English Version
This Site Is Available In English

صبر، اولین نشان یک راهنما

صبر، اولین نشان یک راهنما

پنجمین جلسه از دور پنجاه و دوم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی، با استادی راهنمای محترم همسفر علیرضا، نگهبانی همسفر بهنام و دبیری همسفر محمدجواد، با دستور جلسه «هفتهٔ راهنما»، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک همسفر
هنگامی‌که داشتم در رابطه ‌با دستور جلسه فکرمی کردم که چه موضوعی را بیان کنم، وادی چهارده که چند روز پیش گوش می‌کردم به یادم آمد. در وادی چهارده بیان می‌شود که خداوند آموزش دادن بندگانش را به هر شخصی نمی‌سپارد! اگر این جایگاه به هر دلیل در سراسر گیتی به شخصی داده شد، قطعاً جایگاه بسیار والایی است که باید قدر آن را بداند.
هنگام صبح داشتم به این موضوع فکرمی کردم که من به جایگاه راهنمایی رسیده‌ام؛ اما پیش‌ازاین چه شخصی بوده‌ام؟ بالاخره من یک گذشته‌ای هم دارم. پیش از آنکه من وارد کنگره بشوم، از پس یکسری مسائل ساده مانند: صحبت کردند و آداب معاشرت هم برنمی‌آمدم و برای من یک چالش بودند. یک آدم به این شدت به‌هم‌ریخته وارد کنگره می‌شود. شخصی دیگر که یک انسانی بر مبنای عشق، عقل و ایمان در جایگاهی قرار دارد به من علیرضا آموزش می‌دهد. کسی که قطعاً به‌هم‌ریختگی من باعث به هم ریختن خودش نشده است. کسی که باعث شده است تا من راه را پیدا کنم. کسی که باعث شد این نقطه تفکر در من به وجود بیاید که من آموزش بگیرم و خدمت کنم. این پیام استاد سردار است. ما در این دنیا چه وظیفه‌ای داریم؟ آموزش گرفتن و خدمت کردن. ما در بستر کنگره و لژیون وارد می‌شویم و آموزش می‌گیرم. راهنمای عزیز خودم صبوری کرد. به نظر من اولین اصول جایگاه راهنمایی صبوری است. راهنمایی به نظر من جایگاه بسیار بزرگی است. راهنما شخصی است که به مدت چهار سال در لژیون خود آموزش‌های کنگره را صادقانه و بدون هیچ تغییری انتقال می‌دهد. منِ راهنما چیزی اندوخته نداشتم. اینجا آموزش گرفتم، در یک آزمونی شرکت کردم و همان مطالب را هم انتقال می‌دهم.
راهنما شخصی است که در این مسیر و در این نقش صبوری می‌کند تا من علیرضا را از تاریکی‌ها و ناآگاهی که با دستان خودم برای خود فراهم نمودم، من را نجات می‌دهد. حال من به‌عنوان رهجو یک وظیفه‌ای دارم. رهجو هنگامی‌که به کنگره می‌آید در سی‌دی وظایف رهجو برای او گفته می‌شود که بین راهنما و رهجو خط قرمزی وجود دارد که باید رعایت بشود. چند سال پیش آقای مهندس فرمودند: رهجو و راهنما حتی در تماس تلفنی هم نباید ارتباط چندانی داشته باشند. به چه دلیل؟ این مسیری که کنگره در پیش‌گرفته و در پی درمان سرطان است. اتفاقاً یک تأییدیه بسیار بزرگ از یک مقاله را چند روز پیش در سایت دیدم. اطلاعاتی که به‌سرعت دارد به دست می‌آید از چیست؟ از یک حرمت است؛ حرمتی که دو بار در جلسه خوانده می‌شود. رهجو و راهنما هم یک حرمتی دارند که در این جایگاه باید یک اصولی را رعایت بکنند. هنگامی‌که این اصول رعایت بشود من در خط کنگره ۶۰ هستم. سر ساعت بیایم و سر ساعت بروم. پیرهن سفید بپوشم. فرمان‌بردار راهنما باشم. سی‌دی‌ام را بنویسم. راهنما هم به همین شکل است و باید سر ساعت بیاید، خدمت بکند، وارد حواشی نشود، تحت هر شرایطی از حرمت پیروی بکند، زیر نظر سخن ایجنت عمل کند و به مرزبانی کامل احترام بگذارد. هنگامی‌که من در این مسیر قرار بگیرم این جایگاه‌ها شکل خواهند گرفت. در این مرحله من می‌توانم آموزش بگیرم.
این هفتهٔ عزیز را به تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم. کسانی که سعی و تلاششان این هست که یک انسان به درمان و رهایی برسد. در کلام‌الله می‌گوید: اگر یک‌نفسی را نجات بدهی؛ مانند آن است یک جامعه را نجات داده‌ای

جشن هفتهٔ راهنما:
در ضمن از تمامی راهنمایان محترم شعبه به وسیله اهدای لوح، تقدیر به عمل آمد. در ادامه همسفران با اهدای هدایای خود به راهنمایان عزیز از ایشان تشکر و قدردانی به عمل آوردند.

تایپ و ویراستاری: همسفر یوسف (لژیون چهارم)
تصویربردار: همسفر یوسف (لژیون چهارم)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .