همسفر محبوبه
ذهن برنده، زندگی برنده میسازد، اگر در ذهن خود بازنده باشید، هیچ میدانی را فتح نمیکنید؛ افکار تو مسیر زندگی را تعیین میکنند، پس آگاهانه انتخاب کنید، ذهن ضعیف، تو را محدود میکند، اما باور قوی معجزه میسازد؛ دست از مقایسه بردار مسیر تو خاص و منحصر به فرد است؛ به جای غصه خوردن برای شکستها، از آنها درس بگیرید، زندگی انعکاس افکار تو است، ترسها را رها کنید، شک را کنار بگذارید و قدم بردارید، موفقیت از همان لحظهای شروع میشود که باور کنید، لیاقت دارید؛ هر روز یک فرصت جدید است، فقط کافی است، آن را انتخاب کنید، همسفر زهرای عزیز این چکیدهای از آموزشهای بسیار خوب شما بود که من از شما آموختم و یاد گرفتم، خدا را شکر بابت آشنا شدن با شما و کنگره۶۰، از روزی که وارد کنگره شدم، دید من نسبت به تمام مسائل زندگی عوض شده و بیشتر داشتههای خود را میبینم و این را مدیون آقای مهندس و شما هستم، از خداوند برای شما زندگی پر از عشق و آرامش طلب میکنم و امیدوارم زندگی شما پر از نور الهی باشد، این روز هم بر شما مبارک باد.
همسفر طاهره
تقدیم به راهنمای خوب و با عشق خودم همسفر زهرا، تشکر زبانی و قلبی من را بپذیرید، هرچند در قالب جملهها نمیتوانم از زحمات شما بهطور کامل قدردانی کنم، ولی بدانید که همیشه ممنون و سپاسگزار شما هستم، زندگی دریای پرتلاطم امواج سختیها و مشکلات است که پشت سرهم بر ساحل زندگی میکوبد، در این دریای مواج این شما راهنماهای خوب و دلسوز، مهربان و باعشق هستید که مانند کشتی نجات مسافران و همسفران را سوار بر کشتی میکنید و از طوفانها و امواج سهمگین عبور میدهید، راه را نشان داده، پستی و بلندی امواج و سختیها را نشان میدهید تا سلامت به ساحل آرامش زندگی برسیم و دریای آرام را هم بتوانیم با همه زیباییهای آن را ببینیم، صدفها و مرواریدهای زیبا در دریای زندگی وقتی که آرامش حکمفرما میشود؛ این را مدیون شما هستیم که تمام مسیر همراه ما بودید، عشق میورزید و صبر را به ما آموزش دادید، اگر صبر و عشق داشته باشیم، به موفقیت میرسیم؛ از راهنمای خوب خود سپاسگزارم، امیدوارم که همیشه مانند مروارید در دریای عشق در زندگی خود و همه ما بدرخشید؛ قدردان زحمتهای شما راهنمای خوبم همسفر زهرا هستم.
همسفر ریحانه
دفتر روزگاران یکی پس از دیگری ورق میخورد، من به حیات آمدم، با یک دفتر سفید که باید در هر صفحه آن نقش زندگی خود را ثبت کنم و شروع کردم، رنگ زدن به صفحههای دفتری که فقط مخصوص من بود، دفتر را که بنگری جز سیاهی و تاریکی چیزی نمیبینی، ورق خورد، سیاهی پشت سیاهی، دیگر نمیدانم؛ به قول مادربزرگ آب دست چه کسی دادم که خداوند شما را سر راه من قرار داد، پس با کمک شما تغییرات شروع شد و تبدیلها آغاز شد، همه به لطف شما بود، سیاهیهای زندگی من تبدیل به روشنایی شد، با نور شما من دوباره احیا شدم؛ به خود که نگاه میکنم گویا در راهی تاریک و ظلمانی قدم بر میدارم، ولی دیگر نمیترسم، چون تو را دارم، همیشه متعقد بودم که انسان برای داشتن بعضی از نعمتها نمیتواند شکرگزار باشد، هرقدر هم که شاکر باشم باز ناچیز است، خیر تو کثیر است، دل من به شکرگزاری ساده راضی نمیشود، زندگیام را تغییر دادی، حال دل من را خوب کردی، راهنمای عزیزم روزت مبارک.
