English Version
This Site Is Available In English

همیشه دوست داشتم تازه‌واردین را در آغوش بگیرم

همیشه دوست داشتم تازه‌واردین را در آغوش بگیرم

چشمان باز را ببندید و دریچه های قلب را باز نمایید؛ آنگاه خواهید دید که قدم‌هایتان به سویی می روند که روزی از آن راه به زمین آمده‌اید؛ پس خوب گوش کنید تا صداها را بشنوید و در اعماق وجودتان به فراسو راه یابید. آیا دانایان با نادانان با هم برابر هستند؟ آیا کسانی‌ که خدمت می کنند با کسانی‌ که خیانت می کنند با هم برابرند؟ حتماً خواهید گفت خیر! با هم برابر نیستند، زیرا این کلام خداوند است و کلام خداوند و وعده او دروغ نیست و اگر شما هم بر این باور باشید، حتماً می‌دانید که پیامبران الهی بزرگترین راهنمایان بشر بوده و هستند که با انگشت اشاره، صراط مستقیم و یا مسیر بهروزی زندگی را به ما نشان می‌دادند و می‌دهند. پس اگر این مطلب را بدانیم، بایستی برای جایگاه راهنمایی، ارزش بسیار بالایی قائل شویم؛ هر چند ما در مقابل آنها مثل قطره و اقیانوس می باشیم. بنابراین، ما طبق پیمانی که بسته‌ایم از مسیر تعیین شده که پیمان راه مستقیم است خارج نمی‌شویم و می‌دانیم که سقوط از وادی خدمت به وادی خیانت کاریست هم سخت و هم سهل. در خاتمه امیدوارم، خداوند همیشه یار و یاور تمامی راهنمایان کنگره60 باشد.

به همین منظور مسافر ابراهیم با راهنمایان تازه‌واردین شعبه سهروردی گفت‌گویی ترتیب داد تا از تجربیات آنان آموزش بگیریم.

سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر، ضمن عرض تبریک این هفته به شما عزیزان، لطفا در پاسخ به سوالات که در ادامه مطرح می‌کنم، همکاری لازم را بفرمایید.
در ابتدا گفت‌وگو را با راهنما مسافر محمدجواد شروع می‌کنیم:

لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید:
سلام دوستان محمد جوادم مسافر، با بیش از ۱۱ سال مصرف انواع مواد مخدر وارد کنگره شدم، آنتی ایکس مصرفی هروئین، متادون، ۱۰ ماه و ۷ روز سفر کردم به راهنمایی استاد خوبم آقای امیر ایزدان به روش DSTداروی اوتی، رهایی ۳ سال و ۱۱ ماه، در ادامه مسافر سیگار بودم، نام راهنما آقا سعید موسوی، رهایی ۳ سال و هشت ماه، ورزش در کنگره فوتبال.

احساس خود نسبت به جایگاه راهنمای تازه‌واردین بیان کنید:
جایگاه راهنمای تازه‌واردین در کنگره ۶۰ برای من چیزی فراتر از یک مسئولیت است؛ این جایگاه فرصتی ارزشمند برای خدمت، یادگیری و رشد محسوب می‌شود. زمانی که به روزهای اول خودم در کنگره فکر می‌کنم، به خوبی درک می‌کنم که یک تازه‌وارد چه احساساتی را تجربه می‌کند: سردرگمی، تردید، ترس و گاهی ناامیدی. اما امروز در جایگاهی قرار دارم که می‌توانم به دیگران کمک کنم تا این احساسات را پشت سر بگذارند و مسیر درستی را برای درمان و آرامش پیدا کنند.
این جایگاه به من آموخته که صبر و حوصله بیشتری داشته باشم، شنونده بهتری باشم و بدون قضاوت به دیگران کمک کنم. دیدن تحول و تغییر در چهره و رفتار تازه‌واردها، وقتی کم‌کم احساس امید پیدا می‌کنند و مسیر را جدی‌تر دنبال می‌کنند، برای من احساس عمیق رضایت و شادی به همراه دارد. اینکه می‌توانم گوشه‌ای از این مسیر باشم و در انتقال پیام کنگره نقشی ایفا کنم، باعث می‌شود هر روز با انگیزه بیشتری قدم بردارم.

