سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر:
سلام بر سردار بزرگ و سلام بر همه استادهای روشنایی، سلام من بر استاد بزرگوار استاد سردار استادی که نور خودش را به عمق تاریکی انداخت و روشنایی از دل تاریکی متولد شد و آرامآرام شروع به رشد و شعاع اضافه کردن شد. سلام بر سردار دلها که دستی شد تا انسانهای درراهمانده و ازیادرفته و انسانهایی که در ظلمت و در پیلههایی که به دور خود تنیده بودند و راه خروجی را نمییافتند. استاد سردار جرقهای در دلهای ناآرام انداخت و از آن جرقه، نور امید و روشنایی پیدا شد و ناگهان پیلهها یکییکی سر باز کردند و باز میکنند و بهنوبت و صفبهصف ترخیص میشوند البته به لطف خدا و قدرت مطلق و خواست خودشان و با کمک دستهایی که بدون هیچ مزد و مواجبی دائماً شب و روز در حال القا و احیا هستند تا انسانهای دردکشیده بتوانند از جهنمی که خود برای خود ساختهاند رها شوند و با رهایی خود نوری باشند مانند برق شمشیری که لرزه بر دلها میافکند و باعث میشود که انسان از خواب غفلت بیدار شود و کمی به درون خود بروم و تعقل کنم و اندیشه کنم تا راه را بیابم انشا الله.
استاد سردار، استاد رعد، استاد سیلور، عقاب سفید، استاد لویی و خانم جونز این بزرگواران چراغی را برای انسانها روشن کردند که نور آن تا بیکرانها میرود و انواع مختلف تاریکیها را کنار میزنند و این چیزی نیست جز خواست و لطف خداوند و فرمان الهی پس بیایید تا بذر و دانههای نیکو و باارزش بکاریم که هم قوت کافی و هم سایبانهایتان برافراشته خواهد شد اگر روزی جای دانههایت را که کاشتهای فراموش کردی باران به تو خواهد گفت که کجا کاشتهای پس بذر دانههای باارزش و نیکو به کار در بالای هر زمینی وزیر هر آسمانی و برای هرکسی تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت اثر زیبا باقی میماند حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد مانند تابلوی نقاشی و کنگره ۶۰.
تایپ: مسافر علیرضا لژیون 1
بارگزاری: مسافر محمد لژیون8
مسافران کنگره60 نمایندگی زاگرس
- تعداد بازدید از این مطلب :
36