ادب مرد، به ز دولت اوست

آیا شما تا به حال با شخص نامنظم و موفقی برخورد کرده‌اید؟ به‌نظر شما مردم جوامع قانون‌مند و نظم‌پذیر، موفق‌ترند یا مردم کشورهایی که دچار هرج‌ومرج و بی‌قانونی هستند؟ در مورد خودتان چه زمانی‌که کارهایتان را بانظم و ترتیب انجام می‌دهید، بازدهی مطلوب‌تری دارید یا هنگامی که بدون هیچ برنامۀ خاصی و به صورت کاملاً تصادفی به انجام کارهایتان می‌پردازید؟ با پاسخ دادن به این پرسش‌ها متوجه می‌شویم، همه ما کم‌و‌بیش با این موضوع که یکی از اصول موفقیت در زندگی، شغل، تحصیل و دیگر فعالیت‌های انسان؛ نظم است، موافق هستیم. چرا‌که غفلت از این نکته مهم، اوقات گران‌بها و برگشت‌ناپذیر او و بسیاری از فرصت‌هایی را که می‌توانست در جهت ایجاد یک زندگی ثمربخش و سعادتمند به کار گیرد، به هدر می‌دهد.

نظم و قانون در سرتاسر هستی در جریان است و همه‌چیز سر جای خودش قرار دارد تا تعادل حفظ شده و همه موجودات از جمله انسان بتوانند در بهترین شرایط زندگی کنند.
با خارج شدن نظم از کائنات پدیده‌هایی مثل زلزله، طوفان، خسوف و کسوف و ... به‌وجود می‌آید و می‌بینیم چه ترس و رعبی بین موجودات می‌افتد. بی‌نظمی، بی‌احترامی و بی‌انضباطی مصرف‌کننده هم ناملایمات و بحران‌هایی برای همه افراد خانواده ایجاد می‌کند و باعث می‌شود هیچ‌چیز سر جای خودش نباشد. امروز می‌خواهیم بررسی کنیم چطور این نظم در خانواده‌ها از‌بین رفت و چطور شد که نه زن می‌توانست نقش مادری یا همسری خود را ایفا کند و نه مرد نقش شوهری یا پدری داشته باشد؟

در کلاس شناخت اعتیاد یاد می‌گیریم، سه جایگزینی در فرد مصرف‌کننده اتفاق می‌افتد که جایگزینی دوم، حالات بیمار روانی به جای حالات فرد سالم است. بی‌نظمی در خواب، کار و روند زندگی مصرف‌کننده و در کل بی‌تعادلی در مصرف‌کننده کاملاً از طرف خانواده دیده و متوجه می‌شوند، اتفاقاتی در شرف وقوع است و همین باعث بی‌تعادلی در خانواده نیز می‌شود؛ چون خانواده می‌خواهد کاری کند که جلوی آن اتفاقات را بگیرد؛ ولی به دلیل جهالت شروع به لجبازی و حرکات تلافی‌جویانه می‌کند، کم‌کم خانواده هم از نظم و ترتیب خارج می‌شود و دیگر چیزی سر جای خودش نیست. متأسفانه انشعابات بیماری اعتیاد آنقدر زیاد است که ریشه می‌دواند و همه را تحت‌تأثیر خودش قرار می‌دهد.

رعایت نظم از همان لحظه ورود به جلسه با خاموش کردن گوشی و بعد درست نشستن در سالن روی صندلی، همچنین حفظ ظاهر، رعایت پوشش لباس و ... لازم‌الاجرا است که مصرف‌کننده نظم را تمرین کند و همچنین جلسه در نظم کامل باشد تا شخص بتواند در بهترین شرایط از آموزش‌ها استفاده کند؛ زیرا هم مصرف‌کنندگان و هم خانواده‌های آن‌ها آسیب‌دیده هستند و شرایط خوبی ندارند و هر بی‌نظمی کوچک، مثل کشیده شدن یک صندلی، صدای پچ‌پچ و یا صدای زنگ گوشی حین آموزش، حواس آن‌ها را پرت می‌کند، آن‌ها را به هم می‌ریزد و ارتباط‌شان با آموزش‌ها قطع می‌شود.

خانواده که در کنار مصرف‌کننده تعادلش به‌هم خورده و همان رفتارهای بی‌تعادلی را با فرزندان نوجوان، جوان و حتی کودک خود دارد، همه را مقصر می‌کند جز خودش؛ اما با دیدن نظم و انضباط در رفتار و کردار مصرف‌کننده می‌فهمد که باید هر‌چیزی سر جای خودش قرار بگیرد و او هم کم‌کم به سمت تعادل سوق پیدا می‌کند.
وقتی وارد حوزه نظم شدیم و رفتارها و کردار ما منضبط شد، بدون اینکه بخواهیم دیگران به ما احترام می‌گذارند. هر چه جلوتر می‌رویم این فضا بیشتر باز می‌شود و بیشتر مورد احترام قرار می‌گیریم؛ مثلاً اگر خلف‌وعده کنیم اول به خودمان بی‌احترامی می‌کنیم و بعد باعث بازخورد نامحترمانه از طرف دیگران هم می‌شویم؛ اما وقتی سر‌وعده و به‌موقع حاضر شویم؛ یعنی به حقوق خود و دیگران احترام گذاشتم و همین خودبه‌خود باعث می‌‌شود مورد احترام قرار بگیریم، دوباره ارزشمندی که از دست دادیم و روی آن را خاکستر گرفته بود، به ما برمی‌گردد.

نظم باید از نظر فکری، کرداری و رفتاری در ما به‌وجود بیاید. بی‌نظمی فکری به‌خصوص در خانواده‌ها بیشتر است؛ زیرا به همه چیز فکر می‌کنند، اولویت زندگی خود را نمی‌دانند و آشفتگی ذهنی آن‌ها باعث بی‌نظمی در بیرون هم می‌شود. وادی اول به ما سر و سامان دادن به تفکر را می‌آموزد. یک همسفر در جلسات می‌آموزد هیچ‌کس نمی‌تواند به مصرف‌کننده کمک کند، مگر اینکه خودش بخواهد و آرام‌آرام وقتی توانست ذهن خود را آرام کند از اینکه مشکلات به بحران تبدیل شود، جلوگیری می‌کند و در بدترین شرایط می‌تواند بهترین تصمیمات را بگیرد.
بزرگان فرموده‌اند: ادب مرد، به ز دولت اوست و در آخر سخنی از جناب مهندس دژاکام  که فرمودند: «یک کارتن‌خواب با ادب، بهتر از یک استاد دانشگاه بی ادب است.» امیدوارم نظم و انضباط را در رفتارهایمان داشته باشیم تا کم کم‌کم به یک فرد منضبط و قابل احترام تبدیل شویم. البته نباید غره شویم و نگاه از بالا به پایین به اطرافیان داشته باشیم، همان‌گونه که برای خودمان احترام قائلیم برای دیگران هم احترام قائل شویم.

نویسنده: راهنما همسفر اعظم (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا