نقطه مقابل نظم اعتیاد است.

منبع: نمایندگی صفادشت
دوشنبه 20 اسفند 1403

تعداد بازدید از این مطلب : 116

دهمین جلسه از دوره چهارم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران با نگهبانی مسافر احمد، دبیری مسافر صابر و استادی مسافر عیوض، با دستور جلسه " نظم، انظباط و احترام در کنگره60 " دوشنبه 20 اسفند ماه ١۴٠٣ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان عیوض هستم یک مسافر.
ابتدا تشکر می کنم از استاد عزیزم آقای امیر محمدی، گروه مرزبانی، ایجنت محترم و نگهبان محترم احمد آقا که این فرصت در اختیار من گذاشتند تا خدمت کنم .
همان طوری که همه عزیزان می‌دانند هستی بر مبنای نظم، انضباط و احترام است و نقطه مقابل این نظم، اعتیاد است. اعتیاد یعنی بی نظمی کامل و تاریکی مطلق این تاریکی همراه با تخریب است، ما یک خودرو را در نظر بگیریم از بالای ۵۰۰ قطعه تشکیل شده است برای اینکه این خودرو به حرکت در بیاید باید تمام قطعات به طور منظم کار کنند تا خودرو به حرکت دربیاید و به راهش ادامه بدهد اگر یک قطعه ای معیوب باشد و تنظیم نباشد قطعا این حرکت صورت نمی پذیرد ابتدا باید قطعه معیوب از چرخه خارج و قطعه جدید جایگزین شود. در جهان هستی هم به همین شکل است. هستی بسیار دقیق و منظم است زمانی که ببیند من در چرخه نظم قرار ندارم قطعا مانند گردبادی می آید و هر چی سر راهش قرار دارد پرت می‌کند بیرون، هستی کاملأ هوشمند است و کامل متوجه می شود .
وقتی من بر خلاف هستی حرکت کنم از اون چرخه نظم و چرخه زندگی و حیات خارج می شوم که اعتیاد با من مسافر عیوض همین کار را کرد وقتی که من درگیر اعتیاد شدم و به واسطه مواد مخدر در مسیر تاریکی قرار گرفتم از چرخه زندگی کاملا خارج شدم و نظمی در زندگی ام نبود حتی توی رفتار، گفتار و کردار من در خورد و خوراک من حتی در مسائل زناشوئی و خواب من همه اینها تخریب ایجاد شد ومن از این چرخه نظم کاملأ خارج شده بودم و زندگی من آشفته بود با ورود به کنگره ۶۰ سعی کردم ذره ذره در چرخه نظم قرار گیرم وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم از نظم وانصباطی که در کنگره حاکم بود لذت بردم و جذب کنگره شدم. در کنگره ۶۰ دیدم همه پیراهن سفید، منظم ومرتب نشسته اند و همه گفتارها و رفتارها روی احترام است، خیلی خوشم آمد و همین امرباعث شد بیام سفرم را شروع کنم، وقتی وارد لژیون شدم راهنما فرمودند که باید سی دی بنویسی، منظم و مرتب بیای بروی و گوش به فرمان باشی آرام آرام سفرم را شروع کردم و به حرکت خودم ادامه دادم تا زمانی که روی چرخه نظم انسان قرار نگیرد به رهایی کامل نمی‌رسد، من زمانی که دیر بیام سی دی ننویسم گوش به فرمان نباشم و مرتب و منظم نباشم اگر هم به پایان نقطه برسم به ‌نظر شخص من رهایی مستدام و ادامه دار نخواهد بود. این نظم و انصباط است که به من این فرصت را میدهد که من از چرخه تاریکی به سوی نور و روشنایی حرکت کنم ، دو جا این نظم را به من آموزش دادند یکی دوران خدمت سربازی در ارتش، من در قسمت دژبانی ارشد دژبانی بودم و دژبان هم باید کاملأ مرتب و منظم باشد، شبها باید پوتین ها واکس زده شده و بند پوتین هم که سفید است باید تمیز شسته شوند، لباسهایمان هم اتو کشیده و مرتب باشند وقتی اعتیاد پیدا کردم همه اینها فراموش شد و دیگری هم نظم را در کنگره یاد گرفتم سر ساعت دقیق جلسات شروع می شود و سر ساعت دقیق به پایان می رسد و نکته دیگر احترام، تا زمانی که من نظم نداشته باشم فرد منظم و با انضباطی نباشم قطعا فرد بااحترام ومحترمی نخواهم بود جناب مهندس می فرمایند: زمانی که به من گفتند از این نمیترسی که گذشته شما باعث شود مردم دید و نگاه دیگری نسبت به شما داشته باشند می فرمایند: من گفتم که من یک کاری می کنم که دیگران مجبور شوند به من احترام بگذارند آقای مهندس یقه کسی را نگرفت که بگوید حتما باید بیای به من احترام بگذاری آن عملکرد جناب مهندس و رفتارش باعث شد دیگران مجبور شوند به آقای مهندس احترام بگذارند و این برای من خیلی جالب بود من زمانی که در چرخه اعتیاد بودم این احترام از دست داده بودم از زمان نوجوانی و جوانی ورزش میکردم تو محل همه من را می شناختند. لطف خدا و به لطف کنگره ۶۰ وارد کنگره ۶۰ شدم وسفرم شروع کردم دوباره از اون چرخه اعتیاد و تاریکی خودم را بیرون کشیدم دوباره همون احترام آرام آرام به من برگشت و این نظم وانصباط واحترام ذره ذره صورت می گیرد مثل سفر DST، از این که به صحبت های من گوش کردید از همه شما عزیزان ممنونم.