اولین جلسه از دوره یازدهم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی باغستان کرج با استادی راهنمای محترم مسافر وحید، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه هفته راهنما پنجشنبه 2 اسفندماه 1403 ساعت 17:00 آغز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدارا شاکرم که امروز در جمع شما عزیزان هستم و در کنگره60 خدت می کنم، امیدوارم در کنار هم یک جلسه خوب را سپری کنیم، دستور جلسه، هفته راهنما می باشد راهنما در واقه همان راه بلد می باشد، یعنی شخصی که یک راهی را رفته است و تمام پستی بلندی های آن مسیر را بلد می باشد و می تواند چند نفر دیگر را در آن مسیر راهنمایی کند، فردی اگر بخواهد راهنما بشود باید پروسه های مختلفی را طی کند، اولین شرطش هم این است.
که اگر شخصی بخواهد برای مسافران کنگره60 راهنما بشود باید دوران اعتیاد را طی کرده باشد، به دلیل اینکه از همان جنس است و کاملا با این موضوع آشنایی دارد، برای مثال خماری را می شناسد، نعشگی را می شناسد، همچنین بی پولی و خیلی از مسائل دیگر را، این شخص می تواند افراد دیگر را از آن مسیر عبور بدهد به شرطی که خودش از این مسیر عبور کرده باشد، این اولین پارامتری است که یک راهنما باید داشته باشد، ما در کنگره60 راهنما ها و مربی های زیادی داریم.
راهنمای ویلیام، راهنما های جونز، راهنمای سفر دی اس تی، راهنمای جهان بینی که استاد امین می باشد، مربی های تیر وکمان، مربی های بسکتبال، و این ها راهنماهایی هستند که ما از این ها یاد می گیریم، خب بنده به همه این عزیزان تبریک می گویم، در راس به جناب مهندس تبریک عرض می نمایم، زیرا کنگره60 از جناب مهندس و خانم آنی عزیز آغاز شد و شکل گرفت، همچنین به راهنمایان شعبه باغستان، راهنمایانی که به تازگی قبول شدند.
همچنین به قسمت همسفران و هم به قسمت مسافران مجددا تبریک عرض می نمایم و امیدوارم که آموزش های لازم را در این مسیر همگی با هم دریافت کنیم، بنده متنی از استاد سردار یادم آمد اینکه ما آمده ایم به کره زمین که دو پارامتر را انجام بدهیم، اول خدمت کردن و دوم آموزش گرفتن، بنده در اصل به این موضوع فکر می کردم که در خارج از فضای کنگره60 زمان بسیار زیادی را از دست می دهیم برای اینکه نکات کوچکی را آموزش بگیریم.
اما به نظره بنده در کنگره60 به اصل موضوع پرداخته می شود و آموزش ها کاملا مستقیم به افراد داده می شود و بستری فراهم شده است برای خدمت کردن، ما در کنگره60 این را یاد می گیریم که سه مقطع سنی داریم، اول سن فیزیولوژی، سن روحی و آن سنی هست که جزو صوره پنهان ما می باشد و معلوم نیست که ما چند سالمان است، جناب مهندس می فرمایند که ممکن است انسان فقط مقداری از خداوند کوچک تر باشد، خیلی از افراد پا به کنگره60 می گذارند.
برای این که رها بشوند اما همه این افراد به رهایی نمی رسند، خیلی ها به راهنمای تازه واردین مراجعه می کنند اما می روند، خیلی های دیگر وارد لژیون می شوند اما موفق به ادامه نمی شوند و پس از مدتی آن ها هم می روند و خیلی متوجه این موضوع نمی شوند که در کنگره60 چه چیزی برایشان در نظر گرفته شده است، در آخر امر، امر اول اجرا می شود، نمی دانند در آخر امر چه چیزی برایشان در نظر گرفته شده است، اگر بزرگ تر به این موضوع نگاه کنیم.
برای مثال ماهم همینطور که وارد کره زمین شده ایم شاید متوجه خیلی از مسائل نشویم، اگر کنگره60 نبود بنده هم متوجه نمی شدم که چرا پا به این جا گذاشته ام، مثلا قبل از کنگره60 برای اینکه بفهمم اعتیاد چقدر ضیان آور و مخرب می باشد 8 سال از عمرم را از دست دادم، یا این که برای دریافت آموزش های جزئی خیلی زمان از دست دادم، برای اینکه بفهمم سیگار حتما نباید جزئی از من باشد 13 سال از زندگیم از من گرفته شد، جناب مهندس در سی دی مسیر فرمودند.
که ما وارد مسیر می شویم و در مسیر 3 پارامتر جبر، اختیار و فرمان برایمان اتفاق میوفتد، اختیار زمانی است که بنده انتخاب می کنم وارد کنگره60 بشوم تا درمان بشوم و تلاش می کنم، جبر آن چیزی است که در این مسیری که هستم برایم اتفاق میوفتد مانند رهایی، خدمت یا هر چیزه دیگری، انقدر این کار را انجام می دهم تا به آن فرمان برسم، کسانی که وارد کنگره60 می شوند همه قرار نیست خوب بشوند، همه قرار نیست خدمت گذار بشوند، همه قرار نیست راهنما بشوند.
حتی کسانی هستند که در آزمون راهنمایی قبول می شوند اما شال نمی گیرند، شال می گیرند اما لژیون نمی زنند، لژیون تشکیل می دهند اما پس از مدتی می روند، انسان زمانی به سرمقصد منضور می رسد که با انرژی و حس و حال خوب آن را تحویل داده باشد و از آن عبور کرده باشد، وادی دوازدهم می گوید در آخر امر، امر اول به اجرا در می آید، امیدوارم بتوانیم رسالتی که برایش وارد کنگره60 شده ایم را به انجام برسانیم و بتوانیم به آن رشدی که در کره خاکی نیاز داریم نزدیک بشویم.
یکی از ترس های بنده در این زندگی این می باشد که نتوانم رسالتی که برای آن پا به کره خاکی گذاشته ام را پیدا کنم، در کنگره60 راهنما شدن و خدمت کردن به زندگی انسان معنا می بخشد، اگر کنگره60 نبود اصلا معلوم نبود بنده امروز در چه جایگاهی قرار داشتم و از چه حالی برخوردار بودم، جایگاه راهنمایی رنگ و بوی خوشی به زندگی ما می دهد، و همین موضوع باعث می شود لذت زندگی کردن دوچندان بشود. از اینکه به صحبت های بنده توجه کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
تایپ: مسافر پیمان لژیون یکم
تنظیم و ارائه : مرزبان خبری مسافر محمد رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
82