پنجمین جلسه از دوره هشتاد و هفتم از کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد به استادی راهنمای محترم مسافر حسین و نگهبانی مسافر علیاصغر و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «نظم،انضباط واحترام درکنگره 60» در روز شنبه هجدهم اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱5:۴۵ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
در ابتدا ماه مبارک رمضان را به همه عزیزان تبریک میگویم از ایجنت محترم و دوستانی که در آشپزخانه نمایندگی زحمت پخت غذا را میکشند کمال تشکر رادارم. داشتم فکر میکردم که این دستور جلسه بیربط به ماه مبارک رمضان نیست. افرادی که تجربه کافی در پخت غذا ندارند، از صبح میآیند و کمک میکنند. غذای ۳۰۰یا۴۰۰نفر را آماده میکنند و این کار در سراسر ایران انجام میشود. و این از تفکر ناب آقای مهندس میباشد. که نشانگر همان نظم و انضباط میباشد. ما وقتی بهکل نظام هستی نگاه میکنیم، همهچیز بر مبنای نظم و نظام آفریده شده است. خورشید در یک ساعت طلوع و در یک ساعت غروب میکند. ما اگر بخواهیم به قم برویم یکبار یک ساعت و بار دیگر یک ساعت و نیم طول میکشد. جناب مهندس میگویند در کنگره ۶۰ ما بحث زمان و ترافیک نداریم و اگر الآن نگاه کنیم بااینکه یک ساعت جلسات زودتر آغاز میشود، ولی اکثر دوستان در شعبه حاضرند و خدا را شکر اکثراً در کنگره ۶۰ وقت شناس شدند.
چه اتفاقی میافتد که یک مصرفکننده از نظم و انضباط خارج میشود. مصرف مواد باعث میشود که شخص از نظم و انضباط دربیاید و این در خانواده محیط کار و جامعه او هم اثر میگذارد و زندگی او دچار هرجومرج و بینظمی میشود و خانواده شخص دچار ضعف و پریشانی میشود. وقتی این افراد وارد کنگره میشوند بهواسطه نظم و انضباطی که در کنگره ۶۰ جاری است شکل زندگی افراد تغییر میکند. زمانی همه میخوابیدند ولی ما بیدار بودیم یا بیدار بودند ما خوابیده بودیم و زندگی ما از نظم درآمده بود و افکار و اندیشه پریشانی داشتیم. در محیط کنگره همه این مشکلات بهمرور درست خواهد شد. اگر ماشین را مثال بزنیم که قطعهای از آن خراب شود ماشین دچار مشکل میشود و ما باید به یک مکانیک ماهر مراجعه کنیم که این کار را در کنگره ۶۰ راهنمایان عزیز انجام میدهند. احترام باید متقابل باشد، اگر میخواهیم به ما احترام گذاشته شود، باید به دیگران احترام بگذاریم و برای دیگران ارزش و احترام قائل شویم، تا دیگران هم برای ما ارزش قائل شوند. اگر میخواهیم دچار بیاحترامی نشویم، باید همیشه حواسمان به حرمتها و خط قرمزها باشد.
بخش دوم جلسه مربوط به جشن یک سال رهایی آقا ناصر میباشد. آقا ناصر در دیماه ۱۴۰۱ وارد لژیون بیست و نهم شدند. با مصرف سنگین شیره خوراکی و قرصهای اعصاب و روان. ولی مهم این بود که ناصر رهجوی گوش به فرمانی بود و منظم و دقیق در جلسات حضور پیدا میکرد و این نظم باعث شد که بهمرور به حال خوب برسد. ایشان شبهایی را تا صبح بیدار بودن در این بیداری سیدی مینوشتند و نوشتن این سیدیها باعث شد که به رهایی از مواد مخدر و سیگار برسد. ناصر در اوایل اسفند ۱۴۰۲ به رهایی رسید. آقا ناصر از بچههای خوب لژیون است و عضو لژیون سردار هستند. امیدوارم در ادامه راه در کنگره خدمتگزار باشند و من به خودش و خانوادهاش تبریک میگویم. البته همسر ایشان عضو کنگره نیستند، ولی در این راه خیلی به ایشان کمک نمودند. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.

