همسفر فرزانه(لژیون پنجم)
هفته راهنما را ابتدا به آقای مهندس، خانم آنی و به تمام راهنمایان کنگره۶۰، همچنین راهنمای عزیزم خانم ملیحه تبریک عرض میکنم. بدون شک راهنمایان، همچون بارانی هستند که همه را بیمنت سیراب میکنند و جانی دوباره میبخشند. سپاسگزاری کمترین کاری است که میتوانیم در مقابل زحمات این استادان فرهیخته انجام دهیم. این انسانهای خردمند با تمام عشق و محبت خود آموزشهایی را که در این مکان مقدس فراگرفتهاند، در جان انسانهایی که هنوز در تاریکی و گمراهی قرار دارند، جاری میکنند و همواره آنها را به فردایی بهتر و جامعهای سالمتر امیدوار و رهنمون میکنند. من به نوبه خود از تمام این عزیزان به ویژه راهنمای خود خانم ملیحه تشکر میکنم؛ چراکه همچون چراغی هستند و ما را به سمت ارزشها و فردایی بهتر و با آرامش بیشتر هدایت میکنند.
همسفر سمیه(لژیون پنجم)
خانم ملیحه عزیزم نمیدانم شما را که لایق بهترینها هستید چه بنامم. معنای راهنما را میدانم اما وقتی به گذشتهام برمیگردم، قهرهای طولانی، خشمهای خالی شده و نشده، کنترلها، دورزدنها، مقصر دانستنها، حق به جانب بودنها، سرزنشها، احساس گناه دادنها و هزاران درد دیگر که لحظهای نه من از آنها غافل میشدم و نه آنها از من و حالا محبتها، احترامها اعتماد به نفس دادنها، پیدا کردنها، نشستن در جایگاه خود و حرکت به سمت نور و در نهایت آرامش ذهن و درونم! اینها هدایایی بود که بدون چشمداشت با صبر و حوصله و در هر شرایطی به من هدیه دادید. چقدر از آسایشتان برایم زدید تا در هر شرایطی از راه دور یا نزدیک با چه هزینههایی بیایید و من را مثل کودکی سرکش در آغوشتان پرورش بدهید. ای همراه و همدل، ای هدایتگر، ای چراغ و نور امید و در یک کلام ای عشق مطلق! با چه زبانی شما را سپاس گویم که شما لایق بهترینها هستید. ای راهنمای دلسوز و مهربان من با تمام وجودم دوستتان دارم.
همسفر مریم(لژیون پنجم)
بهنام قدرت مطلق الله؛ هفته راهنما را به جناب آقای مهندس دژاکام بنیانگذار کنگره۶۰ و تمامی راهنمایان تبریک میگویم. سپاسگزارم از خداوند بزرگ که کنگره۶۰ را به من هدیه داد و صدای نالههای من را شنید و در اوج ناامیدی و افسردگی دست من را گرفت و با کنگره آشنا کرد. وقتی با راهنمای عزیزم آشنا شدم، حسم به من گفت که میتوانم در کنار او به حال خوش و آرامش برسم و تمام این حسهای خوب را زمانی تجربه کردم که وارد لژیون شدم. انرژی که از لژیون دریافت میکنم غیرقابل توصیف است و این آرامش بزرگترین نعمت در زندگی من است. این حال خوشی که شامل زندگی من و تمام رهجوها شده است را نه میتوان خرید و نه میتوان در جای دیگری به دست آورد. امیدوارم بهترینها نصیب قلب مهربانتان شود.
همسفر فاطمه(لژیون پنجم)
در ابتدا هفته راهنما در رأس به جناب آقای مهندس و تمام راهنمایان کنگره۶۰ تبریک میگویم. زبان من قاصر است از هر چیزی که بخواهم در توصیف و تشکر از راهنمای خود بنویسم. قبل از ورود به کنگره زمانی که کسی در جهت مثبت من را یاری میکرد، همیشه در ذهن و قلبم جایگاه ویژهای داشت. ولی تا به حال کسی پیدا نشده بود که زندگی مرا نجات بدهد. کسی نبود که راه تقوا را به من نشان دهد و کسی نبود که من را از ظلمت و تاریکی به سمت نور هدایت کند. کسی نبود که به من قدرت مطلق را بشناساند. کسی نبود به من بگوید که من در جهان هستی باید تغییر کنم تا به یک انسان کامل تبدیل شوم و هزاران هزار آموزش دیگر گه در این مجال نمیگنجد. تا اینکه به کنگره آمدم و خود را در برابر فرشتهای با لباسهای سفید که از همان اول در ذهن تجسم کرده بودم دیدم؛ دوستانی که سلامت را برای من به ارمغان میآورند. آری درست فکر کرده بودم، چون قرار است این فرشته نجات، سلامتی را به جسم و روان من هدیه کند. وظیفه من در مقابل این فرشته نجات این است که فرمانبردار خوبی باشم. باید قوانین و حرمتها را رعایت کنم و به آنچه وظیفه من است عمل کنم تا قدردان زحمات راهنمای خود باشم.
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه لژیون سوم(دبیر سایت)
همسفران نمایندگی رضوی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
38