طبیعت بزرگ‌ترین معلم نظم و انضباط

جلسه‌ی دهم از دوره سی‌ام کارگاه‌های آموزشی، عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رودهن با استادی راهنمای محترم مسافر محمدحسین، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مهران با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره60» روز شنبه 18 اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.



خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمدحسین هستم یک مسافر، آقای مهندس به ما یاد داده‌اند که هر موضوعی را بخواهیم درک کنیم، ابتدا باید معنی لغوی آن را بدانیم. در این دستور جلسه سه کلمه کلیدی به‌کاربرده شده است، نظم که به معنی؛ قاعده، قانون، مقررات و هماهنگی تعریف می‌کنند، انضباط یعنی پیروی کردن از قواعد و مقرراتی که در نظم وجود دارد، احترام هم حرمت نگه‌داشتن می‌باشد. هر چیزی یک حریمی دارد، اگر از مرز شخص یا مکانی عبور کنیم، یعنی به او بی‌احترامی کرده‌ایم.
حالا برای یادگیری این موضوعات باید از کجا شروع کنم؟ استاد امین در سی‌دی‌هایشان بسیار می‌گویند که بزرگ‌ترین معلم من طبیعت است، ما هم در کنگره یاد گرفته‌ایم که خیلی از موارد را می‌توانیم از طبیعت بیاموزیم. کسی که چشمانش باز باشد، نظم را به‌خوبی می‌تواند در طبیعت ببیند، نظمی که در زمین، در توالی روز و شب یا فصل‌ها و در طلوع و غروب آفتاب وجود دارد. یکجاهایی ما انسان‌ها این نظم را به هم زده‌ایم که باعث دردسر و عذاب شده‌ایم.
در جهان هستی هر چیزی برای هدفی آفریده‌شده است، ما با بعضی از کارهای کارشناسی نشده خودمان، این نظم‌ها را به هم زده‌ایم، مثلاً در آب‌وهوا، با تولید گازهای گلخانه‌ای، سیستم بارش و طبیعت را به هم زده‌ایم، وقتی سیستمی که نظم دارد را به هم بزنیم، اولین انعکاس آن بی‌نظمی به خود ما برمی‌گردد. در اکوسیستم طبیعت، هر حیوانی مأموریتی دارد که ما با کم‌وزیاد کردن این حیوانات، نظم طبیعت را به هم می‌زنیم.



حالا من به کنگره آمده‌ام و این موضوعات چه ارتباطی با درمان اعتیاد دارد؟ اولین هدفی که اهریمن برای از بین بردن یک فرد معتاد دارد، گرفتن نظم او است. خود من قبل از مصرف مواد منظم‌تر بودم، یواش‌یواش با مصرف مواد این نظم از من گرفته شد، چون افکارم افیونی بود، افکار ما الهی است و به‌وسیله عقلمان تصمیم می‌گیریم، زمانی که افکارم افیونی شود، مواد برای من تصمیم می‌گیرد. آن زمان نظم زندگی و خواب به هم می‌ریزد، چون مواد برای من تصمیم می‌گیرد که چه ساعتی بخوابم و چه ساعتی بیدار شوم، چه غذا و به چه مقدار بخورم؛ اما چون انسان یک موجود اجتماعی است، عذاب این مشکل فقط به خودش برنمی‌گردد، به اطرافیانش هم سرایت می‌کند و آن‌ها هم دچار عذاب می‌شوند.
حال اگر می‌خواهی این بی‌نظمی درست شود، باید خودت را درست کنی، من الگوی فرزندانم هستم، در جامعه هم در حال زندگی‌ام، مثلاً در محل کار هم با این بی‌نظمی، باعث اختلال در سیستم اداری هم می‌شوم.



حالا به کنگره آمده‌ام و اولین مسئله‌ای که به من تذکر می‌دهند، نظم است، در سه جلسه مشاوره، توسط راهنمای تازه واردین به من نظم را یادآوری می‌شود، مثلاً می‌گوید ساعت پنج باید حضورداشته باشی، نمی‌گوید؛ حدود ساعت پنج. راهنما هم در دفترچه می‌نویسد که باید یک سی‌سی دارو بخوری، کم‌وزیاد هم نشود. اگر نظم را پیدا کردیم، مطمئن باش تمام گره‌های زندگی باز می‌شود.
در کنگره60 یک نوشتاری به نام حرمت داریم که به علت اهمیتش تنها نوشتاری است که دو بار خوانده می‌شود، دلیلش این است که؛ اگر آدم بی‌نظمی دیر به جلسه آمد، آخر جلسه آن را گوش دهد، در آن نکاتی مطرح‌شده است که اگر آن‌ها را انجام دهم، به من آسیب می‌خورد، مثلاً اگر دروغ بگویم، باید انرژی صرف کنم تا دروغم را بپوشانم، همین‌که انرژی‌ام را در جای درستی خرج نکنم، دچار عذاب می‌شوم.
در آخر اگر احترام بزرگ‌ترها را نگه‌دارم، احترام خودم نگه‌داشته می‌شود، حرمت کنگره را نگه‌داریم تا حرمتمان نگه‌داشته شود.

در ادامه دریافت گل رهایی و ورود به سفر دوم جهانبینی همسفر سجاد، رهجوی راهنمای محترم همسفر ابوالفضل:



دریافت گل رهایی مسافر حکیم، رهجوی راهنمای محترم مسافر عباس:

گزارش تصویری از طبخ و توزیع افطاری:

عکاس: مسافر مهدی و مسافر نصرالله
تنظیم و ارسال: مسافر علی