English Version
This Site Is Available In English

دستم را در جیبم بکنم

دستم را در جیبم بکنم

جلسه چهاردهم از دور دوم از سری جلسات لژیون سردار نمایندگی قوچان به استادی دنور مسافر حسن ، نگهبانی پهلوان مسافر ابوالفضل و دبیری راهنما مسافر مجتبی در تاریخ 14اسفند 1403 دستور جلسه" وادی چهاردهم " ساعت 17:15 شروع بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسن هستم مسافر،خوشحال هستم توفبق حاصل شد تا از این جایگاه در خدمت شما عزیزان باشم ،  از ایجنت و نگهبان جلسه و لژیون مرزبانی متشکرم که اجازه خدمت به من دادند تا آموزش بگیرم.


درباره عشق و محبت وادی چهاردهم بخواهم صحبت کنم
از وادی اول شروع می شود که می گوید با تفکر ساختارها آغاز می شود، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال است .اگر من در هر کاری تفکر نداشته باشم به جایی نخواهم رسید، اگر در وادی چهاردهم به عشق و محبت برسیم ،اگر من منفی گرا باشم هیچ زمانی نخواهم به اون عشق و محبت که میخواهم برسم چراغ های من خاموش می باشد هیچ جا رو نخواهیم دید.عشق و محبت را می توان از خدا آموخت اگر هزاران بار اشتباه کنیم خدا خواهد بخشید .ولی اگر هزاران خوبی به من بکنند ولی یک اشتباه کنند من نمی توانم ببخشم یه مثال دیگرمی خواهیم به کسی کمک کنیم هزاران بار دستم را در جیبم می کنم و در می آورم تا بخواهم کمکی کنم. انشالله که به اون عشق وادی چهاردم برسیم اگه چیزی که برای خودت می خواهی برا دیگران هم بخواهی، اون موقع به عشق خواهی رسید. نه اینکه هر چی رو که خوبه برا خودم بخواهم. عشق و محیت حسی می باشد خدا رو دیدن حسی می باشد .وجدان چیست : نیرویی که از درون رفتارهای مارو کنترل میکند و با بایدها و نباید ها در طول روز سر و کار دارد ..خدایا اگر به من اوج میدهی در اوج من ببینم نه دیده بشم .خدایا آنچه خاست توست اول برای دوستانم بخاه بعد برای ما

ارسال خبر :واحد سایت نمایندگی قوچان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .