک تکه طلای کوچک بگیرید بهعنوان اولین سال راهنماییتون و به خودتون هدیه دهید و نگذارید در کیفتان بماند، هم یادگاری از دوره راهنما بودنتان میشود و هم حکم پسانداز را برایتان دارد، اصلاً شاید خواستید، بفروشید، پهلوان شوید؛ چون من روانشناسی ثروت یاد میدهم، نکته مهم این است که طلا خیلی بالا میرود، ذرهذره پولهایتان را سرمایهگذاری کنید و نگذارید، پول نقد در حسابتان باشد؛ چون سواد مالی میگوید: پول را باید تبدیل کنید، مثل انرژی که تبدیل میشود، هرچند کوچک باشد؛ ولی ذرهذره جمع گردد، وانگهی دریا شود.



تایپ: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
عکاس: همسفر نازنین رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امام قلی خان
- تعداد بازدید از این مطلب :
405