English Version
This Site Is Available In English

محبت نیرویی برای جذب حس خوب

محبت نیرویی برای جذب حس خوب

محبت و عشق با هم متفاوت هستند و تفاوت آن در این است که محبت عام و کلی می‌باشد و عشق خاص و جزیی است. محبت دارای شاخه‌های می‌شود که عشق است. پس عشق از دل محبت زاییده می‌شود. برای مثال محبت مانند محبت داشتن به همه انسان‌ها  و عشق یعنی علاقه به یک شخص خاص است. پایه‌ی محبت چیست؟ پایه محبت دانایی است. یعنی پایه محبت تجربه و تفکر و آموزش است. دانایی ما را به محبت می‌رساند و از دل محبت عشق زاده می‌شود.

هر چیزی دارای سه ضلع می‌باشد. اضلاع محبت و عشق عبارت هستند از جاذبه و حس و سایه. سایه آن چیزی است که وجود دارد و دارای جاذبه است و ما نسبت به آن حس خوبی داریم. برای مثال همسر یک سایه است و برای ما جاذبه دارد و حس خوب به آن داریم. حس دریافت کننده است و برای اینکه حس دریافت کند باید دانایی داشته باشیم. پس عشق زاده می‌شود. چرا باید به محبت برسیم؟ ما برای اینکه به آرامش و آسایش درونی برسیم باید محبت داشته باشیم. کسی که با محبت است خودش از زندگی لذت می‌برد و دارای آرامش و آسایش است.

وقتی محبت باشد همه چیز برای‌ ما جاذبه دارد و سایه‌ها برای ما جاذبه پیدا می‌کنند و حس ما دریافت کننده جاذبه‌های مختلف می‌شود. اما اگر محبت نباشد حتی نمی‌توانیم نزدیک‌ترین افراد زندگی خود را حس کنیم و جاذبه‌ای ندارند. حس کردن جاذبه‌ها یعنی ما به محبت رسیده‌ایم. برای رسیدن به محبت باید دانایی ما رشد کند. باید سعی کنیم پندار و گفتار و کردار خود را سالم کنیم. از پندار نیک به کردار نیک می‌رسیم. یعنی ابتدا باید تفکرات خودمان را سالم کنیم و تفکرات مخرب و منفی را از خود دور کنیم.
با انجام عمل ضد ارزشی نمی‌شود به ارزش‌ها رسید. محبت به لمس و سخن نیست محبت به عمل است. این‌گونه نیست که کسی را در آغوش بگیریم و به زبان بگوییم دوستت دارم و بعد کاری انجام دهیم که او اذیت و ازار شود. پس کسی که محبت دارد سعی می‌کند کاری نکند که معشوقش ناراحت شود. باید هدف و مسیر ما هر دو هم سو با صراط مستقیم باشد. صراط مستقیم یعنی نزدیک ترین راهی که ما را به مقصد می‌رساند. برای رسیدن به مقصد نمی‌توان میان‌بر زد و راه را کوتاه کرد باید از صراط مستقیم رفت و از مسیر خودش عبور کرد.

صراط مستقیم باعث می‌شود ما دور خودمان دور نزنیم و سرگردان نشویم. برای سلامتی و حفظ جسم‌ باید حتما ورزش کردن را سرلوحه زندگی قرار داد. همانطور که مراقبت از روح و روان مهم است مراقبت از جسم هم اهمیت دارد. شخصی هست که هشتاد سال سن دارد ولی قوی و سرزنده است چون ورزش می‌کند و شخصی است که شصت سال سن دارد و عزلت نشین و ناامید است و کارهای شخصی خود را به سختی انجام می‌دهد چون ورزش نکرده است.

نویسنده: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
ویرایش: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .