خدا را شکر که کنگره در مسیر زندگی من و خانوادهام قرار گرفت و سرنوشت ما با این مکان مقدس پیوند خورد. در کنگره یاد گرفتیم که حتی کوچکترین عمل نیک ما هم در جایی برایمان ذخیره میشود و از بین نمیرود، تا قبل از ورودم به اینجا باور نداشتم که چنین چیزی واقعیت داشته باشد، ملیکای قبل از کنگره انسان خوبی نبود؛ اما به یاد نمیآورم که چه زمانی و چه مکانی، چهکار نیکی انجام دادم که برای من ذخیره شده و اینگونه به من در بهترین زمان و موقعیت ممکن بازگشت که من در کنگره در قالب نقش همسفر باشم. وقتی به خودم نگاه میکنم بیشتر شبیه يک معجزه است که آن صفات ضدارزشی و ناپاک چقدر شرافتمندانه به ارزشها تبدیل شدند و لباسی از جنس نور بر تن کردند. هم اکنون نیک میدانم که من و خانوادهام در سفر عشقی قرار گرفتهایم که پستیها و بلندیهای بسیار دارد اینکه از پستیها و تمام القاها و نیروهای منفی باید آگاه باشيم که چه قدرتمند و داوطلبانه و بسیار مشتاق بهسوی تو میشتابند تا سفرت را متوقف کنی؛ اما تو بسیار هوشمندانه آنها را کنار میزنی و با عشق به حرکت خود ادامه میدهی به گمانم این کار فقط از کسی برمیآید که در کنگره بهخوبی آموزشدیده باشد. حقیقت این است که کنگره وطن است، به رهجوهایش هویت میدهد و به اصل خود باز میگرداند و او را در مسیر سفر از تاریکیها به سمت نور هدایت میکند. در آخر از استاد بزرگوارم آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان که این بستر زیبا را برای ما فراهم کردهاند سپاسگزارم و قدردان راهنمای نازنینم خانم خدیجه هستم که با عشق من را در این سفر همراهی کردند.
نویسنده: همسفر ملیکا رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
227