به نام نامی عشق
«الهام از رمضان»
اندرون از طعام خالی دار
تا در آن نور معرفت بینی
سلام دوستان، کبری هستم یک مسافر.
قبل از نگارش مطلب، ضرورت دارد از جناب مهندس دژاکام، مربی فرهیخته کنگره ۶۰ تشکر و قدردانی کنم که ایشان مرا با خویشِ خود و سپس با خداوند آشنا نمودند. سالهای متمادی سرگردان بودم و مانند یک کلاف سردرگم، آشفته و پریشان بهدور خود میچرخیدم بدون اینکه بدانم چه کسی هستم؟ هدفم چیست و به دنبال چه چیزی هستم.
من راه را گمکرده بودم و هیچ راهبلدی را نداشتم تا در این عرصه، یاریم دهد. از دین گریزان بودم و کوچکترین ارتباطی با معبود خود نداشتم، راستش اصلاً شناختی نسبت به جهانآفرینش، خلقت، ماوراء، صور پنهان و بهطورکلی معرفت درک حقایق را نداشتم چه رسد به اینکه «خداوند» را بشناسم.در مکتب استاد بزرگوارم، با دین آشنا شدم، یعنی راه و روشی که مرا به سرمنزل مقصود میرساند و اجرای قوانین درست زندگی و حیات که همهوهمه منجر به آرامش درونی من میشود، سپس با رمضان آشنا شدم، ماه ضیافت الله...
تا قبل از ورود به کنگره، دیدگاه بسیار منفی نسبت به این قضیه داشتم؛ زیرا از درک واقعی و عظیم این موضوع ناتوان بودم، اما درد و رنج من از ندانستن بود، از عدم آگاهی و عدم شناخت بود و همین مسئله مانع رشدم میشد.تاکنون روزه نگرفته بودم و بهشدت با گرسنگیدادن به خود، مخالف و بسیار «دینگریز» شده بودم، تا اینکه به یاری خداوند، توسط آموزشهای راستین کنگره و با مساعدت راهنمای بزرگوارم، خانم مهری، استارت کار را زدم و در رمضان ۱۴۰۰، ابتدا شروع به روزهگرفتن درصدی و سپس روزه کامل کردم.
نمیدانم حس و حال روحانی خود را در وقت اذان مغرب چگونه توصیف کنم، در تمام طول عمرم، هرگز چنین حال خوشی که توأم با آرامش و احساس رضایت درونی باشد را تجربه نکرده بودم، انگار سبکبال و آسوده از هر درد و رنجی، تمام شادیها و لذتها را درک میکردم.آنجا بود که با تمام وجودم، معنای عمیق رمضان و ضیافت الله را چشیدم و حاضر نبودم لحظههای نابِ امساک از خوردن و آشامیدن را با هیچ گوهر ارزندهای، عوض کنم.
ماه مبارک رمضان، برای من به منزله ورود به نور بود، از کفر به ایمان بود و انگار تمام زنگارهای کهنه را از من زدود، روحم را صیقل داد و یک تحول عظیم در درون من ایجاد کرد، نفس سرکش و گرسنهام تربیت شد و صبر عجیبی پیدا کردم که پیشزمینهای بسیار مؤثر برای پذیرش شرایط حیات بود.
استاد امین در سی دی «خواسته درون» میفرمایند: انسان باید ابتدا به تعادل برسد و سپس به تعالی. تازه متوجه شدم دلیل ناتوانی من در مسیر معنوی، نداشتن تعادل بوده و زمانی که انسان از درون آشفته باشد، روزهگرفتن که هیچ، حتی کارهای معمولی روزمره را هم قادر نیست با آرامش به انجام برساند.
درسهای زیادی از رمضان گرفتم، دانستم که «بستن دهان» چه معجزاتی در صور پنهان دارد، پرهیز از خوردن و آشامیدن و نگاهداری زبان و سخن بیهوده نگفتن و بهطورکلی اجرای فرامین الهی، همهوهمه به رشد و تعالی انسان کمک میکند و انسان را در یک مسیر مشخص و مستقیم قرار میدهد که انگار از چهار طرف، تحت حمایت قرار میگیرد و هر گاه خواست از مسیر کمی خارج شود، این نیروها اجازه نمیدهند و او را هدایت مینمایند.
طبق فرمایشات استاد امین؛ جهان هستی دارای دو خاصیت موجی و ذرهای است که سیستم ایکس انسان، بر اساس این دو خاصیت طراحی شده و خداوند، برای بقای انسان این دو خاصیت غالب را طراحی نموده تا ما بتوانیم کارایی خود را حفظ کنیم. خالق هستی برای خاصیت ذرهای، ماه رمضان و برای خاصیت موجی، نماز را تأکید کرده تا توسط این دو مکانیسم، بتوانیم عملکرد خود را در سطح بالایی نگه داریم و در واقع خیر بزرگی در این قضیه نهفته است.
جناب مهندس در سی دی «اتو فاژی» مفصل توضیح دادند که؛ در ماه رمضان، پرهیز از خوردن و آشامیدن، بعد از دوازده ساعت، منجر به عمل اتو فاژی خواهد شد، یعنی سلولهای مریض و مزاحم، خوراک سلولهای سالم میشوند و این برای انسان، سلامتی و شادابی را به ارمغان خواهد آورد و از بروز خیلی بیماریها هم پیشگیری میشود.علاوه بر موارد مذکور، ماه رمضان، برای هر فرد کنگرهای، بسیار ویژه و خاص است، زیرا متد درمانی DST در این ماه زیبا، توسط جناب مهندس ابداع و عملی شد که نجات جامعه بشری از دام اعتیاد و سایر بیماریها را در پی داشت.
من عاشق ماه رمضان هستم و هر سال در نمایندگی شور و حال وصفناپذیری حکمفرماست و همه اعضا مشتاقانه انتظار ماه رمضان را میکشند، نزدیکشدن به غروب آفتاب و صدای ملکوتی اذان مغرب، چه شور و حالی دارد. انسان احساس میکند به عالم بالاتری میرود و نجواهایی را میشنود که برایش تازگی دارد، انگار در این عالم نیست.
در خاتمه ضمن سپاسگزاری از خداوند متعال، تشکر و قدردانی از اساتید گرانقدر جناب مهندس و استاد امین عزیز، میخواهم از راهنمای خوب و مهربانم، «سرکار خانم مهری م» تشکر کنم که مرا با کلام خداوند آشنا و در واقع مرا با دین آشتی دادند.یک آدم بیدین، یعنی کسی که به هیچ منبعی وصل نیست، هیچ تکیهگاهی ندارد، فاقد آرامش است، هدف و انگیزه ندارد، معنای عشق و محبت را نمیداند، پشتگرمی ندارد و خلاصه تنهای تنهاست و سرگردان و بیانگیزه مانند مردهای متحرک، باری به هر جهت زمان را سپری میکند و من سالها اینگونه زیستم.
نگارنده: مسافر کبری، لژیون یکم، نمایندگی نسترن اصفهان.
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
70