اعلام سفر مسافر:
ناصر هستم یک مسافر
۱۳ماه ۱۴ روز سفر کردم به روش دی اس تی با راهنمایی راهنمای خوبم آقای حسین یاراحمدی در حال حاضریک سال و سه روزاست که آزاد و رها هستم.
آرزوی مسافر:
آرزو میکنم کسانی که به کنگره ۶۰ آمدهاند هیچ موقع از آموزشهای کنگره ۶۰ دور نشوند و آبرویشان به خطر نیفتد.
پیام تولد:
در مسیر تکاملی خود با عقل جلو بروید و بندها را از هم بدرید و حق را جاری نمایید، که هر قدر هم کوچک باشد احیای دوباره می شود.
سلام دوستان ناصر هستم یک مسافر
من با افسردگی شدید و مصرف بالای شیره خوراکی و قرص وارد کنگره ۶۰ شدم. قبل از ورودم به کنگره شرایط دشواری داشتم و یک برادر مصرفکننده هم داشتم وزندگی برایم سخت بود و حدود ۱۰ سال از خانه بیرون نمیآمدم و افسردگی شدیدی داشتم تا سن ۴۷ سالگی شخصیت و هویت خودم را نمیشناختم.
چندین بار قصد ترک کردن قرص را داشتم، ولی موفق نمیشدم. آخرین بار لیوان آب را شکستم و خوردههای شیشه آن را خوردم و قصد تمام کردن زندگیام را داشتم. ولی خداوند فرصت دوباره زندگی کردن را به من هدیه داد و در همان لحظه از خداوند خواستم که کمکم کند بتوانم در کنار خانوادهام زندگی پاک و سالمی را تجربه کنم.

بعد از مرخص شدنم از بیمارستان به پیشنهاد یکی از دوستان به شعبه قبلی شادآباد آمدم و در همان روزهای اول با آقای یاراحمدی آشنا شدم و از ایشان خواستم که مرا کمک کند تا بهسلامتی و پاکی برسم ،الآن با لطف خدا و راهنماییهای راهنمای خوبم و آموزشهای آقای مهندس یک سال است که از بند قرص و مواد مصرفیام رهاشدهام.
از همسرم تشکر میکنم در تمام سختیها در کنارم ماند و همیشه حمایتم کرد و هیچوقت نگذاشت که دیگران و مادرم متوجه مصرف من بشوند.
در زمان کرونا بهواسطه مواد مخدر هیچچیز نمیدانستم کنگره من را نجات داد من یک قرصی بهتماممعنا بودم همیشه خدا را صدا میزدم و از او میخواستم من را نجات بدهد یکشب یکی از دوستانم به من شربت اپیوم داد وقتی داروی اوپیوم را خوردم صبح مثل یک بچه خیلی راحت بیدار شدم گفتم خدایا این چه دارویی بود یک روز بالاخره آمدم و کنگره را پیدا کردم آمدم کنار حسین آقا یاراحمدی نشستم گفتم حسین آقا من را نجات بده حسین آقا من را دو ماه پشت دارو نگه داشت من داروی اپیوم را از بیرون تهیه میکردم ۸ ماه قرص مصرف میکردم و ذرهذره قرصم کم شد و در آخر قطع شد حسین آقا هرچه که میگفت من انجام میدادم نزدیک ۹ ماه من نخوابیدم الآن به کمک آقای مهندس و آقای یاراحمدی حالم خوب است و میتوانم از ته دل بخندم بهواسطه اعتیادی که داشتم ۲۰ نفر کارگر داشتم همه آنها رفتند زندگیام به خاطر مواد از بین رفت ولی الآن خدا را شکر که شرایطم بهتر است این به خاطر کنگره است برادرم زندگیام را ویران کرد ولی من هیچوقت او را نفرین نکردم برادرم هم آمد کنگره درمان شد .
از همسفرم خیلی تشکر میکنم باعث شد شخصیت من برگردد باعث حفظ آبروی من شد من پانزده سال در خانه گرفتار مواد بودم .از آقای مهندس از آقای یاراحمدی خیلی تشکر میکنم که من را نجات دادند کنگره خیلی جای خوبی است ، کنگره بهشت است من این بهشت را تجربه کردم از آقای رضوانی هم تشکر میکنم از تمام راهنماها تشکر میکنم که خیلی محبت دارند اگر کنگره نبود من الآن اینجا نبودم و خدا میداند چه حالوروزی داشتم ، من همیشه بهقدری قرص میخوردم که نمیتوانستم از خانه بیرون بیایم ولی الآن ساعت ۷ صبح بیدار میشوم باحال خوب اینها همگی به خاطر داشتن کنگره است از همه شما ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.

رهاییهای این هفته شعبه شادآباد:




آزمون فاینال سال 1403


مراسم افطاری شعبه شاد آباد













- تعداد بازدید از این مطلب :
298