English Version
This Site Is Available In English

آسیب‌های من

آسیب‌های من

ابتدا از خدای مهربانم ممنون و سپاسگزارم که مسیر کنگره را برای من و مسافرم باز کرد. از آقای مهندس و خانواده محترمشان کمال قدردانی و تشکر را دارم و تا عمر دارم مدیون ایشان هستم. من دلی پر از غم و اندوه و پر از استرس داشتم، پسر ده ساله‌ام که باید کودکی می‌کرد، تو اوج مشکلات ما بزرگ شد و تمام نگاهش و فکرش به رفتار پدر و مادرش بود؛ بنابراین تلاش می‌کردم راهی پیدا کنم که از این اعتیاد نجات پیدا کنیم. می‌دانستم که ترک اعتیاد وجود ندارد و دیر یا زود این زندگی از هم متلاشی می‌شود؛ ولی بیهوده تلاش می‌کردم.

یک شب در منزل یکی از دوستان صمیمی‌مان دعوت بودیم. همه من را به عنوان یک خانم شاد و سرزنده می‌شناختند؛ اما پنج سالی بود که فقط قیافه عبوس و ناراحت من را می‌دیدند. به دوستم گفتم، دیگر خسته شده‌ام و نمی‌توانم ادامه دهم.او  به من گفت، جایی به اسم کنگره۶۰ وجود دارد و شنیده‌است که یک‌سال باید زمان بگذاریم. در جلسات کنگره حضور باید داشت؛ ولی حتماً اعتیاد رو ترک می‌کند و درمان می شود. گفتم بسیار خوب، یک‌سال چیزی نیست چرا که من پنج سال است هر ثانیه‌اش برایم یک‌سال می‌گذرد. همسرم وارد کنگره شد، من هم دو هفته بعد از مسافرم با صحبت‌های ایشان که خانم‌ها هم به‌عنوان همسفر می‌آیند کنگره۶۰، وارد شدم. تنها برای آنکه سر در بیاورم که چه جور جایی هست قبول کردم.

با خود می‌گفتم: او خطا کرده، چرا من زجر بکشم؟ از وقتم بگذارم و بیایم در کنگره۶۰ … وقتی وارد شدم جشن همسفر بود، دیدم همه چقدر خوشحال هستند، چقدر آرامش دارند، چه صحبت‌های دلنشینی دارند. گفتم یعنی همه معتاد بوده‌اند؟ خیلی سوال در ذهنم بود و اینکه آرزو داشتم یک روز هم مسافر من مثل آنها اعتیاد را ترک کند. آن روز یک خانم زیبا باچهره‌ایی آرام من را مشاوره کردند. من برای ترک مسافرم رفته بودم؛ ولی متوجه تخریب و گره‌های خود شدم، اینکه چقدر آسیب دیده بودم.

من خود را از یاد برده بودم؛ فقط مسافرم و حال پسرهایم مهم بود. سفرمان شروع شد و من شاهد بهتر شدن حال مسافرم بودم و  در عین حال باعشق سی‌دی می‌نوشت. آرامش به خانواده‌ام باز گشته بود. من هم با کمک آموزش‌های کنگره و راهنمایی راهنمای عزیزم در تلاش هستم از بندهای درونم رها شوم. سفر اول ما ۱۱ ماه طول کشید و مسافر عزیزم از بند اعتیاد رها شد. اینکه الان ما در کنار هم هستیم را مدیون  آقای مهندس هستم. ان شالله توفیق داشته باشم بمانم و خدمت کنم و ذره‌ای از لطف ایشان و راهنمای عزیزم را جبران کنم.


نویسنده: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر منیر (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر شیما رهجوی راهنما همسفر منیر (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون یازدهم) دبیر سایت
همسفران شعبه شمس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .