هزار بار شکر برای راهی که خداوند در مسیر زندگیم قرار داد. محبت آغاز مشخص و انتها ندارد و ما نمیدانیم که از کجا شروع شده است فقط این را میدانیم که از ابتدا و از روز ازل وجود داشتهایم و تا پایان هم هستیم. محبت لمس کردن و سخن نیست اینکه شخص بگوید دوستت دارم و لمس کنید. محبت یک نوع درس و آموزش است و انسان تا آموزش نبیند به محبت و آرامش نمیرسد.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، هستیم. حالا این بودن هم میتواند با بدبختی و رنج باشد، هم میتواند در آرامش باشد و افکار ما این را تعیین میکند نه سرمایه و پول. کسی هست که موقعیت و امکانات خوبی ندارد، ولی در آرامش است و از زندگی لذت میبرد. یک شخص دیگر که میلیاردها سرمایه دارد ولی از زندگی لذت نمیبرد. وقتی شما تصمیم میگیرید محبت کنید باید علت را بدانید و دانایی و آگاهی پیدا کنید. دانایی هم میتواند در جهت شر باشد هم در جهت خیر باشد که انسان را به هدفهای خیر یا شر میرساند.
دانایی به سواد نیست به آموزش، تفکر و تجربه مربوط میشود و هر کدام از اینها سه ضلع دارند، مثل آموزش صحیح، آموزش غلط و آموزش خنثی؛ آموزش اگر خنثی باشد از آموزش غلط بهتر است.
وقتی دانایی و معرفت به مرحله خوبی برسد پندار صحیح و بعد گفتار و کردار صحیح میشود. پندار، گفتار و کردار نیک باعث میشود که انسان با گفتار و کردار خود کسی را آزار ندهد و این باعث به وجود آمدن آرامش خود و محبت میشود. از اوج محبت هم عشق به وجود میآید. عشق زمانی به وجود میآید که معرفت و یا همان دانایی به وجود بیاید. محبت اگر با دانایی نباشد فقط فقط یک توهم است، مثلاً شخصی یکی را دوست داشته باشد ولی اگر به او نرسید روی صورتش اسید بپاشید، این محبت بدون معرفت و دانایی هست که شخص دارد.
دو نوع محبت هست محبت عام که دوست داشتن همه انسانها، حیوانات، گیاهان و جانوران است و نوع دیگر، محبت خاص هست که همان عشق است. پایه و شالوده عشق، محبت، سایهها، جاذبه، حس، همگی دانایی است. ما همیشه برای دو موضوع کار میکنیم؛ یکی چگونگی راه و دیگری هدف است. شما وقتی میخواهید به هدف برسید نزدیکترین راه، راه صراط مستقیم و اگر میانبر برید ممکن است به هدف نرسید. اگر در صراط مستقیم باشید هدف خیر به وجود میآید ولی اگر در راه مستقیم نباشید به هدف شر منتهی میشود و در این راه باید بیشتر تلاش کنیم. هر چه در این راه آگاهی بیشتر باشد مسیر بهتری را انتخاب میکنیم و به هدف خواهیم رسید.
ما نمیتوانیم از نظر معنوی خوب باشیم اما به جسم خود آسیب برسانیم و باید خوب از جسم مراقبت کنیم چون جسم با ارزش است و پله پله این راه را ادامه میدهیم، اول ترک مواد، بعد ترک سیگار، بعد مشکل چاقی و بعد ورزش و ادامه دارد. جسم، ماشین ما در این دنیا است باید مراقب آن باشیم. اگر میخواهیم سالم باشیم باید ورزش را سرلوحه کارمان قرار دهیم. فقط باور داشتن ارزش ندارد بلکه باید به آن باورها عمل کرد.
منابع: خلاصه سیدی «معرفت۱۴۰۳»
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر راحله(لژیون پنجم)
تایپ: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر راحله(لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ساوه
- تعداد بازدید از این مطلب :
140