English Version
This Site Is Available In English

خدمت‌کردن زکات رهایی و حال‌خوش است

خدمت‌کردن زکات رهایی و حال‌خوش است

امروز حال و هوای شعبه ما هم مثل شعب دیگر، حال و هوای خاصی داشت. همسفران در تکاپو بودند، آرام و قرار نداشتند؛ هرکدام از همسفران تلاش می‌کردند تا جشن راهنما  را به بهترین شکل ممکن برگزار کنند. می‌خواستند سنگ تمام بگذارند، چرا که برایشان از عشق مایه گذاشته بودند. جشن برگزار شد، آن هم با چه شور و شعفی! همسفران در قسمت سایت در تلاش بودند که این لحظات زیبا و به یادماندنی را ثبت کنند و فرصت را غنیمت شمردیم و با تعدادی از راهنمایان نمایندگی عمان‌سامانی چند لحظه‌ای را به صحبت نشستیم.

همسفر سودابه ایجنت نمایندگی عمان‌سامانی:

حرمت بین راهنما و رهجو باید چه اندازه باشد و اگر این حرمت از بین برود، چه اتفاقی می‌افتد؟

رابطه شاگرد و استادی باید باشد و آقای مهندس این را اینگونه تعریف کردند که در قالب عمل‌سالم، معرفت و عدالت باشد. در جزوه راهنمایی هم، مهر مادر و ابهت پدری را مطرح کردند. نه آنقدر صمیمی و نه آنقدری که از راهنما حساب نبرد و نه آنقدر خشن، سرد و خشک باشد که رهجو اصلا جرات نکند نزدیک راهنما شود که بخواهد از ایشان سوال بپرسد یا مشکلاتش را مطرح کند و راه کار بگیرد. پس این اندازه باید رعایت شود؛ همیشه آقای‌مهندس برای اندازه‌ها مثال دوتا ستون را می‌زنند که اگر خیلی نزدیک باشند ساختمان می‌ریزد و اگر خیلی دور باشند، بنا ساخته نمی‌شود.

حالا اگر حرمت‌ها از بین برود، آقای‌امین‌ در سی‌دی «همسفر۲» بیان کردند که اگر خواسته نامعقول افراد را اجابت کنیم، محبت نیست و راهنما اگر با خواسته‌نامعقول رهجو همراه باشد؛ مطمئن باشد که برای هر دو ضرر دارد. ما هرکجا حرمت‌شکنی کردیم، دودش اول به چشم خودمان می‌رود.

 آیا راهنما مالک رهجو می‌باشد؟ توضیح مختصری در این باره برایمان بدهید؟

خیر، ما این را در جزوه راهنمایی می‌خوانیم که این تفکر باعث می‌شود که هر دو آسیب ببینند. باید تفکرمان این باشد که رهجو را برای کنگره پرورش بدهیم که استادی بشود هم برای خودش، خانواده‌اش و هم برای دیگران، اگر راهنمایی تفکرش این باشد که رهجو را بخواهد برای خودش پرورش بدهد، این باعث می‌شود که نه‌تنها وارد حاشیه و معرکه‌گیری بشود، بلکه از دوران خدمتش هم لذت، انرژی، بهره و آموزش لازم را نمی‌گیرد؛ چون در جهت حس منفی حرکت و خدمت می‌کند و قطعا محصول لژیونش میوه‌های مثمرثمری نخواهند بود و این حس منفی را به آن‌ها هم منتقل می‌کند. آن راهنما نه‌تنها رهجوهای خوبی را پرورش نمی‌دهد، بلکه تبدیل به آفت می‌شوند.

 به نظر شما برگزاری جشن راهنما بیانگر چه نکته‌ای می‌باشد، مگر نه اینکه راهنمایان بدون هیچ چشم‌داشتی خدمت می‌کنند؟

نه تنها خدمت راهنمایی، بلکه هر خدمتی در کنگره۶۰ بدون چشم داشت و کاملاً داوطلبانه است و چیزی به جز عشق و محبت در آن نیست. در وادی‌چهاردهم گفته می‌شود: انسان‌هایی که از روی عشق و محبت به سایرین خدمت می‌کنند، حساب آ‌ن‌ها با عشق است با معشوق چه حساب دارند.