همسفر الهام
اندیشه ام از تو سبز و آباد شده/
از جهل و غم این فکرم آزاد شده/
در مکتب پاک و شاد استاد ببین/
غم رفته ز جانم و دلم شاد شده/
زمانی که به دو سال پیش برمیگردم و مرور خاطرات میکنم؛ یاد آور چیزی جز غم، اندوه و ناامیدی نیست؛ اما وقتی وارد کنگره شدم فضایی را تجربه کردم که هیچ جای دیگر ندیده بودم، فضایی سراسر مهر و محبت که اعضای کنگره بدون هیچ چشم داشتی به یکدیگر میدادند و یک نمونه بسیار زیبای این مهر و محبت راهنمای عزیزم است که به من کمک کرد تا انسانی تازه از خرابهی وجودم به دنیا آید، انسانی که دیگر بسیاری از ضد ارزشها را انجام نمیداد و امید به آینده مهمترین عنصر وجودش شده است؛ الان یاد گرفتم، که فقط مشکلات زندگی را نبینم بلکه خوبیها و نعمت های که دارم و ببینم ،خوبیهای مسافرم و ببینم و پذیرای مشکلات باشم و اینکه صبور باشم در مقابل مشکلات و مطمئن هستم که یک روزی همه چیز درست میشود.
سپاسگزارم راهنمای با عشق و مهربانم و خوشحالم که خدای بزرگ شما و کنگره را در مسیر زندگیم قرار داد.
همسفر سحر
در راس هفته راهنما را به بنیانگذار کنگره ۶۰، خانواده محترم ایشان تبریک عرض میکنم و همچنین راهنما عزیز خودم خانم زهرای عزیزم، باسلام درود برتو اي گوهر گرانقدر و اي دُر گرانبهای قلههاي ایثار و استقامت تو با نسیم علم و دانش طراوت خاصی به این بدنهاي خواب و نا آگاه ما بخشیدی؛ باعث شدي تا ما از تاریکی و ذلت و جهل بهسوی روشنایی و سربلندی علم و از غبارکده بی معرفتی و ناآگاهی بهسوی دهکده علم معرفت راه یابیم . به راستی اگر تو نبودی چه کسی دستگیر ما در این طوفان سهمگین زندگانی شده و ما را بهسوی کشتی پر بار علم و معرفت هدایت میکرد؛ مگر نه این است که تو چراغ راه ما در این دهکدهی امتحان و بلکه ظلمت کده غفلت و از خدا بی خبری شدي؛ تو که بهعنوان یک راهنمای دلسوز هیچگاه دست پر مهر و محبت و مملو از امید را از سر ما برنداشتی و شب و روز در راه درست و صراط مستقیم بودی؛ همان راهی که تمام پیامبران الهی وامامان معصوم «ع» تا اخرین نفس سعی داشتند مردم را از منجلاب غفلت و انحراف بهسوي رستگاری ابدی سوق دهند و راهی که سلاح و رستگاری ما در آن نهفته است؛ پس این تو بودی اي راهنمای آزاده که آزادی و آزادگی را به ما اموختید و به ما یاد دادید، که چگونه با سلاح برندهی ایمان خود را از زنجیرهاي اسارت و تاریکی و ظلمت بردگی این دنیا برهانید.
درود ابدی ما نثار گامهاي استوار تو باد اي راهنمای مهربان تو باعث شدي تا ما آفریدگار حقیقی خود را بشناسیم و به دستورا ت او عمل کنیم.
بهشت جاویدان جایگاه ابدیت باد، اي راهنمای عزیزم بار دیگر روزت خجسته باد .هفته راهنما گرامی باد. آن روز که آمدم و شما را با حس و عشق درونم انتخاب نمودم، تا مانند اموزگاری عاشق و دلسوز الفبای زندگی کردن را در من دوباره روشن کردید، باصدای مهربانت در گوشم عشق، گذشت، صبر و مهربانی، و چگونه زندگی کردن را زمزمه کردید.
خانم زهرای عزیزم سخنان شما چنان دلنشین بود که تمام ناامیدیها را از یادم میبرد و امیدی دوباره در دلم زنده میکرد، روزی که شما را دیدم مانند پرندهای که بال پرواز و امیدی برای پرواز کردن نداشت، جسم و جانم را غبار غم و اندوه ،ناامیدی فرا گرفته بود، نه گوشهایم میشنید و نه چشمانم میدید و نه امیدی به ساختن زندگیام داشتم، شاید هزاران بار با خدای خود صبحت میکردم، چرا کسی نیست که بتواند، درد و دل مرا درک کند؟ آن روز گویی خداوند صدای مرا شنید و برای نجات من از ظلمت و تاریکی راهنمایی مهربان اجابت کرد؛ راهنمایی همچون مادری دلسوز به صبحتهایم گوش میداد و همچون خواهری راز دار تمام مشکلاتی که از گفتن آن ها ترس داشتم را گوش میداد؛ همچون معلمی مهربان علم و دانستههای خود را در اختیار من میگذاشتند.
