ششمین جلسه از دوره هفتم لژیون سردار نمایندگی عطار نیشابوری با استادی: مسافر حسین و نگهبانی: مسافر عباس و دبیری: مسافر محمدعلی و خزانهداری: مسافر ناصر با دستور جلسه «نقش راهنما در لژیون سردار» در تاریخ ۷ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم مسافر، خوشحالم که امروز در این جایگاه قرار دارم و امیدوارم جلسه پرباری داشته باشیم و پیام جلسه به کسانی که غایب هستند برسد. دستور جلسه امروز نقش راهنما در لژیون سردار است. هفته گذشته هفته راهنما را پشت سر گذاشتیم و به تمام راهنمایانی که در نمایندگی فعالیت دارند تبریک میگویم انشالله که خدمتهای این عزیزان در زندگیشان نمود پیدا کند و خیروبرکت به زندگیشان بیاید. درزمینهٔ اعتیاد کنگره ۶۰ کار میکند اما یک مرکز آموزشی است. نوک پیکان آموزش راهنما است راهنما که لژیون دارد و با رهجو ارتباط مستقیم دارد.
انتقال آموزشها، کنگره را روزبهروز به سمت جلو پیش میبرد و دریافت این آموزشها مسافرانی هستند که در لژیون حضور دارند. نقش راهنما در پویایی لژیون سردار چیست؟ ناخودآگاه کلمه (نقش) مسئولیت به دنبال خودش دارد. مسئولیت راهنما در لژیون سردار این است که لژیون پربارتر و پرشورتر و پویاتر برگزار شود. نوک پیکان آموزش، راهنما است. در کنگره ۶۰ نقش راهنما میتواند نقش پررنگی باشد اما شرط و شروطی دارد. زمانی که یک ره جو وارد کنگره ۶۰ میشود من راهنما باید بتوانم به او بفهمانم و او را توجیه کنم که اینجا درمانش رایگان است اما مجانی نیست و انسان تنها موجودی در جهان هستی است که برای انجام هر کاری دلیل انجام آن کار را باید بداند.
وظیفه من راهنما از آغاز ورود ره جو به لژیون آغاز میشود در مرحله اول خودم اهداف کنگره ۶۰ را بهخوبی درک کرده باشم و فهمیده باشم و حس کرده باشم و بتوانم آن را به رهجو منتقل کنم زمانی که توانستم به مسافر آموزش را انتقال بدهم که اینجا ما چهکاری انجام میدهیم و چه هدفی را دنبال میکنیم بعد متوجه خواهد شد که این پولی اینجا میدهد به کجا میرود و در کجا هزینه میشود.
شفافیت موضوع خیلی مسئله مهمی است چند سال گلریزان برگزار میشد و لژیون سردار هم برگزار میشد، پولهای زیادی جمع شد، اما یک زمزمههایی در بین بعضی از افراد افتاد، پولهایی که پرداخت میکنیم کجا خرج میشود و زمانی نگذشت که زمین خریداری شد، ساختوساز آغاز شد و ساختوساز انجام شد و تازه آن موقع شفافیت موضوع خودش را نشان داد که عیناً همه ما با چشم خودمان مشاهده کردیم.
بنابراین راهنما اول باید خودش درک کند خودش به این موضوع برسد و به این مفهوم برسد که کار ما در کنگره ۶۰ چیست و چهکاری انجام میدهیم و این مطلب نهتنها با پندار که در گفتار و اعمال یک راهنما خودش را نشان بدهد. راهنما فقط با زبان آموزش نمیدهد راهنما اگر فقط با زبان آموزش بدهد محکومبه شکست است؛ که راهنما باید با زبان و اعمال خودش آموزش بدهد. منظورم از اعمال این نیست که اگر راهنما پهلوان بشود ره جوی او باید پهلوان بشود. راهنما زمانی موضوع را درک کرده باشد با تمام توانش در گلریزان شرکت میکند و در هر جا مشارکت مالی است حضور پیدا میکند.
زمانی با خودم فکر میکردم شال گرفتم و در حال خدمت و لژیون داری هستم و ره جو پرورش میدهم و نیاز نیست در بحث مالی شرکت کنند دقیقاً در یکجایی افت انرژی به سراغم آمد و آن افت انرژی به من فهماند که با تمام وجودم در کنگره خدمت نمیکنم، باید ما همهجوره در همه صحنهها حضورداشته باشیم و من نباید بهعنوان تماشاگر فقط دست بزنم و دیگران را تشویق کنم و باید خودم هم وارد گود میدان بشوم. مسئله بعدی با حس خوب خدمت کنم زمانی که یک راهنما با حس خوب و درست خدمت میکند حس خوب را به رهجو انتقال میدهد و ره جو عشق پیدا میکند که خدمت کند راهنمایی که با حس خراب خدمت میکند و از سر ناچاری بگوید حال شالی گرفتیم و دست ۴ نفر را بگیریم که من نیامدم دست چهار نفر را بگیرم که آمدم تا چهار نفر دست مرا بگیرند تا سقوط نکنم. راهنمایی که با حس خوب و قشنگ و درست خدمت میکند میتواند آن حس قشنگ را به رهجو منتقل کند و جایگاه کنگره نمود پیدا میکند و آن عشق و محبت است و خدمتگزار در هر جایگاه خدمتی باید با عشق خدمت کند. راهنما نفوذ کلامش روی ره جو زیاد است و کلام راهنما مانند تیری است که بر قلب ره جو مینشیند.
کار کنگره گروهدرمانی است یعنی تمام گروه باهم در فعالیت هستند و همه گروه در ارتقا اینجا نقش دارند و هر کس کاری انجام بدهد نتیجه آن به گروه برمیگردد و اگر این موضوع را درست درک کرده باشیم تمامکارهای ما بر اساس ارتقای گروه است و دیگر (من) وجود ندارد. راهنمایی که بدون عشق خدمت کند رهجویی بدون عشق تحویل میدهد و زمانی که ره جو بدون عشق وارد عرصه خدمتی شد گروه را در نظر نمیگیرد.

زمانی که یک فرد بدون عشق در رأس گروه قرار گرفت تازه آماده میشود که افرادی بدتر از خودش تحویل جامعه بدهد پس مهمترین چیز عشق و محبت است. وقتی عشق آمد خودبهخود در مسیر قرار میگیرد. وقتی نیاز به کمک مالی شد با عشق شرکت میکنند و هر جا انتخاباتی بود با عشق رقابت میکنند. ما باید به گروه فکر کنیم و در راستای رشد گروه حرکت کنیم و دیگر (من) مهم نیست لژیون سردار لژیون پرداخت نیست، لژیون دریافت است.
علیالظاهر اعضای لژیون سردار پول پرداخت میکنند اما آنچه دریافت میکند انرژی است، همهچیز در هستی انرژی هست و آنچه در هستی میماند انرژی است آنچه دوام دارد انرژی است و این انرژی کسب کردنی است و باید به دست بیاورید این انرژی با شرکت در کارهای گروهی کسب میکنید. هر عضو لژیون سردار یک راهنما است و اگر آن حس خوب بخشندگی در لژیون سردار به شما داده است به دوستانتان بگویید و آنها را تشویق کنید تا شما هم بهعنوان راهنما عمل کنید ما باید در گروه تابع قوانین گروه باشیم و هر کاری انجام میدهیم برای گروه است و اگر کاری را تنها انجام دادید آسیب میخورید چراکه گروه قویتر است و کاری که با عشق و محبت انجام شود باعث رشد گروه میشود و هدفمان این است که روزبهروز رشد کنیم و شعاع اضافه کنیم و افراد بیشتری به جمع ما بپیوندند و هیچکس مهمان نیست و همه ما صاحبخانه هستیم و فقط باید بدانیم از کدام مسیر حرکت کنیم.

تایپ و نگارش: مسافر احمد لژیون چهارم
عکاس: مسافر مجتبی لژیون دوازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
۱۸۳