ما در کنگره هر خدمتی که انجام می‌دهیم، چه مالی، جانی، قدمی و چه قلمی، در درجه اول می‌گوییم؛ برای خودمان است. بحث قدردانی‌کردن و پاکت‌دادن هم، اثرش به خودمان برمی‌گردد. در سی‌دی «غار» آقای‌امین خیلی زیبا توضیح می‌دهند؛ بحث، بحث دیده‌شدن است، بحث این است که انرژی به دیگران می‌دهیم و می‌گوییم که ما شما را می‌بینیم، زحمات شما را می‌بینیم و قدردان شما هستیم، همین به آن‌ها انرژی می‌دهد و من یاد می‌گیرم قدردانی‌کردن و شاکربودن را، چرا که خداوند انسان‌های شاکر را دوست دارد. من اگر چشمم را روی خدمت دیگران ببندم، قطعا وارد وادی کفر می‌شوم و باید منتظر تبعات آن هم باشم.

در وادی چهاردهم ما داریم انسان‌ها، واسطه خداوند هستند، وقتی خداوند به واسطه راهنما، انسان را هدایت می‌کند آیا این جای شکرگزاری ندارد؟

 همسفر مینا راهنمای لژیون سوم:

لطفا برای ما بفرمایید در کنگره به چه کسی راهنما گفته می‌‌شود؟

راهنما یعنی نشان‌دهنده راه و هدایت‌گر. راهنما کسی است که قبلا مسیر تاریکی‌ها وسختی‌ها را پیموده، از گذرگاه‌های سخت عبور کرده و با طی‌کردن مسیر آموزشی و فرمان‌برداری و خروج از تاریکی‌ها و در ادامه با قبولی در آزمون راهنمایی و عبورکردن از فیلترهای زیادی به جایگاه راهنمایی رسیده است. بنابراین راهنما یک الگوی آموزش‌دیده است که بایستی بدون نقص عمل کند و عشق، عقل و ایمان را سر لوحه کار خود قرار دهد.

در اوایل ورود به  کنگره آیا فکر می‌کردید یک‌روز در جایگاه راهنمایی قرار بگیرید؟

به هیچ عنوان در ذهنم خطور نمی‌کرد که روزی در جایگاه راهنما خدمت کنم؛ فقط به قصد رهایی مسافرم به کنگره آمده بودم. ذره‌ذره به آموزش‌های کنگره علاقمند شدم ولی باز هم فکر راهنما شدن را نداشتم فقط دوست داشتم آموزش‌ها را دریافت کنم.

با خود می‌گفتم‌ راهنما شدن نیاز به آموزش‌های بسیار زیادی دارد و باید خیلی آموزش‌دیده باشی تا بتوانی در جایگاه راهنمایی خدمت کنی و من بسیار با آن فاصله دارم و زمانی که در این جایگاه خدمتگزار شدم؛ متوجه شدم که بخشی از آموزش‌ها با خدمت‌کردن به دست می‌آید و پروسه کامل‌کردن آموزش‌هاست.

شما در جایگاه ایجنت نیز در حال خدمت هستید؛ این دو جایگاه چقدر با هم متفاوت است؟

در جایگاه راهنمایی مسئول تعداد کمتری هستی نهایتا با بیست نفر سروکار داری، ولی در جایگاه ایجنت، مسئول یک نمایندگی هستی که دید وسیع‌تری را می طلبد؛ باید نظاره‌گر باشی وخیلی حواست باشد  که طبق حرمت‌ها حرکت کنی و در واقع یک قدرتی این جایگاه دارد که باید خیلی مراقب باشم که دچار غرور نشوم.

 

همسفر هاجر راهنمای لژیون ششم:

اگر بخواهید دریک جمله راهنما را توصیف کنید چه می‌‌گویید؟

به فرموده آقای‌امین در سی‌دی «مدرس» رب، در رحمت الهی است که به روی ما گشوده شده و با وجود راهنما، روح قدرتمند می‌شود.

توصیه شما به همسفرانی که به کنگره می‌آیند ولی نمی‌توانند مسافران خود را به کنگره وصل کنند چیست؟

ما یک جمله در کنگره داریم که نوبت باران محفوظ است؛ اگر به کنگره باور داشته باشم آنجایی که به من می‌گوید مسافر را رها کن این کار را بکنم و این را بدانم من مسئول سفر و حرکت خودم هستم و از خودم بپرسم که من اینجا هستم که تاریکی‌هایی که دارم، پیدا کنم و قدم بعدی، حل این تاریکی‌ها و تبدیل به روشنایی هاست و وقتی این تغییر اتفاق افتاد؛ ذرات ما از جنس دیگر می‌شود و آن موقع امواجی از خودم ساطع می‌کنم که این امواج به کمک مسافرم می‌آید تا کمک کند او هم حرکت کند. ما فقط مشغول خودمان باشیم و خداوند به خواست و دل ما نگاه خواهد کرد.

همسفر آمنه راهنمای لزیون دوم:

درجزوه راهنما و راهنمایی گفته شده؛ازدیدگاه دیگر کنگره ۶۰پرداخت زکات رهایی است.لطفا این مطلب را برای ما باز کنید.

