ششمین جلسه از دوره هشتاد و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰، نمایندگی آکادمی، با استادی راهنمای محترم مسافر حامد، نگهبانی مسافر غلامرضا و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه " نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰ " در ادامه تولد آزاد مردی راهنمای محترم مسافر علی شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حامد هستم مسافر. تشکر میکنم از نگهبان و دبیر محترم، از مرزبانها و ایجنت محترم شعبه که این فرصت را در اختیار من گذاشتید تا خدمت کنم. بسیار خوشحالم که بعد از مدتی توانستم در شعبه آکادمی در این جایگاه حضور داشته باشم و در خدمت شما باشم. امروز تولد علی عزیز است، خیلی جالب است در ماه مبارک رمضان، ماهی که شروع کنگره ۶۰ میباشد تولد در آن انجام می پذیرد.
تولد آزاد مردی علی را در رأس به آقای مهندس، به خود علی و همسفرهای عزیزشان و به تمام اعضای کنگره ۶۰ تبریک می گویم. اولین روزی که علی وارد کنگره شد ماه مبارک رمضان بود. فکر میکنم جلسه دوم یا سوم بود که با آن حالی که سفر اولیهها وارد کنگره میشوند و هنوز با سیستم کنگره آشنائی ندارند، اشتیاق خدمت کردن داشت. از آن روز تا به الان که حدود ۶سال میگذرد خدمتگزار واقعی بوده است و جایگاههای مختلف را تجربه کرده است.
برای من خیلی جالب بود در شرایط عادی خدمت کردن راحتتر به نظر میآید ولی یک شرایطی پیش آمد که علی راهنما بود و پدرش به رحمت خدا رفت. شاید این خاطره تلخ باشد ولی مجبورم به خاطر بار آموزشی این موضوع را بیان کنم. اینکه بعد از ظهر میآمد سر لژیون و با لباس سفید لژیون برگزار میکرد و بعد از لژیون لباس عوض کرد و به مراسم رفت. همچنین بعد از مدتی مادرشان هم به رحمت خدا رفتند، که باز هم سر لژیون حاضر شدند.
این به این معنا نیست که پدر و مادرشان را دوست نداشتند، تا آنجایی که من در جریان هستم بسیار فرزند خوبی برای آنها بودند و به آنها خدمت میکردند. میشود گفت که علی آدم بسیار صبور، دلسوز و منظمی هستند و به خاطر همین به موضوع جلسه که نظم و انضباط است خیلی مربوط میشود و برای علی عزیز آرزوی موفقیت روز افزون میکنم.
به واسطه ماه رمضان که جناب مهندس میخواستند وعدههای مصرفشان را سر و سامانی بدهند، از دل آن روش DST پدیدار شد و به خاطر همین نظم و انضباط بود که دستور جلسه امروز میباشد و همیشه میشنیدم که ساعت در کنگره ۶۰ اختراع شده است و این موضوع برای من بسیار عجیب بود تا اینکه با گذشت زمان متوجه شدم که این فرمایش از نظم و انضباط پیروی میکند و هرچه در کنگره پیشکسوتتر باشید نظم و انضباط بیشتری خواهی داشت.
نظم داشتن یعنی هر چیزی جایی و جایگاهی دارد. وقت هم مشخص شده است و برای هر کاری یک وقتی تعیین شده است. یعنی اینکه باید به موقع و به وقت به کنگره برسم. در مورد احترام گذاشتن اینکه من در کنگره حضور دارم، راهنما برای من از وقتش میگذرد، مرزبان از وقتش برای من میگذرد و خدمتگذارها از وقتشان برای من میگذرند اگر قلباً به آنها احترام بگذارم میتوانم منظم باشم، و به موقع حاضر باشم و به آنها احترام بگذارم.
علی عزیز در جایگاههای مختلف خدمت کردند و در حال حاضر در سایت به عنوان مرزبان خبری خدمت میکنند. مرزبان پارک لاله بودند و کسانی که مرزبان پارک لاله هستند بسیار منظمتر و وقت شناستر هستند. به قولی یک لول بالاتر هستند و علی از این قاعده مستثنا نبود و خواسته قلبی من این است که علی در ادامه با توجه به خدماتی که انجام میدهد موفق و پیروز باشد. با تشکر از همه شما که به حرفهای من توجه کردید.
.jpg)
سخنان راهنمای محترم مسافر علی و خواسته ایشان:
خواستهام این است که سفر اولی و دومیها لحظه آزادمردی را حتما تجربه کنند.
روزی که وارد لژیون آقا حامد شدم ماه رمضان بود، به واسطه مصرف مواد سالهای سال متوقف شده بودم و نمیدانستم که چه کاری باید انجام بدهم، به هر دری هم که میزدم به بنبست ختم میشد تا اینکه به کنگره ۶۰ آمدم و واقعاً خسته شده بودم در ۱۰ ماه سفرم را به پایان رساندم و از بند مواد رها شدم و همیشه در سفر اول فکر میکردم که بعضی از همسفرها چگونه میگویند که خدا را شکر میکنم که به واسطه مصرف کننده بودن مسافرِ آنها ، همسفر با کنگره ۶۰ آشنا شده است تا اینکه چند روز پیش همسرم گفت خدا را شکر که تو مصرف کننده شدی و من به واسطه آن وارد کنگره ۶۰ شدم و راهنمای همسفران شدم.
متوجه شدم که کنگره ۶۰ به چه صورتی به همه ما هدف و مسیری را نشان میدهد که بتوانیم به همه آن چیزهایی که میخواهیم برسیم و شاید به نظر شعار بیاید ولی بهترین اتفاقی که میتواند برای هر کسی بیفتد این است که از آتش عبور کند به کنگره ۶۰ بیاید و واقعاً آرامش را در کنگره پیدا کردیم. ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.

