وقتی صحبت از عشق میشود؛ عشق انسان به انسان در ذهن آدم متجلی میشود؛ البته این هم جزئی از عشق است؛ اما در وادیها به عشق فراتر نگاه کرده است مثلاً؛ عشق به کل هستی، عشق به حیات و زندگی و اینها عشقهایی هستند که دارای آرامش ابدی است و برای انسان آسایش میآورد. انسان موجودی است که بین دو تا قطب و دو تا نیرو قرار دارد و با کوچکترین حرکتی از یک فاز به فاز دیگر منتقل میشود؛ پس از فاز عشق وارد فاز نفرت شدن یک مو فاصله است. امواج عشق در همه جا موج میزند فقط کافی است که دستت را دراز کنی؛ اگر خالی از کینه و نفرت و حسادت و انتقام باشد، عشق در دستانت قرار میگیرد. آبی که میآشامیم، غذایی که میخوریم، هوایی که تنفس میکنیم همه آنها خودشان را به حکم عشق در اختیار ما قرار میدهند.
عشق یک تعریف ندارد؛ بلکه معنای چندگانه دارد و مجموعه اضداد را در خودش جمع کرده است و خود را به اشکال مختلف به نمایش در میآورد. عشق هم گل است و هم خار، هم وصل است و هم هجران، هم نار است و هم نور. عشق یعنی: پای برهنه روی گداختههای آتش راه رفتن ولی گداختههای آتش را زیر پایت همچون گلبرگهای لطیف احساس کنی. عشق هیچ حد و مرزی ندارد و همینطور آغاز و پایان مشخصی هم ندارد یعنی؛ عشق با مرگ از بین نمیرود و ما همه در پی هم روان هستیم تا عشق گم شده خود را دوباره بیابیم.
خلاصه سیدی: وادی چهاردهم
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول)
ویراستار و ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر ملیحه (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
34