English Version
This Site Is Available In English

راهنما از دروازه های متعدد عبور کرده است

راهنما از دروازه های متعدد عبور کرده است

ششمین جلسه از دوره هشتم سری کارگاه های  آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران وهمسفران با استادی راهنمای تازه واردین مسافر علی ونگهبانی راهنمای تازه واردین مسافر احمد و دبیری مسافر ذبیح بادستور جلسه «هفته راهنما» درروزپنجشنبه ۲  اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت ۰۰ :۱۷ آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد 

سلام دوستان، علی هستم مسافر
خدا را شاکرم که یک بار دیگر، به من این توفیق داده شد، که در این جایگاه قرار گرفته و از شما عزیزان آموزش بگیرم.
در ابتدا، هفته‌ی راهنما را به اولین راهنمای کنگره ۶۰ جناب مهندس، خانواده‌ی محترمشان و تمام راهنماهای کنگره ۶۰، علی الخصوص راهنماهای شعبه بروجرد، قسمت همسفران و مسافران تبریک می‌گویم. امیدوارم خداوند اجر و پاداش این عمل عظیم را، لحظه به لحظه در تمام زندگی این عزیزان، جاری و ساری کند.
من هرچه امروز فکر کردم، به خودم اجازه ندادم در این دستور جلسه، خیلی وارد شوم و توضیح دهم. شاید بهتر بود یک راهنمای شال نارنجی، در این جایگاه قرار می‌گرفت.
من بیشتر می‌توانم از دریچه‌ی نگاه یک رهجو صحبت کنم و خودم را کماکان یک رهجو حس می‌کنم. من در جایگاه راهنمای تازه واردین، سه روز در هفته، مشاوره می‌دهم. هر جلسه این در ذهنم می‌آید که یک راهنما، با شرایط شعبه‌ی ما ممکن است بیست تا بیست و پنج رهجو داشته باشد. رهجویی که جلسه‌ی اولش است یا رهجویی که ماه دهم سفر و یا دو ماه سفر، هر کدام با یک حال وارد کنگره‌۶۰ می‌شوند. من زمانی که تازه‌وارد، از سه نفر، به چهار نفر تبدیل می‌شوند، دست و پایم می‌لرزد و حس ناامیدی بارها و بارها به سراغم می‌آید. زمانی که چهار، پنج نفر تازه‌وارد داریم و جلسه‌ی بعد، دو نفر می‌آیند، من به این فکر می‌کنم، راهنمایی که رهجویش را به ۹ یا ۱۰ ماه سفر می‌رساند، بعد رهجو می‌رود و در کنگره ۶۰ نمی‌ماند، در این شرایط چه حالی به راهنما دست می‌دهد؟ من هنوز اسم تازه‌وارد را در دفتر ثبت نکرده‌ام؛ ولی‌ حس ناامیدی به سراغم می‌آید.
راهنما، انسانی است که از خیلی دروازه‌ها رد شده است. انسانی که آمده و راهنما شده، تا لطفی که در حقش انجام گرفته را بازپرداخت کند، همچنین تمام تلاشش را کرده تا به یک نفر، کمک کند و بتواند یک نفر را از تاریکی خارج کند.
یک معجزه در کنگره ۶۰ است که یک تازه وارد، یک رهجوی حال خراب و کسی که غرق تاریکی است، می‌آید و به جایی می‌رسد که می‌تواند یک جماعتی را، راهنمایی کند. می‌تواند یک انسان را از منجلاب نجات بدهد. این در هیچ کجا به جز کنگره‌۶۰ رخ نمی‌دهد.
آقای مهندس، الگوی همه‌ی ما است. زندگی‌نامه‌ی آقای مهندس را که در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر می‌خوانیم، به وضوح نوشته است که انسانی با حس و حال خراب بوده است؛ ولی اکنون به جایی رسیده که ما به جانش قسم می‌خوریم و این چیزی جز معجزه، نیست.
من به عنوان یک رهجو که در کنگره‌۶۰ آموزش می‌گیرم، هر جلسه که وارد می‌شوم، چهره و تُن صدای آقای رضا میرزایی که راهنمای سفر اولم بود، در ذهنم تداعی می‌شود. هر موقع که از در وارد می‌شوم، می‌گویم: الهی به امید تو.
این‌طور نیست که فقط در این هفته، قدردانی کنیم. ما باید بدانیم که ارزش یک زندگی درست و داشتن آگاهی، چقدر است؟ یک راهنما ۱۰‌ماه برای من زحمت می‌کشد تا من، رها شوم؛ پس باید بسیار منصفانه از او تشکر کنم.
راهنمای من اکنون در کنگره نیست؛ ولی من به واسطه‌ی راهنما، آگاهیم شروع به رشد کرد. از آن لحظه، زندگی من شروع شد. من حدود ۱۰ سال است که رها شده‌ام و در هر لحظه‌ی این ۱۰ سال و تا آخر عمر، مدیون راهنمایم هستم.
این هفته یک تلنگر است تا یاد بگیریم، انسان‌هایی که بدون منت و با تمام وجود برای ما تلاش می‌کنند و ما را به مسیر درست راهنمایی می‌کنند، شایسته‌ی تقدیرند.
در کنگره، راه باز است؛ یعنی این جایگاه برای قشر یا فرد خاصی تعیین نشده است. این جایگاه و این صندلی، برای کسی است که حالش خوب نیست؛ ولی برای او هم صندلی گذاشته شده است، فقط باید خواسته داشته باشد و در مسیر قرار بگیرد. برای او هم شرایط در کنگره‌۶۰، فراهم است. زمانی که به ما اجازه می‌دهند در سفر اول، آزمون بدهیم، از پله‌ی۰/۳ سی‌سی به بعد، یعنی هنوز درگیر مصرفی؛ ولی کنگره‌۶۰ ایمان دارد که شخصی که به آن مرحله‌ی آگاهی رسیده، باید به آن سطح رسیده باشد که خودش را، در آن جایگاه راهنمایی تصور کند. استاد امین می‌فرمایند: تصویرسازی‌های ذهن، انسان را از حضیض به عزیز می‌رساند.
از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، سپاسگزارم.

تایپ و عکس:مسافر کریم

بارگزاری: مرزبان مسافر رضا 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .