پنجمین جلسه از دوره شصت و دوم از کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر، با استادی راهنما مسافر حجت، نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری مسافر عبدالرضا، با دستور جلسه «هفته راهنما» پنجشنبه 2 اسفند 1403 ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حجت هستم یک مسافر. خداوند را سپاسگزارم که به من اذن و اجازه داد که یک بار دیگر در کنگره باشم و این جایگاه را تجربه کنم. از جناب آقای مهندس و تمامی کسانی که به من یاری رساندند تشکر میکنم. من خودم و خانوادهام بیشتر از هر فردی میدانیم که چه چیزهایی را آموزشهای کنگره به دست آوردهایم؛ به همه راهنمایان عزیز هفته راهنما را تبریک میگویم و همچنین این هفته را حتی به کسانی که عشق راهنما شدن در وجودشان هست، تبریک عرض میکنم.
خوشامد میگويم حضور دیدهبان محترم آقای حکیمی را به شعبه خلیج فارس بوشهر و واقعا هم برای من مسافر خوشامد دارد، هر وقت که این بزرگ مرد و این عزیز به شعبه ما میآيد به واسطه آموزشها و عملکردشان یک چیزی را از ایشان یاد میگیرم.
دستور جلسه هفته راهنما است. درسی که از این دستور جلسه آموختهام و در کنگره یاد گرفتهام این است که برای من دو بار تولد اتفاق افتاد؛ یک بار همان تولد جسمانی بود که به واسطه پدر و مادرم بود و در نوع خودش هم خیلی ارزشمند هست و تولد دوم زمانی برای من ارزشمندتر شد که من متوجه شدم از این فرصت دوباره که به من داده شده بایستی نهایت استفاده را ببرم و یک کاری را انجام بدهم؛ راستش را بخواهید، اول متوجه نبودم و نمیدانستم و بعد که فهمیدم همه چیز عوض شد و اگر هم عوض نمیشد، چقدر بیهوده میبودم در این زندگی دوباره!
این تولد برای من در آگاهی و دانش اتفاق افتاد و یادم میآيد تولد پنج سال رهایی من بود و آقای حکیمی استاد جلسه بودند؛ خب به رسم کنگره من آرزویی که داشتم گفتم، چون آن را احساس کرده بودم.
واقعا بار سنگینی برای من بود که من خیلی میدانم ولی به جهت موانعی که سر راه من بود و نمیتوانستم خیلی از دانستههای خودم را عملی کنم به من فشار میآمد و خیلی از جاها حرف و عمل من یکی نبود. این موضوع من را آزار میداد و در آن جلسه دعا کردم و گفتم خداوندا! توانی به من بده که بتوانم آن چیزی را که میدانم، عملی کنم! این اتفاق افتاد ولی به آن شکلی که من تصور میکردم نبود و به گونه دیگری بود.
واقعا حضور خداوند را در کنار خودم احساس میکردم، به واسطه کارهایی که اینجا در دستان من گذاشته میشد و مجبور بودم که آن را انجام بدهم خیلی خیر و برکت میآمد و خیلی از اتفاقات خوب هم در کنارش رخ داد؛ بسیاری از شیرینیها را هم تجربه کردم. سال نود و پنج سالی بود که مصادف شد با شروع راهنمایی من و لژیون زدم و از آن روز به بعد، تولد دوم و تولد دوباره، برای من رخ داد، بدون اغراق میگویم که هر وقت من رهجوی بهتری بودم احساس کردم که راهنما بودن را بیشتر درک میکنم و هر وقت سعی کردم بیشتر رهجو باشم، یک قسمتی از راهنما بودن را بهتر میشناختم. در این راستا علم و دانش بهتری هم به من رسید و کاری کرد که راهنمای خوبی برای خودم باشم و از این بابت خیلی خوشحال شدم. وقتی که من شال گرفتم و به جایگاه راهنمایی رسیدم خیلی خوب بود؛ ولی بهتر از آن زمانی شد که فهمیدم که باید یک کاری برای خودم بکنم.
آخرین چیزی که کنگره به من داده است و میتوانم بگویم جایگاه راهنمایی مستقیما در آن نقش داشت، این است که الان آن چیزی که در دل من میگذرد، به ناگهان در دل همسفر من هم میگذرد. میخواهم بگویم هم حسی برای من و همسفرم اتفاق افتاده و این آخرین چیزی است که در کنگره به من داده شده است و به عنوان یک معجزه به آن نگاه میکنم و زیبایی حس هم به همین است که نمیشود آن را توصیف و بیان کرد. بایستی در آن جایگاه قرار بگیری تا متوجه آن شوید. کنگره رهایی از بند مواد و سیگار و خیلی چیزهای دیگر به من داد، اما هیچکدامشان به اندازه این معجزه برای من شیرین نبوده که هم حسی و هم زبانی که در چهار دیواری خانه برای من اتفاق افتاده و این بزرگترین نعمتی است که من فکر میکنم در هستی وجود دارد.
این حس و تجربه را برای همه آرزو دارم و امیدوارم برای خودم هم ادامهدار باشد و باید بگویم که این جایگاه من را به کنگره، بدهکار و بدهکارتر کرد.
همچنین به آقای نادر و مرزبانان پارک هم تبریک میگویم و امیدوار هستم که همیشه اتفاقات خوب برای همه ما در کنگره رخ بدهد.
مراسم اجرای پیمان و اهدای شال ایجنت پارک و مرزبانان ورزش، با حضور دیدهبان محترم آقای حکیمی


.jpg)
.jpg)




.jpg)




نگارش: مسافر عبدالرضا (لژیون ششم)
ویرایش: مسافر غلامعلی (لژیون هشتم)
تهیه گزارش تصویری: مسافر صادق (لژیون هفتم)
ثبت: مسافر اسماعیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
691