دلنوشته‌ای از مسافر طاها در باب هفته راهنما

به نام قدرت مطلق الله؛

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گاهی چند

واقعیت اینه که ما برای فرار از ترس،تردید،سیاهی و برای رویارویی با واقعیت عمیقا به دنبال راهنما بودیم.
کسی که وقتی داشتیم داخل ظلمت عدم قطعیت دست و پا میزدیم، درون چشمهایمون نگاه کنه و بگه که هیچ چیز ترسناک نیست ، بگه که در انتهای این سفر، نور و روشنایی در انتظارمونه و امیدواری رو به وجودمون تزریق کند.
در طول تاریخ کمتر اتفاق افتاده ،افرادی که دنبال مسیر درست هستند،دنبال قطعیت هستند تا بتوانند صدای جن درون را تقریبا ساکت کنند و روح را تعالی ببخشند،راهنمایی در اختیار داشته باشند تا بتوانند بدون فکر کردن  به درستی یا نادرستی مسیر،به صلاحیت یا قضاوت آن فرد، به دستورات آن راهنما عمل کنند و مسیر درست رو پیدا کنند و در نهایت به نتیجه و تشخیص برسند.
همیشه سوالم در خلوت از پروردگار  این بود:
زمان پیامبران،افرادی بودند که با وجود داشتن راهنما(پیام آور)باز هم مسیر تاریکی را پیشی گرفتند.
تکلیف من چیست؟
از چه کسی باید دستور بگیرم؟
من که پیام آوری ندارم؟
از کجا بدانم کدام مسیر درست است یا غلط؟
چون صداهای درون ذهنم اجازه ی تصمیم گیری و فکر کردن را نمی‌دهد.
صداهایی درون ذهنم است که میدانم این صدا (من)نیستم
میدانم این جسم من نیستم،صرفا لباسی است برای زیستن
میدانم این اسم،شغل،اعتبار من نیستم
من که هستم؟
برای چه آمده ام؟
پِی چه کاری و ماموریتی پا به این جهان گزاشته ام؟
در این جا بود که لطف پروردگار شامل حال بنده شد
نعمتی به بنده عطا شد به اسم راهنما (رَب)
ابتدا با تلاش فراوان ترس را از وجودم راند.
امید را به قلبم نهاد.
ایمان را در وجودم تزریق کرد.
و روح سرگردان گشته ام را تجّلی داد و نفس درونم را احیا نمود
دستم را گرفت و در این مسیر مرا یاری کرد.
مسیری که اگر برای آن به دنیا نیامده بودم هیچوقت بر سر راه من قرار نمی‌گرفت
مسیر خدمت،عشق،از خودگذشتگی.
این هفته بیشتر از اینکه صرفا هفته ی راهنما باشه،هفته ی سپاسگذاری از خداوند برای داشتن چنین راهنمایی است.
در ابتدا هفته ی راهنما را به راهنمای اصلی کنگره۶۰ جناب اقای مهندس دژاکام و استاد امین تبریک عرض میکنم.
از راهنمای عزیزم،آقای محمد جواد زارع سپاسگذارم
بابت تمام زحمات بی دریغی که کشیدند،امیدوارم بتوانم با تقلید از ایشان به مسیرم ادامه دهم و به شایستگی قدردانی کنم
و از تمامیه راهنمایان کنگره ۶۰ علی الخصوص راهنمایان شعبه ی ستارخان سپاسگذارم
چون از تک تکشان آموزش گرفتم و با هر بار مشارکتشان در جلسات آموزشی،بنده در جنگی از جنگ های ذهنی ام پیروز شدم و کُدی دریافت نمودم.

پروردگارا سپیده دم که فلک بیدار میشود
سرزمینم از سیاهی و دروغ و تهمت پاک شود.
آمین

انتشار : وبلاگ نمایندگی ستارخان
مرزبان خبری : مسافر امیر