نظم، انضباط و احترام در کنگره 60 رابطه مستقیم با آگاهی دارد

سیزدهمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران با نگهبانی مسافر بهمن، دبیری مسافر حمید و استادی راهنما مسافر ابوالفضل با دستور جلسه  "نظم ، انضباط و احترام در کنگره" شنبه 18 اسفند ماه 1403 ساعت 16 آغاز به کار کرد. 



سخنان استاد:
سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر.
در ابتدا خدای خودم را شاکرم که یکبار دیگر به من فرصت داد تا در این جایگاه قرار بگیرم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم. از خدمتگزاران ، ایجنت و لژیون مرزبانی شعبه صفادشت تشکر می کنم که این بستر را فراهم کردند. امروز در واقع دستور جلسه ما دو بخش است اول نظم، انضباط و احترام در کنگره ، دوم تولد علی عزیز می باشد. من شخصاً حسی صحبت می کنم. یک مصرف کننده به مرور زمان به واسطه مصرف مواد مخدر نظم و انضباط ، از او گرفته می شود و درصد خیلی کمی از مصرف کننده ها هستند که دارای نظم و انضباط باشند و معمولا اکثر مصرف کننده ها از جمله خود من نه شب داشتم و نه روز، هیچ  کاری را سر وقت انجام نمی دادم و قول و قرارهای من نیز قول و قرار درست و حسابی  نبود.  در کل ساختار انسان به هم می ریزد. من هیچ وقت نمی توانستم سر وقت به قول و قرارهای کاری و شخصی خود برسم . در کنگره 60 بسیار زیاد روی نظم و انضباط تاکید شده و وقتی قرار است ساعت پنج در شعبه باشیم پنج و یک دقیقه دیگر قابل قبول نیست و تأخیر محسوب می شود. من تصمیم گرفتم این نظم را در زندگی خود پیاده کنم و این کار را انجام دادم و بخش عمده ای از آن را در سفر اول و بخش دیگر آن را در سفر دوم اجرا کردم. حالا بین همکاران و دوستان جزو انسانهای منظم به حساب می آیم و این برای من یک شگفتی است. چون من اگر در چندین دوره حیات سعی می کردم،  نمی توانستم به این درجه از نظم و انضباط برسم. چون ساختار جسم  من واقعاً خراب بود. من به این باور رسیده بودم که باید شبها بیدار باشم و روزها بخوابم .احترام هم یک موضوع واجب بوده  که هر انسانی باید در زندگی خود رعایت کند و احترام گذاشتن رابطه مستقیم با آگاهی شخص دارد وانسان هر قدر آگاهی و دانایی بیشتری داشته باشد مورد احترام بوده، به بزرگی رسیده و در جامعه آدم حسابی محسوب می شود.
در مورد علی آقا باید بگویم که علی آقا سفر اولش در شعبه وحید بود و واقعاً این انسانی که آلان می بینیم، نبود بعضی ها در کنگره 60 تغییر می کنند ولی بعضی ها کلاً عوض شده و یک انسان دیگری میشوند و این اتفاق برای علی افتاد از خصوصیات او بگویم یک شخص واقعاً چغر و کله شق و حرف گوش نکن بود که لژیون من را به چالش می کشید و من را عاصی می کرد. با وجود اینکه همیشه تذکر می دادم ولی باز کار خودش را انجام می داد و به خاطر تخریب خیلی بالایی که داشت من از او نا امید شده بودم ولی بعد از مدتی گوهر وجودی خود را نشان داد و سر به راه شد و در زمان ۶ ماه سفر بود که جرقه در وجود او زده شد و وارد مسیر کنگره قرار گرفت . انسان مصرف کننده به دلیل مصرف مواد مخدر حلقه ای از تاریکی دور او را می گیرد و دست خودش نیست و خدا را شکر علی سفرش را به پایان رساند و رهایی خود را گرفت اما به او گفتم که این رهایی برای شما کافی نیست و باید حتماً با خدمت کردن وصل به کنگره باستی و خدا را شکر به طرز معجزه آسایی وارد شعبه ممارست شد و خدمتگزار شد و من دو را دور او را زیر نظر داشتم و تغییر را در وجود او می دیدم و حال خوب او را روز به روز می دیدم تا امروز که روز تولد یکسال رهایی او می باشد و به من قول داده است تا راهنما شود و امیدواریم که جشن آزاد مردی او را با شال ناریخی بگیریم.



