وقتی فردی به رهایی میرسد راهنما خیلی خوشحال میشود و احساس لذت میکند و وقتی یک شاگرد از لژیون در سفرش ناموفق باشد راهنما خیلی ناراحت میشود. اعضای لژیون هم همینطور است؛ وقتی مسافر همسفر ندارد نباید ناراحت باشد؛ چون در کنگره همه همسفر هم هستیم و دیگر تنها نیستیم. من خودم واقعا قدیم تنها بودم؛ ولی احساس تنهایی نمیکردم شما هم هیچ کدام نباید احساس تنهایی کنید. ما انسانها پنج حس داریم که بزرگان به این حسها میگویند: حس ذاکره یا متصوره. حسهایی که ما تخیل میکنیم، ما با چه چیزی تخیل میکنیم؟ با همین حس متصوره است مثلاً؛ الان توی ذهن خود یک نوشابه را تصور کنید، من الان یک نوشابه خنک و سرد که یخی است را میبینم.
در مورد همسفر هم مهندس میفرماید: باید بیاید و تحت آموزش قرار بگیرد و تازه بعد از گذشت یک الی دو سال میفهمد که چقدر حال مان خوب شده است مثلاً؛ اینجا یاد میگیرد کاری به کار مسافر نداشته باشد و نباید تا آموزش دیدید به او بگوید اینکار را بکند یا اینکار را نکند؛ چون با این کار همه چیز خراب میشود. همسفر باید بداند که چه کاری انجام دهد تا حال مسافرش خوب شود؛ نه اینکه او را با حرفها و کارهایش آتش بزند و بخواهد با بیل آن آتش را خاموش کند. آموزشهای کنگره باعث میشود افراد به دانایی بیشتری برسند.
خلاصه سیدی: احساس همسفر
نویسنده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول)
ویراستار و ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر ملیحه (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
32