راهنمای عزیزم خانم زهرا واژه ای را پیدا نمیکنم تا بتوانم از خود گذشتگیهایت را نشان دهم؛ تنها می توانم بگویم،آرامش و حال خوش زندگیام را بهخاطر تلاش و راهنماییهای بی وقفه و از خود گذشتگی شما بوده است.
ای عشق مطلق.... با تمام وجود شمارا میستایم و دستان پر مهر شما را میبوسم.
خانم زهرا جانم به پاس قدردانی تمام زحمات شما می ایستم و قامت خم می کنم و از شما تشکر می کنم، بر خود واجب میدانم در این هفته مقدس باهزاران بار تبریک از زحمات شما قدردانی کنم.
هفتهی گرامی داشت راهنما را به راهنمای عزیز خودم خانم زهرا و تمام راهنماهای کنگره۶۰، تبریک عرض میکنم.
همسفر ملیحه
صداقت را از کلامت و مهربانیت را از نگاهت میستایم.
در ابتدا هفته راهنما رو به اقای مهندس، خانواده محترم، استاد امین و تمامی راهنمایان کنگره۶۰، بهخصوص راهنمای نازنین خودم خانم زهرای عزیز تبریک عرض میکنم و دست بوستان هستم.
راهنما یعنی نشان دهندهی مسیر تاریکی به سمت نور، غم به شادی، نفرت به عشق، ناامیدی به امید و در هر صورت من به عنوان شاگرد چیزی برای جبران این همه محبتتان و زحمتتان ندارم، چگونه میتوانم زحماتتان را جبران کنم، جز اینکه بهترین درودها و دعاهای خیر را بدرقه راهتان کنم و از خداوند بزرگ خواستارم که برکت این همه لطف و محبت همواره در زندگیتان سرازیر و خداوند قوت دهند به تلاشتان، محبتتان، صبرتان تا همواره نوری باشید، بر دل تمام کسانی که به امیدی وارد کنگره میشوند، شما همچون یک منبع پر نور انرژی بسیار با ارزش هستید، که با نورتان راه روشنایی و با انرژی وجودتان گرمای جان میبخشید و دیگران را از این نور و انرژی بهرهمند میکنید، تا از تاریکیها به روشناییها کشیده شوند، کار شما سخت است و تنها چیزی که میخواهید اندکی اطاعت و فرمانبرداری است و سعی میکنم، فرمانبردار خوبی باشم، شک ندارم حضور خداوند در لحظات زندگیتان است، که عامل این حجم از ارامش، متنانت و صبر در شما است.
هفته راهنما یعنی بزرگداشت عشق و محبت و تشکر از کسانی که علمی به ما آموختند و با صبوری و محبت بی دریغشان امید به فردایی بهتر را نوید میدهند، راهنمای خوبم که همچون دوستی مهربان، مادری دلسوز، معلمی فداکار در کنارم بودی، واژه سپاس در برابر از خودگذشتگی و ایثار شما ذرهای بیش نیست.
همسفر زهرا
راهنما همان مادر بینام و نشان است به جای غذای جسم، غذای جان میدهد و بی وقفه تلاش میکند.
راهنما، عشق الهی و آسمانی است، که پروردگار مهربان به انسانهای درمانده عطا کرده، تا به همت بلندش، روشنایی شبهای تار جهالت و نادانی انسانها باشد.
تقدیم به کسی که عشق را در وجودم دمید راهنمای عزیزم خانم زهرا شما با کرامتی مانند خورشید، زمین دل را روشن کردید و با صبر و حوصله، خمیر مایه وجودم را دوباره بازسازی نمودهاید و عاشقانه به من درس محبت دادید، امروز حال خوش خود را مدیون شما هستم و تا زنده ام سپاسگزار و دستتان رو میبوسم و تا اخر عمر قدردان شما هستم.
عمرتان جاودان،تنتان سلامت.
.jpg)
نویسندگان: همسفر محبوبه، همسفر طاهره، همسفر ریحانه، همسفر الهام، همسفر سحر، همسفرملیحه، همسفر زهرا، رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهاردهم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
114