یازدهمین جلسه از دوره دهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی ملایر با استاد ایجنت همسفر راحله ، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر فیروزه با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز یکشنبه ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
دستورجلسه امروز نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰ میباشد که مربوط به حرمتهای کنگره ۶۰ میباشد همانطور که آقای مهندس دژاکام میفرمایند: «ما باید همه چیز را از طبیعت الگو بگیریم»؛ الگو از نظر نظم و انضباط چگونه است؟ این است که یه دفعه نمیشود که آتشفشان بهوجود بیاوریم دنیا خراب میشود، یکدفعه نمیشود سیل بیاید؛ چون دنیا خراب میشود و باران که زیاد میآید سیل میآید و از قبل یک برنامهریزی میشود و انسانها یک حدسهایی میزنند که امکانش هست سیل بیاید؛ منظورم این است که توی دنیا توی کل هستی همهچیز برمبنای نظم و انضباط هست.
وارد هر سازمان، نهادی که بشوی دارای نظم و انضباط است و قوانین خاص خودش را دارد و یک حریم و حرمتهایی دارد، کنگره هم به همین شکل هست و دارای یک حرمتها و قوانین است که ما موظف هستیم آن قوانین را رعایت کنیم اگر رعایت نکنیم چه میشود؟ همینطور که اگر این دنیا آن هستی، آن تعادل و نظم و انضباط را نداشته باشد به هم میریزد و هرج و مرج بهوجود میآید در کنگره هم به همین شکل است و اگر نخواهیم که طبق قوانین پیش برویم باعث هرج و مرج میشود، هرکسی هروقت دلش بخواهد میآید و هرکس هرجور دلش بخواهد لباس میپوشد، لباس مخصوص کنگره سفید است و باعث بینظمی میشود. در حرمت کنگره۶۰ برای احترامش حرمتها مشخص شده است میگوید دروغ نگویید، میگوید به همدیگر احترام بگذارید، همانطوری که یک تازهوارد وارد کنگره میشود و مرزبان، ایجنت، راهنمای تازهواردین، سفر اولی سفر دومی به این تازه وارد احترام میگذارند، همانطوری که سفر اولی، سفر دومی، تازه وارد باید به شالدارها احترام بگذارد نه به خاطر شخصیت به آن شخص، بهخاطر آن شال باید احترام بگذارند؛ آقای مهندس دژاکام بارها گفتهاند: «اگر این شالها بر گردن یک چوب خشک بود باید به آن احترام بگذارید»؛ چرا به خاطر شال احترام بگذاریم؟ بهخاطر اینکه من این شال را بر گردن انداختم، یک خدمتگزار مردم هستم و خدمتگزار خلق خداوند بودن جایگاه بالایی دارد من نمیگویم که من جایگاه بالایی دارم این شال جایگاهش بالا است و خدمتگزار خلق بودن خواست خداوند است.
دقت کنید از وقتی ملایر راه افتاده است چند نفر آمدند رها شدند و رفتند و چند نفر رها نشدند و رفتند؟ چند نفر ماندند؟ خدمت کردن پس اینها همه خواست خداوند است دست هیچکس نیست فقط و فقط خواست خداوند است و مورد بعدی توی حرمتها میخوانیم میگوید بدون اجازه سخن گفتن این به این معنا نیست که وسط حرف سخن بگوییم وقتی استاد سخن میگوید حتی با بغل دستی صحبت کردن هم همین است این یعنی بدون اجازه سخن گفتن و بیحرمتی کردن.
مورد بعدی میگوید؛ تلفن دادن و تلفن گرفتن این به نظر شما چه پیامدهایی برای من دارد؟ به غیر از غیبت کردن و سخنچینی کردن چه سودی برای من دارد؟ این به خاطر خود ما میگوید که این کار را نکنیم اگر این حرمتها را من رعایت کنم و تکتک آن را حفظ باشم چه در زندگیم و چه در کنگره هیچ فرقی نمیکند خودم در آسایش زندگی میکنم از لحاظ درونی خودم آرام هستم، حرمتهای کنگره ۶۰ اگر رعایت شود انسان به آرامش درونی میرسد؛ همانطوری که در سیدی معرفت ۳ آقای مهندس دژاکام فرمایند: «محبت کردن بر پایه دانایی است و این محبت انسان را به آرامش درونی میرساند، قوانین و حرمتهای کنگره ۶۰ و برقراری نظم و انضباط انسان را به آرامش درونی میرساند.»
کنگره بر مبنای محبت بنا شده است، محبت را از همدیگر دریغ نکنیم اگر در کنگره انسانها به همدیگر محبت میکنند بهخاطر این است که دانایی آنها بالا است ما اینجا آمدهایم که یک نفر را به رهایی برسانیم از سفر اولی گرفته تا مرزبان و ایجنت همه ما مسئولیم در برابر کسی که اولین بار وارد کنگره میشود، چرا مسئولیم؟ برای اینکه آن حسهایی که بین ما رد و بد میشود کسیکه وارد کنگره میشود آنها را دریافت میکند و همه ما این حسها را تجربه کردهایم؛ حس تنفر، کینه، حس حسادت، قیاس اینها حسهایی هست که در تکتک ما در زمان اعتیاد است کسیکه در تاریکی اعتیاد هست تکتک این حسها را دارد و کسی که وارد کنگره میشود دقیقاً با همین حسها وارد میشود وقتی در شعبه این حسها موج بزند یک تازهوارد این حسها را دقیق میگیرد.
استاد امین میفرمایند: «اگر در من ذرهای به اندازه ذرهای که در هوا معلق است حس تنفر، کینه، قیاس باشد من دقیقاً آن حس را دریافت میکنم» ما نیامدهایم اینجا که با هم دعوا کنیم ما آمدهایم اینجا حال همدیگر را خوب کنیم آمدیم به همدیگر محبت کنیم همانطوری که یک راهنما با محبت و عشق در لژیون مینشیند آن وقتی که باید برای بچهاش و خوشگذرانی بگذارد از آنها میگذرد و میآید برای منِ رهجو آموزش میدهد این یعنی محبت و ما باید محبت را از راهنمایمان بیاموزیم و اگر ما از ناراحتی دیگران خوشحال شویم و از خوشحالی دیگران ناراحت شویم یک روزی این حس به خودمان برمیگردد و این فضایی که خداوند به ما داده که پر از علم و آموزش و محبت است استفاده کنیم، سعی میکنیم وقتی اینجا میآییم پر از حس خوب باشیم و این حس خیلی مهم است حسی که بین ما رد و بد میشود در شعبه خیلی مهم است برای اینکه خودمان تزکیه و پالایش شویم باید به هم محبت کنیم و اینها همه نظم و انضباط و احترام است و اینها را رعایت کنیم.
در پیام سفر دوم میگوید از بندی که آزاد شدهای تو را سرمست نگرداند فکر نکنیم خوب شدیم و همه چیز تمام شده است تازه شروع شده است؛ چون هم سهل و هم سخت است سختیش به خاطر این است که باید آن را نگه داریم با چی آن را نگه داریم؟ با نظم و احترام. من اگر به کسی احترام میگذارم به او احترام نمیگذارم به خودم احترام میگذارم اگر من برای خودم ارزش و احترام قائل نباشم برای شما هم نیستم این را شک نکنید و اگر این نظم و انضباط و احترام را رعایت کنیم قطعاً آن تعادل در زندگیمان اتفاق میافتد.

مراسم افطاری همسفران نمایندگی ملایر
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)

.jpg)
.jpg)
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر منظر و مسافر عباس
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول)
تایپ: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
178