این مسئله برمی‌گردد به دیدن و ندیدن، کسی که می‌ماند، می‌بیند که دیگرانی ماندن، زکات‌دادن، انفاق‌کردن و از خواسته‌های معقول خودشان گذشتند تا من به درمان برسم و زمانی شخص می‌تواند این را ببیند که در وجودش فهم حاصل شده باشد، فهم اینکه همانطور که دریافت داشته است، باید پرداخت هم داشته باشد.

چهارسال پیمودن راه و قرارگرفتن در کنار رهجویی که با کوله‌باری از غم و اندوه و تاریکی‌ها و دنیایی پر از سوال وارد کنگره شده است، برایتان سخت نیست؟

این سوال را از دو جهت می‌توان بررسی کرد. زمانی که راهنما وارد درمان دردهای صورپنهان رهجو شد؛ اگر توانایی لازم برای درمان آن‌ها را نداشته باشد، وارد سیاه‌چاله‌های رهجو می‌شود و بيماري‌هاي صورپنهان که به شدت واگیردار هستند؛ به راهنما منتقل می‌شود و قطعا سخت است. ولی زمانی سخت نیست که مجموع انرژی مثبت راهنما از مجموع انرژی منفی رهجوها بیشتر باشد و کسب این انرژی‌های مثبت با گذر از عقبه‌های بسیار سختی است که راهنما عبور کرده و توانایی لازم را کسب کرده است و الان می‌تواند به رهجو کمک کند.

یک جمله به عنوان تبریک هفته راهنما بفرمایید.

این هفته را به همه هم‌پیمانان مکتب عاشقی صمیمانه تبریک و شادباش عرض می‌کنم.

 همسفر مهری راهنمای تازه‌واردین:

چه چیزی در کنگره وجود دارد که شما بعد از درمان مسافرتان، هنوز به کنگره وصل هستید و از خدمت‌کردن دریغ نمی‌کنید؟

کنگره سراسر عشق و محبت است. خدمت‌کردن زکات رهایی و حال‌خوش امروز من است. اولین نتیجه آن خدمت به خود من و بعد از آن خدمت به بهترین بندگان خداوند است همین که تازه‌واردی، ناامید و غمگین را امیدی دوباره می‌بخشی و از شادکردن دیگران انرژی دریافت می‌کنم؛ بهترین دلیل ماندن در کنگره است.

شما راهنمای خود را چگونه توصیف می‌کنید؟

راهنمای من الگوی تمام به قول خودشان انگشت اشاره و احیای زندگی من، بلد راه، دست من را گرفت و پله‌پله از تاریکی بیرون کشید. روزهای خزان را تبدیل به بهار کرد؛ شادی امروز و آرامش خانه‌ام را مدیون راهنمای عزیزم هستم و در مقابل ایشان سر تعظیم فرود می‌آورم.
 

همسفر ریحانه راهنمای ویلیام‌وایت :

حس و حال خود را موقع دریافت شال راهنمای ویلیام، برای ما بیان کنید.

حس و حال عجیبی بود از خوشحالی در پوست خودم نمی‌گنجید‌م. در کنگره همانند هستی، همه چیز توسط نیروی مافوق اداره می‌شود. در این سفر به صورت تصادفی با خانم آرزو عزیز،اسیستانت محترم در یک اتوبوس همسفر شدم، خانم آرزو در تک‌تک لحظات گرفتن شال در کنارم بودند؛ آن روز حالم عجیب بود؛ چون نشان پیمان وادی‌هشتم را نیز از دستان آقای مهندس گرفتم. خدای بزرگ را برای این اتفاق خوب شکر، شکر، شکر.

رهجو‌ چه وظایفی نسبت به راهنما دارد؟

این که راهنما را الگوی خود بداند؛ چون راهنما همان راه بلدی است که راه را رفته است و از عقبه‌ها به خوبی گذر کرده و با محبت و تجربه خویش به من کمک فراوانی می‌کند که من هم از این مسیر با موفقیت عبور کنم. پس باید فرمانبردار خوبی باشم در این حالت باز نفع این کار به خود من به عنوان رهجو خواهد رسید.

بسیار سپاسگزاریم که وقت باارزش خود را در اختیار ما قرار دادید و از دانش و تجربیات خود در این سالها به ما آموزش دادید.

مصاحبه‌کننده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عاطفه(لژیون نهم)
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون یازدهم)
تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عاطفه(لژیون نهم)، همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر شیرین(لژیون پنجم)، همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون یازدهم)
ویراستار و ارسال: همسفر زری رهجوی راهنما همسفر سودابه(لژیون چهارم)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان‌سامانی شهرکرد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .