دلنوشته همسفران لژیون ششم در مورد هفته راهنما:
همسفر مژگان:
به نام خدایی که عشق را آفرید. راهنمای عزیزم، مانند آموزگاری عاشق، الفبای زندگی را به من سرمشق داد و با تمام وجود به حرفهای من گوش کرد. با کلمات امیدبخش، امید را در دل من زنده کرد و همیشه به من میگوید: صبور باشم، قطعاً همه چیز درست میشود، تفکرکنم، مسیر باز میشود و آرامش به زندگی و خودم بازمیگردد. از خداوند میخواهم به من کمک کند تا با آموزشهای نابتان بتوانم ذرهاي از زحمات بلاعوض شما را جبران کنم. ابتدا از خدای مهربانم بابت لطف بزرگی که در حق من و مسافرم داشته است، سپاسگزاری میکنم. سپس از آقای مهندس، خانواده محترم ایشان و راهنمای خوبم خانم فهیمه عزیز که در این مسیر من را بهسوی روشناییها هدایت کردند، ممنون و سپاسگزارم. دعا میکنم که همیشه سرفراز و سربلند و پایدار باشند.
همسفر عاطفه:
وقتی بعد از سه جلسه بهعنوان تازهوارد میخواستم راهنما انتخاب کنم، لحظه دعای آخر جلسه وقتیکه کنارم ایستادید، آخر دعا من را در آغوش کشیدید و به من گفتید که انشالله حاجت روا شوید، با خودم گفتم راهنمایت را پیدا کردی. مگر میشود در آغوش کسی که اصلاً نمیشناسی، آنقدر احساس آرامش کنی؟ انگار که خدا خودش چیده بود که ما کنار هم بایستیم و دعا کنیم تا من راهنمایم را انتخاب کنم. من آدم خیلی مغروری هستم، خیلی کم پیش میآید با کسی دردودل کنم یا در مورد مشکلاتم با کسی حرف بزنم؛ اما خانم فهیمه همیشه برای من این بستر را فراهم کرد تا حرف بزنم و از مشکلاتم بگویم، بدون اینکه قضاوت یا سرزنش شوم. همیشه مشکلاتم را با او در میان گذاشتم و بهترین راهکارها را از ایشان دریافت کردم. اینکه در زندگی یک انسان اَمنی باشد تا هروقت که دلت گرفت و از دنیا بریدی، بیحوصله شدی، اشتباه کردی و بلد نبودی درستش کنی و به بیراهه رفتی، با همه بدیها و کوتاهیهایت دستت را بگیرد و بدون قضاوت و بدونمنت راهنماییات کند، مثل یک مادر دلسوز یا یک خواهر مهربان فقط و فقط به حرفهایت گوش کند و تو را راهنمایی کند، نعمتی است که باید هرروز بهخاطر وجودش شکرگزاری کرد. از اینکه خداوند این توفیق را به من داد که راهنمایی، چون شما را برای راهنمایی و رهایی خودم از بند گرههای وجودم انتخاب کنم و به لطف خداوند، کمک و راهنماییهای شما به رشد و تعالی برسم، خدا را هزار هزار هزار بار شکر میکنم.
همسفر فرزانه:
شما راهنما و مربی من هستید. راهنما یعنی نشاندهنده مسیر تاریکی به سمت نور، غم به شادی، نفرت به عشق و ... ؛ یعنی نمایانگر راه رسیدن به آرامش، نمایانگر راه بهشت و نجات از جهنم درون و من را از جهنمی که سالها وجودم را تسخیر کرده بود، نجات دادید. هزاران بار این سؤال را پرسیده بودم: خداوندا! چرا کسی نیست که راهورسم زندگی را به من بیاموزد؟ گویی خداوند صدای مرا شنید و برای نجات من از ظلمت و تاریکی راهنمایی فرستاد. راه رسیدن به خداوند، همین نزدیکی بود؛ اما چشمِ دلِ من نابینا بود. گام نهادن در این راه، با حضور عاشقانه راهنمای خوبم و بهخواست و مشیت خداوند صورت گرفت.

همسفر لیلی:
در ابتدا میخواهم هفته راهنما را به آقای مهندس بنیانگذار کنگره۶۰ و خانواده محترمشان تبریک عرض کنم. راهنماها عزیزانی هستند که از وجودشان برای ما مایه میگذارند و ما هیچگونه نمیتوانیم از زحمتهای آنها قدردانی کنیم. آنها کسانی هستند که ما را از تاریکیها به روشناییها هدایت کردند. راهنماها نوری در تاریکی هستند که ما با دیدن آن نور راه خود را پیدا میکنیم و من خیلیخیلی از راهنمای خوبم خانم فهیمه عزیزم تشکر میکنم که راه چگونه زندگیکردن را به من آموخت. من در این راه، آموختم که برای مسافرم همسفری خوب و مادر خوبی برای فرزندانم باشم. همه اینها را مدیون راهنمای خوبم هستم و خیلی خوشحال هستم که خداوند شما را سر راه من قرار داد. خداوند را بسیار شکر میکنم. در پایان از راهنمای خوبم خانم منصوره عزیز، راهنمای جونز هم تشکر و قدردانی میکنم و برای تمام راهنمایان آرزوی سلامتی و تندرستی میکنم.
رابط خبری: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فهیمه(لژیون ششم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر دوم سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
130