جلسه چهارم از دور نهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران شعبه صالحی۲ با استادی راهنمای محترم مسافر سعید نگهبانی مسافر هاشم و دبیری مسافر جعفر با دستور جلسه《الهام از رمضان 》 در تاریخ ۰۸اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد .
چکیده سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر ، خداوند را شاکر و سپاس گذار هستم که امروز هم در کنگره هستم و آموزش می گیرم ، پیشاپیش ماه رمضان را تبریک می گویم ، انشالله ماهی پر از برکت برای ما باشد ، و خدا قوت و خسته نباشید به مرزبانان و ایجنت محترم و تمام خدمت گذارانی که وسایل اولیه برای ماه مبارک رمضان را آماده می کنند تا در اینجا غذا پخت کنیم و بتوانیم افطاری که کنگره از ما می خواهد را برای شعبه آماده کنیم.
دستور جلسه در مورد الهام از ماه رمضان است ، کمکی که ماه رمضان به من کرده است ، در واقع الهامی که در صور آشکار از ماه رمضان گرفتم ، یاد گرفتم غذا ام سر وقت و مرتب کنم ، قبل از ماه رمضان بدون هیچ ساعتی غذا می خوردم صبح ، ظهر ، شب ، میان وعده هرچی به دستم می رسید می خوردم و باعث این شده بود که وزنم بالا برود ، در ماه رمضان وقتی سحر بیدار می شدم میل زیادی به غذا خوردن نداشتم و کم می خوردم ، و افطار هم همین طور دو عدد لیوان آب و چایی می خوردم زود سیر می شدم ، برای همین بعد از چند وقت متوجه این شدم که بدن من آن قدر غذا نیاز نداشته که من وارد این معده می کردم ، یکی از دلایل این بود که فهمیدم غذا باید به اندازه استفاده کنم ، من در اثر خوردن غذا وزنم بالا رفته بود ، پا درد گرفته بودم ، مشکل معده گرفته بودم ، وقتی که وزن بالا باشد پا درد و بدن درد می گیرم و بدن به من اعتراض می کرد ولی من گوش نمی کردم فکر نمی کردم از پر خوری باشد و با مسکن ساکت می کردم یا ویتامین دی می خوردم که درد بدنم بی افتد ، بدن هم زبان دارد وقتی غذا زیاد می خورم معده نمی تواند هضم کند و مجبورم قرص معده بخورم ، وقتی برای اولین بار پک سیگار را می زنم ریه شروع به سرفه کردن و خارش گلو ، این یعنی ریه دارد اعتراض می کند اما یک زبونی دارد که من متوجه آن نمی شدم ، که من دارم سم را وارد ریه می کنم و ریه را خراب می کنم ، اما آنقدر استقامت نشان می دادم تا دیگر سرفه نکنم اما مشکلات ریه را در پیش داشتم و مشکل دیگر خواب من بود که دیر وقت می خوابیدم که به واسطه ماه رمضان صبح که برای سحر بیدار می شدم دیگر نمی خوابیدم ، این تایم بسیار خوبی بود که تا ساعت هشت صبح که بروم سرکار از این تایم استفاده می کردم ، سی دی می نوشتم ، کتاب می خواندم ، کار های عقب افتاده را انجام می دادم ، و متوجه این شدم که بهترین تایم برای انجام کار هایم است و همینطور که شب ها هم ساعت ده خوابم می گرفت و به خوبی خوابم تنظیم شد ، فردای آن روز انرژیم چند برابر شد ، بی خوابی یکی از بزرگترین معضلات و بیماری ها است که انسان می تواند حواسش نباشد ولی با آن دست و پنجه گرم کند ولی من نمی دانستم ، همان طور که جلو تر رفتم ، غذا خوردن و خوابم را درست کردم و به خودم گفتم کار های نادرست و ضد ارزشی خودم را باید درست کنم .
من آدمی بودم که زیاد دروغ می گفتم و به خودم گفتم از فردا دروغ گفتن را کم می کنم و غیبت کردن و حسادت کردن هم همان طور و بعد از ماه رمضان متوجه آن شدم که اگر می خواهم دروغ بگویم یا غیبت کنم افکارم به هم می ریزد ، وقتی دروغ می گویم به خاطر این که دروغ من بر ملا نشود دروغ های دیگر هم می گفتم ، زندگی خود را بی خیال شده بودم و دنبال غیبت کردن ، یا حسادت که من خودم و زندگی خودم و داشته های خودم را نمی دیدم ، بعد متوجه شدم که من چقدر داشته دارم ، رفیقان خوب و راهنمای خوب در کنگره دارم که اگر مشکلی داشته باشم با راهنمایم مشورت می کنم و آن را بر طرف می کند ، همه چیز مرتب و منظم و این از حسادت بود.

در کنگره ماه رمضان بحث افطاری بود که سفره می انداختند و من به خودم گفتم چقدر قشنگ است که من هم مشارکت داشته باشم ، شنیده ام که ماه رمضان ماه مهمانی خداوند است که اگر می خواهم در ماه معنوی خداوند دعوت بشوم اول من باید دعوت کنم تا دعوت بشم و چه مکانی قشنگ تر از کنگره که بتوانم مبلغی پرداخت کنم و کار به این نداشته باشم که بخواهم برنج و یا این که چه غذایی درست کنم ، مبلغ را پرداخت می کنم و بار را از دوش خودم بر می دارم ، وقتی من دست و بالم باز است از نظر مالی می توانم مشارکت بهتری داشته باشم تا با بهترین شکل ممکن ماه رمضان را سپری کنیم از این که به صحبت های من گوش کردید از تمامی شما سپاس گذار هستم.

تایپ:مسافر مهدی
عکاس:مسافر وحید
تنظیم :مسافر محمدحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
155