اعلام سفر مسافر علی:
سلام دوستان علی هستم مسافر، آنتی ایکس الکل، روش درمان DST، داروی درمان OT، مدت سفر 11ماه و14  روز، رهایی 1 سال و 3 ماه، رشته ورزشی طناب کشی، و پیاده روی ، راهنما مسافر ابوالفضل. در ادامه سفر سیگار، آنتی ایکس سیگار، مدت سفر 6 ماه، راهنما مسافر امیر، میزان مصرف روزانه 16 قطعه.



خواسته مسافر:
من آرزو می کنم که در حیات بعدی هم آقا ابوالفضل راهنمای من باشد.

سخنان مسافر:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرار گرفتم، این خوشحالی و حال خوب را تا آلان نداشته و تجربه نکرده بودم و خدا را شکر اینجا آنقدر انرژی بالاست که بدن من اکسیژن  کم آورده و استرس زیادی دارم این حال را فقط در روز ازدواجم داشتم، که این حال خوب را مدیون راهنمای خوب خود آقا ابوالفضل و کنگره ۶۰ هستم.
من موقع ورود به کنگره حال خیلی بدی داشتم و بعد از به دنیا آمدن بچه ام وارد کنگره شدم و در اوایل سفر حال خرابی و توهمات زیادی داشتم و اوایل  فکر میکردم که سفر خوبی را انجام میدهم و با مصرف الکل در لژیون حاضر و مشارکت می‌کردم و با  گذشت زمان و با صحبتهای  آقا ابوالفضل ، راهنمای  عزیزم، کم کم حالم خوب و مسیر کنگره را پیدا کرده و به تعادل رسیدم. در سفر دوم یکسری از انجام کارهای ناهنجار و ضد ارزشی که قبلا انجام می دادم، پرهیز کرده و سعی کردم که در مسیر کنگره و صراط مستقیم  و دنبال حقیقت حرکت کنم و به جای رسیدم که به  عظمت کنگره  پی بردم و فهمیدم که هر چیزی که حال مرا خوب می کند در کنگره است و من با آموزشهای کنگره به این حال خوب رسیدم و  قدرت خوب زندگی کردن ، پول درآوردن، به دیگران احترام گذاشتن و خدمت کردن را از آموزش‌های کنگره یاد گرفتم.از حس و حال خود بگویم که من تازه یک ساله که د معنی زندگی را می فهمم و از زندگی کردن در کنار خانواده لذت می برم و این را مدیون کنگره ۶۰ هستم. خدا را شکر از لحاظ مالی، معنوی و فکری به تعادل رسیده ام و بابت این حال خوب از راهنمای خودم و راهنمای همسفرم تشکر میکنم که آرامش را به زندگی من برگرداندند.



سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان حدیث هستم یک همسفر.
خداوند را شکر می کنم که یک بار دیگر شاهد یک تولد دیگر در نمایندگی صفا دشت هستیم . یک سال رهایی مسافر علی و همسفر زهرا را در رأس به جناب مهندس و خانواده محترمشان و به آقا ابوالفضل تبریک عرض می کنم و از مشارکت دوستان مشخص بود که مسافرش چه تخریب هایی داشته و قطعاً حال خوب امروزش را مدیون آموزشهای نابی هست که در سفر اولش دریافت کرده است. به همسفرشان تبریک می گویم که در این سفر همراه او صبورانه حرکت کردند به همسفران کوچکش تبریک می گویم که همیشه همراه پدر و مادرشان در این سفر حرکت کردند . یک همسفر هم قطعاً اگر به اندازه مسافر تخریب نداشته باشد، کمتر از مسافر نیز نیست. وقتی یکی از اعضای خانواده در گیر اعتیاد می شود پیامدهای آن به سایر اعضاء خانواده هم برخورد خواهد کرد. قرار گرفتن یک همسفر در کنار مسافر قطعاً می تواند مسیر سفر را برای مسافر هموار نماید و در کنار مسافر همسفر نیز از آموزش های راستین کنگره بهره مند می شوند تا کانون گرم خانواده را حفظ نموده و آرامش را به خانواده برگرداند. همسفر زهرا در حالی که ۵ ماه از سفرشان می گذشت حال خیلی خرابی داشتند و تخریب های زیادی را متحمل شده بودند. یک ویژگی مثبتی که داشتند این بود که ذهن پرسشگری داشتند و این ویژگی برای یک رهجو یک ویژگی مثبت است. الان هم در سفر دوم خدمتگزار لژیون مالی و در کارگاه های خصوصی دبیر جلسه هستند و امیدوارم که بهترین اتفاق ها برای ایشان رقم بخورد. در مورد دستور جلسه هم باید بگویم که این گونه مسائل اتفاقی نیست و به نظر من نظم،  انضباط و احترام سه مؤلفه خیلی مهم هستند که مکمل همدیگر می باشند و اگر من بخواهم این سه مولفه را در دنیای خارج از کنگره جاری کنم باید اول آنها را در درون خودم اجرایی کنم اگر یاد گرفتم در تنهایی خودم به دیگران احترام بگذارم قطعاً آن احترام را هم در صور آشکار و زندگی روزمره می توانم اجرا کنم ، امیدوارم  که زهرای عزیز در مورد دستور جلسه کاملاً تفکر نماید و پیام و آموزش این دستور جلسه را کاملا دریافت نماید، تا قدم های بعدی خود را محکم تر و پر قدرت تر بر دارند.



سخنان همسفر:
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر .
از آقا ابوالفضل خیلی تشکر می کنم و حال خوب مسافرم را مدیون ایشان هستم و به گفته مسافرم من الان ۱۵ ماهه که احساس خوشبختی می کنم و قبل از آن در یک جهنمی حضور داشتم که مجبور بودم در آن زندگی کنم، اما الان محبت ها و تغییراتی که در رفتار مسافرم می بینم احساس خوشبختی می کنم. من از اوایل ازدواج احساس می کردم انسان صبوری هستم و همیشه با خودم می گفتم من چرا اینقدر صبورم و بارها می خواستم از علی جدا شوم اما به خودم می گفتم نه باید صبر کنم چون من زندگی ام را دوست داشتم زمانی که متوجه اعتیاد علی شدم از خداوند خواستم که مرگ من را برساند یا راهی جلوی من قرار دهد چون من نمی خواستم زندگی خود  را از دست بدهم. همان موقع بود که یکی از آشنا هایم که زندگی ام را مدیون او هستم پیام کنگره 60 را به ما داد و من توسط ایشان با کنگره آشنا شدم. آن موقع می گفتم اگر زمان به عقب برگردد من هیچ وقت علی را برای زندگی انتخاب نمی کردم اما حالا با تمام ایمانم از اعماق وجودم علی را دوست دارم و اگر هزار بار زمان به عقب برگردد بازهم علی را انتخاب می کنم و هیچ کس را با محبت تر و بهتر از علی پیدا نمی کنم. در آخر از خانم حدیث تشکر می کنم که پابه پای من راه آمدند و در این مسیر به من کمک کردند و از همه شما عزیزان که به مشارکت من گوش کردید ممنونم.

در ادامه مراسم افطاری 

  
تایپ: مسافر پرویز (خدمتگزار سایت)
ویراستاری و ارسال : مسافر علی خدمتگزار سایت
عکس: مسافر علی خدمتگزار سایت
مسافران نمایندگی صفادشت