سخنان راهنمای محترم همسفر زری:
سلام دوستان زری هستم همسفر. این تولد را در ابتدا به جناب آقای مهندس دژاکام تبریک میگویم، همچنین به جناب آقای حامد، محمد امین عزیز و ناهید عزیز و همینطور آیدای عزیز که امروز اینجا حضور ندارند تبریک میگویم. هر تولدی یک پیامی برای تازه وارد دارد که این پیام هم برای مسافر و هم به همسفر هدیه داده میشود. اگر قرار است که ماندگار باشید و حال خوشی که این خانواده تجربه کردهاند را دست پیدا کنید باید نظم و انضباط را در ابتدای سفرتان داشته باشید تا به حال خوش دست پیدا کنید.
به خانم ناهید تبریک میگویم که واقعاً همسفر بسیار خوبی برای این خانواده هستند که وقتی متوجه مصرف کننده بودن محمدامین شدند با درایت کامل، باسکوت و صبر ۱۴ روزه توانستند کمک بسیار زیادی به محمدامین کنند. در خانواده درک مصرف کننده بودن فرزند برایش خیلی سخت و دشوار است. همیشه در لژیون همسفران میگویم که اگر نمیتوانید همسفر خوبی در کنگره ۶۰ باشید؛ حداقل مادر و یا همسر خوبی در خانواده باشید که این اتفاق برای ایشان افتاد. نظم و انضباطی که همیشه داشته و دارند چه در کنگره ۶۰ و چه در خانواده؛ احترام را برایشان به ارمغان آورده است و توانستند خدمتهایی که در حال انجام آن هستند؛ در سفر محمد امین به بهترین شکل ممکن کمک کند تا یک سفر بسیار خوبی را تجربه کند و الان همه اعضای خانواده خدمتگزار هستند. امیدوارم همیشه صلح و آرامش مهمان این خانواده بزرگوار باشد. ممنون که به صحبتهایم توجه کردید.
.jpg)
سخنان مسافر محمدامین:
سلام دوستان محمد امین هستم یک مسافر. از جناب آقای مهندس و خانوادهشان که این بستر را فراهم کردند که من و پدرم و همینطور شما در اینجا به درمان قطعی برسید متشکرم. من از آقا حامد تشکر میکنم که برای پدرم خیلی زحمت کشیدند و همینطور برای من افتخار این را داشتم که در شعبه امیرکبیر در خدمت ایشان باشم که واقعاً انسان بزرگواری هستند و دائماً در حال گرفتن آموزش از ایشان هستم.
یک تشکر ویژه از مادرم، که همسفر پدرم هستند دارم که حدود ۲۵ سال با اعتیاد پدرم ساختند که حتی قبل از ازدواج هم این داستان را میدانست و با خودش کنار آمده بود که پدر من تا آخر عمرش باید از دارو استفاده کند و اصلاً پدرم در فکر ترک نبود و اینکه شما بعد از رهایی با خدمت کردن به حال خوب میرسید را من کاملاً در پدرم مشاهده کردم. پدرم همیشه پاسخگوی سوالات من بود و با صبر فراوان جواب تمام سوالهایم را از او میگرفتم واقعا برای من وقت گذاشتند و در طول سفر و همینطور زندگیم همیشه سپاسگزار محبتهای ایشان هستم و خواهم بود. خیلی دوستشان دارم و امیدوارم سفر اولیهایمان رها بشوند و سفر دومیها هم عاقبت بخیر شوند. ممنون بابت توجه شما.
سخنان همسفر ناهید:
سلام دوستان ناهید هستم یک همسفر. خدا را شاکر و سپاسگزارم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که راه درست زندگی کردن را به ما آموزش دادند. تشکر میکنم از آقای حامد راهنمای مسافرم بابت تمام زحماتی که کشیدید بهترینها را برای خودشان و خانوادهشان خواستارم.
همینطور تشکر میکنم از راهنمای خودم خانم زری که همیشه بهترین مشورتها رو از ایشان میگیرم که در همه حال مورد حمایت ایشان بودم و در کنار من بودند چه در سفر علی آقا و چه در سفر محمدامین با صبوری و آرامش به من آموزش میدادند و یک جملهای دارند که من همیشه آن را آویزه گوش خود کردم؛ در هر جایگاهی که هستی آن جایگاه مهم نیست، مهم این است که خیلی خوب بتوانی خدمت کنی.
بدون حاشیه و با عمل سالم و درست، سعی کن خدمتی که انجام میدهی برای دیده شدن نباشد اینطوری است که حال دلت خوش میشود و برکت آن به زندگیت برمیگردد. با اینکه من در شعبه دیگری مشغول خدمت هستم ولی همیشه در هر مسألهای با خانم زری تماس میگیرم و مشورت میکنم که بهترین راه و روشها را جلوی پای من میگذارند، بابت این موضوع سپاسگزارم و امیدوارم با خدمت کردن بتوانم ذرهای از کمکهای ایشان را جبران کنم.
از مسافرم تشکر میکنم که من را با کنگره ۶۰ آشنا کرد البته برای خودش هم خیلی خوب شد که دیگه با ناهید سابق زندگی نمیکند. بهترینها را برایش میخواهم. خیلی دوستش دارم و اینکه به وجودش خیلی افتخار میکنم. به پسرم و دخترم هم تبریک میگویم و تشکر میکنم از آنها که در این مسیر همیشه همراه خوبی بودند. ممنونم از شما که به صحبتهای من توجه کردید.
تایپ: مسافر جلال لژیون هجدهم، مسافر حمید لژیون دوم
تنظیم خبر: مسافر محمدحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
461