English Version
This Site Is Available In English

احترام گذاشتن باعث جذب دیگران می‌شود

احترام گذاشتن باعث جذب دیگران می‌شود

سیزدهمین جلسه از دوره شصت و یکم از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر با استادی مسافر هادی، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر هادی، با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰» روز یک‌شنبه ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان هادی هستم یک مسافر. تشکر می‌کنم از جناب آقای مهندس که این بستر را برای ما فراهم کردند تا آموزش ببینیم و خدمت کنیم. از راهنمای خوبم که اجازه خدمت کردن در این جایگاه را به من داد، سپاسگزارم.

دستور جلسه نظم، انضباط و احترام است. من بعد از اینکه به کنگره آمدم و از آموزش‌های ناب کنگره بهرمند شدم احترام گذاشتن و مفهوم احترام را یاد گرفتم، در محل کارم و در اجتماع آدمی بودم که به هیچکس احترام نمی‌گذاشتم و متوجه احترام دیگران هم نمی‌شدم. اما وقتی به کنگره آمدم و وارد لژیون شدم، راهنما گفت: "اگر می‌خواهید به یک درمان خوب برسید، نظم و انضباط را رعایت کنید؛ به وقت بیایید، به وقت بروید و دارویتان را سر ساعت اعلام شده از کلینیک بگیرید و سر ساعت مصرف کنید." من هم چون خواست قلبی داشتم که به درمان برسم، با اجرای دقیق فرامین راهنما به این مهم دست یافتم. به یاد ندارم از زمانی که دارو را شروع کردم، ساعت دارو را فراموش کرده باشم.
همیشه زود می‌آمدم تا اسمم در دفتر حضور و غیاب نفر اول باشد. این نظم باعث شد که من در نوشتن سی‌دی هم به‌طور دقیق بنویسم و جلوتر که آمدم، نظم و انضباط در کنگره باعث پیشرفت کاری من شد، چه در کارهای اداری و چه در زندگی شخصی.

بیرون از کنگره، نظم و احترامی نداشتم. یک روز در محل کارم، یکی از همکارانم حرفی به من زد و من به او بی‌احترامی کردم؛ او چیزی نگفت و رفت. اما وقتی به کنگره آمدم و با آموزش‌های آن آشنا شدم، بعد از مدتی دوباره با همان همکار هم‌شیفت شدم. او به من گفت: "یادت می‌آید یک روز به من بی‌احترامی کردی؟ الان می‌بینم که خیلی تغییر کرده‌ای و آرام‌تر هستی، حالا فقط می‌خندی و به کسی گیر نمی‌دهی و بد و بی‌راه نمی‌گویی! اگر اضافه کاری را کم می‌کنند، می‌گویی: "اشکال ندارد، حتماً یک اتفاقی بوده است."

به او گفتم: این تغییرات به خاطر این است که  من در گذشته یک مصرف‌کننده مواد بودم و حالا در کنگره شصت بیماری اعتیادم را درمان می‌کنم و آموزش می‌بینم. همکارم گفت: تغییرات را که در تو دیدم فکر می‌کردم به دانشگاه می‌روی." از وقتی که فهمید، احترام من دو برابر شد و بیشتر به احوال من توجه می‌کند.

الان مورد احترام همه همکاران هستم و این احترام را مدیون کنگره هستم. کنگره در یک مقطع زمانی خیلی چیزها را به من داده است. در سفر اول، نظم و انضباط را یادم داد و در سفر دوم، احترام. احترامی که کنگره به من داد، هیچ جا نداشتم. وقتی به برادرم سلام می‌کردم، او از من دوری می‌کرد، چون حال خوبی نداشتم. اما حالا به هر کدام از برادرانم زنگ بزنم، فوری گوشی را برمی‌دارند و می‌گویند: "جانم برادر." احترامی که الآن برایم می‌گذارند، واقعی و قابل مقایسه با احترامی که قبلاً می‌گذاشتند، نیست. یک احترام توام با محبت بی قید و شرط است.

در سال جدید تولد من نزدیک است و خوشحالم که یک سال از زندگی‌ام را در سلامتی و آرامش پشت سر گذاشتم. خدا را شکر می‌کنم که این نظم و انضباط را در کنگره یاد گرفتم؛ کنگره به من یاد داد که به غیر از اینکه حال خودم را خوب می‌کنم، با احترام و نظم و انضباط می‌توانم آدم‌های بیشتری را به خودم جذب کنم. اگر توانستم به خودم احترام بگذارم، می‌توانم به دیگران هم احترام بگذارم.

از راهنمایم، آقای پوریا، خیلی ممنون هستم برای همه زحماتش، مخصوصاً در زمینه نظم و انضباط و احترام، ایشان باعث شدند که حالم خیلی خوب باشد و نظم و انضباط را سرلوحه تمام کارهایم قرار دهم و به آرامش برسم.
از همه شما سپاسگزارم.

نگارش: مسافر هادی (لژیون دوم)
ویرایش: مسافر غلامعلی (لژیون هشتم)
ثبت: مسافر اسماعیل

ویژه ها

دیدگاه شما





۰ دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .