اولین آموزشی که در کنگره به ما داده میشود، رعایت نظم، انضباط و احترام گذاشتن به جایگاهها است. ما در کنگره در تمام جلسات، مدام در حال آموزش گرفتن این نکته هستیم که باید قوانین و مقررات کنگره را فرابگیریم و به اجرای آنها پایبند باشیم. در کنگره آموزش میگیریم که باید نظم برقرار باشد و در آخر مدام تکرار میکنیم که باید احترام و حرمت جایگاهها را حفظ کنیم، اینگونه میتوانیم به دوام کنگره کمک کنیم.
همسفر نسیم و مسافرشان، با آخرین آنتی ایکس تریاک و شیره وارد کنگره شدند. به مدت ۳ ماه با متد DST و داروی OT باراهنمایی مسافر علیرضا و همسفر زهرا سفر میکنند. ایشان در رشته ورزشی ایروبیک و مسافرشان در رشته ورزشی فوتبال فعالیت میکنند. همسفر نسیم در جایگاه سایت خدمت کردهاند.
اینک در مورد دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰» با ایشان گفتگویی ترتیب دادهایم که توجه شمارا به آن جلب میکنم.

به نظر شما یک رهجو برای اینکه تبدیل به یک رهجوی بانظم و انضباط در کنگره ۶۰ شود، چهکاری باید انجام دهد؟
به نظر من وجود تفکرات افیونی، ناامیدیها، بیتعادلیها، پریشانیها، ترس، اضطراب و آشفتگی فکری در افراد، باعث شده تا به اعماق بینظمی در زندگی فرو روند. نداشتن نظم در زندگی، فکر و روان انسان را پریشان و آشفته میسازد و هر دو به هم وابستهاند و تأثیری متقابل بر یکدیگر دارند و آنچه میتواند انسانها را از اینهمه تنش و بینظمی نجات بدهد، وفاداری، عمل به قانون، ارج نهادن و احترام به حقوق دیگران است.
به نظر شما این جمله آقای مهندس که میفرمایند: «در کنگره ۶۰ ساعت اختراعشده است.» چه ارتباطی میتواند با دستور جلسه نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰ داشته باشد؟
آقای مهندس میفرمایند: «ساعت در کنگره ۶۰ اختراعشده است؛ این به این معنا است که ما یاد گرفتیم در زمان مقرر و در جای معین حضورداشته باشیم و شاید بیرون هنوز ساعت اختراع نشده باشد؛ چراکه شاهد این تأخیرها بودهایم.» چند سال قبل شخصی از ردههای بالای کشوری بهعنوان استاد دعوتشده بودند؛ ولی ده دقیقه دیر رسیدند و آقای مهندس اجازه ندادند که استاد بنشینند؛ این اتفاق این پیام را برای ما داشت که آقای مهندس آنچه به ما میآموزند، خودشان آن را اجرا میکنند و تمامی عواقب آن را میپذیرند. اگر آنچه یاد میگیریم اجرا نکنیم، مانند طوطی خواهیم بود. رهجو اگر داروی درمانش را رأس ساعت میخورد، نظم را یاد میگیرد و اگر سیدیها را مینویسد، تکلیفش را انجام داده و احترام را یاد گرفته است.
آقای مهندس جمله معروفی دارند که میگویند: «حتی اگر شال کمک راهنمایی یا مرزبانی و … بر گردن یک درخت بود باید به آن احترام بگذاریم.» به نظر شما علت آن چیست و چه چیزی را میخواهد به ما آموزش بدهد؟
ما در کنگره به جایگاه شخص احترام میگذاریم و یک مسافر که از در وارد کنگره میشود، باید هر جایگاهی که بیرون دارد پشت درب بگذارد و بعد وارد کنگره شود؛ حالا میخواهد دکتر، مهندس، رفتگر و یا کارگر ساده باشد، همه یکی هستند. بیرون از کنگره هر جایگاهی دارند مربوط به خودشان است؛ ولی در کنگره همه باهم برابرند و بر اساس جایگاهی که دارند خدمت میکنند، حال ممکن است یک سفر اولی مهندس باشد؛ ولی راهنما دیپلم هم نداشته باشد، مهم آن جایگاه خدمتی است که دارد و ما باید به آن جایگاه احترام بگذاریم.
تأثیر این دستور جلسه قبل از ورودتان به کنگره و بعد از کنگره چه بوده است؟ برایمان به اشتراک بگذارید.
بیانضباطی و بیاحترامی، احساسی دشوار و نیرنگانگیز بوده که همان نیروهای بازدارنده است که به زیبایی و به بهترین نحو ممکن انسان را فریب میدهد. شاید اکثریت ما درگذشته در اثر اعتیاد و مشکلات آن با دیگران چنین وضعی را داشتیم، بدون منطق و پوچگرا حرکت میکردیم و همه را از خود میرنجاندیم. اعتیاد خود یک نوع بینظمی و بیانضباطی بود و قاعدتاً بیاحترامی هم در آن وجود داشت، مرزها بین یکدیگر از بین رفته بود و هرکس میتوانست وارد افکار و خانه ذهن ما شود و تعادلی وجود نداشت؛ ولی بعد از ورود به کنگره، وقتی ما تلاش میکنیم نیروهای منفی درون خود را سرکوب کنیم به حقیقت نزدیکتر میشویم، دارای رفتارهای سالمی خواهیم بود و به رسمیت خود را میشناسیم؛ البته به حرف و سخن نیست هر آموزشی و احتیاج به کاربردی کردن، تداوم و تکرار دارد تا به عادت تبدیل شود.
کلام پایانی
وقتی شخصی درصدد رها کردن بینظمی و بیانضباطی برمیآید با آزمونهای سخت و دشواری مواجه میشود؛ یعنی مدام شرایطی پیش میآید که او را به بیاحترامی کردن وا میدارد و درواقع او میخواهد بینظمی را رها کند؛ ولی بینظمی او را رها نمیکند و این قضیه به این دلیل است که نیروهای منفی بهراحتی مجوز خروج اشخاص و ساکنین از ضد ارزشها را صادر نمیکنند؛ اما خدا را شکر در کنگره ۶۰ ساختارهایی وجود دارد که ذرهذره شخص را از زیر بلیت نیروهای اهریمنی و منفی بیرون میکشد و به زیبایی هرچه تمام نظم، انضباط و احترام را به فرد آموزش میدهد. انسان هم از نار و هم از نور تشکیلشده است و فسق و فجور، بیاحترامی، بینظمی و عدم انضباط از نار، انرژی و قوت میگیرد. ما نمیتوانیم بگوییم از فردا میتوانیم آدم باانضباطی باشیم؛ بلکه نیاز به ابزار دارد که ابزار آن، جهانبینی ما است؛ اول باید در صور پنهان تغییرات به وجود بیاید و با تزکیه، پالایش، دوری کردن از ضد ارزشها و رسیدن به ارزشها این امر میسر میشود.
تهیه و تنظیم: همسفر مهدیه لژیون راهنما همسفر مهرو (لژیون سوم)
عکس: همسفر بهار لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر مهتاج نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
79