خداوند جهان هستی را با یک نظم و قانونمندی منحصر به فردی خلق کرد که همین قوانین و نظم آن را استوار و پابرجا نگه داشته و به آن زیبایی بخشیده و شرایط و بستر مناسب برای حیات گیاهان و جانوران را فراهم نموده است. وجود روز و شب، فصلها، گیاهان، جانوران، طبیعت و کهکشانها در کنار هم با یک نظم و انضباط خاصی الگوی بسیار ارزشمندی برای انسان است و این پیام را برای او دارد که برای داشتن آرامش در زندگی و رسیدن به اهداف مورد نظر، پیروی از قوانین و نظم و انضباط و رعایت حقوق مادی و معنوی انسانهای دیگر و جهان هستی و طبیعت ضروری است و این موضوع برای زمانی که او در یک گروه قرار میگیرد نیز صادق است و ضرورت رعایت نظم و انضباط و احترام به دیگران برای دستیابی به اهداف گروه دو چندان میشود.
هر انسانی در زندگی خود چه به صورت فردی و چه زمانی که در گروه قرار میگیرد اگر به دنبال آرامش و آسایش و دستیابی به اهدافی در زندگی خود است، باید از ابتدا در تمام کارهای خود نظم را برقرار سازد تا بتواند یک ساختار منسجم و مطمئنی را پایهریزی کند تا در راستای رسیدن به هدف سودمند واقع شود و درصد رسیدن به پیروزی و موفقیت را بالا برد؛ در صورتی که بینظمی و بیقانونی نتیجه عکس به دنبال دارد و باعث آشفتگی و هرجومرج شده و در شخص تزلزل ایجاد میکند و به جز تخریب در همه جوانب، هیچ سازندگی را به همراه نخواهد داشت.
در کنگره بهترین راه، الگو گرفتن از طبیعت و اشخاص موفقی هستند که با رعایت قوانین مشخصی توانستهاند مسیر موفقیت را پیموده و به مقصد برسند؛ بنابراین یافتن بهترین راه از اهمیت زیادی برخوردار است؛ همانطور که میدانیم چه بسا انسانهایی که تلاش و پشتکار قابل توجهی را داشته؛ ولی مسیر درست را پیدا نکرده و با شکست مواجه شدهاند. همیشه بهترین راه، راههایی بوده که در آن نظم و انضباط و قوانین درستی برقرار بوده است. وجود نظم و دیسیپلین و قوانین مستحکم و عقلانی تضمینی برای رسیدن به موفقیت است. ما در زمین مشاهده میکنیم که شب و روز با چه دیسیپلین منظمی به دنبال هم میآیند و میروند که باعث شده در ساعات مشخصی زمین روشن و ساعات دیگر تاریک باشد تا در کل زمین همه موجودات در ساعات مشخصی پویایی و فعالیت داشته و در زمان مشخصی برای استراحت و تفکر و تجدید قوا سپری کنند. فصلها نیز به ترتیب خاصی قرار گرفتهاند تا طبیعت در یک چرخه منظمی بهترین و متنوعترین محصولات را تولید کند.
هر انسانی برای رسیدن به آرامش و موفقیت در کارهای خود نیازمند زمان است و این زمان دائماً در حال گذر است و انسان موقعی میتواند صاحب آن باشد که نظم وارد زندگی او شود؛ یعنی بتواند سر ساعت مشخصی کار معینی را انجام دهد و برای تمام لحظات خود برنامهریزی داشته و طبق آن برنامه پیش برود؛ آن وقت است که زمان را در اختیار خود قرار داده و میتواند روی آن حساب باز کند؛ در غیر این صورت آن زمان مثل یک انرژی هدر رفتهای است که دیگر نمیتوان آن را دوباره به دست آورد.
هر انسانی زمانی که بخواهد منظم و منضبط باشد به صرف این خواستن، نمیتواند به سرعت این تبدیل را انجام دهد و این کار نیازمند دانایی و آگاهی است که دانایی از سه پارامتر تفکر، تجربه و آموزش تشکیل شده است؛ در واقع هر شخص باید در ابتدا آگاهی داشته باشد و بداند که چرا وجود نظم و انضباط در زندگی لازم است و عدم وجود نظم در کارها چه پیامدهایی برای او داشته و برای اینکه این صفت را در خودش ایجاد کند، نیازمند است در این راه استمرار و تعهد و انگیزه داشته باشد و ذرهذره و آرامآرام در این مسیر گام برداشته تا کمکم بتواند این صفت را کسب کند. ما به واسطه حضور در کنگره این آموزش و تجربه را کسب میکنیم. آموزش را در تمامی سیدیها، کتب و کارگاههای آموزشی و لژیون بهدست آورده و تجربه را نیز به واسطه حضور در کنگره۶۰ و رعایت قوانین و حرمتهای آن کسب میکنیم.
کنگره یک مکان خاصی است که از هر سازمان و ارگان دیگری منضبطتر و دارای نظم و دیسیپلین بالاتری است و هر کس بخواهد در این مکان حضور داشته باشد، ملزم به رعایت یکسری قوانین و آداب خاصی است. در کنگره حتی برای جزئیترین مسائل و شرایط آداب و قوانین معینی تعریف میشود و شخص با ورود به این مکان تبدیل به رهجویی میشود که با نگاه کردن به الگوهای خود در کنگره از بینظمی و آشفتگی به سمت نظم و انضباط و احترام حرکت میکند و شخص با قرار گرفتن در چهارچوب این قوانین و ملزم بودن به رعایت آنها کمکم یاد میگیرد که چگونه حرکت کند. از ساعات ورود و خروج، طریقه لباس و کفش پوشیدن، ساعتی که فرد داروی خود را در کلینیک دریافت میکند، همه و همه مشخص و معین شده است و رعایت این قوانین و حرمتها در کنار هم باعث شده تا کنگره بتواند در راستای هدف خود که درمان است موفق عمل کند و هر شخصی با آموزش و تجربهای که در اینجا کسب میکند میتواند این نظم و انضباط را در زندگی شخصی خود نیز پیاده نماید تا زندگی بهتر و منسجمتری را داشته باشد.
مهندس حسیندژاکام، در یک برنامه تلویزیونی در جواب مجری که از ایشان سوال پرسیدند آیا نگران نیستید که جامعه به دید یک فرد معتاد به شما نگاه کند، فرمودند: من دیگران را وادار میکنم که به من احترام بگذارند؛ ولی نه با زور بلکه با رفتار و کردار و منش خودم و اکنون بر تمام جامعه حرف ایشان ثابت شده است و نه تنها خود ایشان بلکه تمام رهجوهایی که در مسیر کنگره۶۰ گام برمیدارند، این احترام و اعتبار را در جامعه بهدست آوردهاند تا مهر تاییدی بر حرف ایشان باشد. هر انسانی دوست دارد مورد احترام و تایید دیگران واقع شود و این زمانی حاصل میشود که فرد شخصیت خود را از زیر بنا درست بسازد؛ شخصیتی که با خودش احترام و اعتبار و ارزشمندی بیاورد؛ در واقع این ارزشها را دیگران برای فرد به ارمغان نمیآورند بلکه این خود شخص است که این صفتهای ارزشمند را در خود بهوجود آورده و دیگران با دیدن این صفتها او را لایق احترام و اعتبار میدانند و در رفتار خود نیز این را نشان میدهند.
منبع: سیدی آداب و معاشرت، ادب و بیادبی
نویسنده: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم)
ویراستار و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
222