به عنوان شخصی که در جایگاه راهنمایی کنگره در حال خدمت است؛ چه سخن یا پیامی برای تازه واردین دارید؟
به یک تازه‌وارد می‌گویم: "تو در جای درستی قرار گرفته‌ای، شاید در ابتدای راه احساس تردید یا حتی ناامیدی داشته باشی، اما مهم این است که قدم اول را برداشته‌ای. کنگره ۶۰ مسیری است که هزاران نفر از آن عبور کرده‌اند و نتیجه گرفته‌اند، پس تو هم می‌توانی، فقط کافی است صبر و اعتماد داشته باشی، گوش بدهی، آموزش بگیری و عمل کنی، اینجا کسی تو را قضاوت نمی‌کند، همه برای کمک به تو اینجا هستند. پس عجله نکن، تسلیم نشو، و اجازه بده مسیر، تو را به آرامش و رهایی برساند."

ضمن تشکر از راهنما تازه‌واردین مسافر محمدجواد، در ادامه از راهنما تازه‌واردین مسافر علی خواهشمندم؛ خودشان را به رسم کنگره معرفی کنند:

سلام دوستان علی هستم مسافر، تخریب ۲۰سال، آخرین آنتی ایکس تریاک، روش درمان DST، داروی اوتی، ۱۳ماه و ۴روز در لژیون ۱۶ به راهنمایی آقا ابوالفضل فاتح‌پور سفر کردم، رهایی ۲سال و سه ماه، سفر وایت رهایی ۱سال

احساس خود نسبت به جایگاه راهنمای تازه‌واردین بیان کنید و بزرگترین موهبت این خدمت برای شما چه بوده است؟
من شال راهنمایی را مقدس‌تر از هر چیزی می‌بینم و برای شال به کنگره نمی‌آیم. اجازه دهید یک مثال بزنم: من از زمانی که به یاد دارم، با موسیقی کار کرده‌ام و برای نوازنده شدن، مثلاً در ساز ویولن، موسیقی را یاد نگرفتم؛ در حالی که نوازندگی ویولن آرزوی من بوده است.
سعی کردم عملی نو، دقیق و احساسی انجام دهم و نتیجه‌اش شناخت موسیقی و نوازندگی همه سازها، خوانندگی، شاعری، عشق و محبت بوده است. آنچه به دست آورده‌ام، قطعاً نتیجه تلاش و لیاقت من است.
در کنگره هم با همین دیدگاه پیش می‌روم. پیام راهنمایی کنگره را پنج سال قبل از ورودم دریافت کردم و حتی ادامه کار را نیز دیده‌ام؛ به عبارت دیگر، آنچه نیاز بود را درک کرده‌ام.
انسان شدن به معنی واقعی، آرزوی من است و بهترین موهبت کنگره و راهنمایی برای من همین بوده است. درک مطلبی با عمق و جوهر (حساب عاشق با عشق است؛ معشوق را چه کار) برای من اهمیت ویژه‌ای دارد.
در پایان، عمری طولانی خواستن برای دوستان به نظرم بی‌معنی است. بهتر است بگویم از خداوند همیشگی، برای استادان همیشگی کنگره، به خصوص جناب مهندس و نزدیکان همیشه‌ی ایشان، آرزو دارم زنده کردن، روزیشان باشد و لیاقت رهجو بودن را خواستارم.

ضمن تشکر از راهنما تازه‌واردین مسافر علی، در ادامه از راهنما تازه‌واردین مسافر مجید خواهشمندم؛ خودشان را به رسم کنگره معرفی کنند:
سلام دوستان مجید هستم مسافر، آنتی‌ایکس مصرفی شیره، متادون و حشیش تخریب ۱۵ سال مدت ۱۰ ماه و ۷ روز زیر نظر استاد عزیزم آقای محمد امینی سفر کردم به روش DST، داروی اوتی، رهایی نزدیک به ۵ سال، ورزش در کنگره فوتبال و شنا.

احساس خود نسبت به جایگاه راهنمای تازه‌واردین بیان کنید:
احساس عشق و محبت، احساس روییدن، احساس مسئولیت، احساس تجدید بنیان، احساس کمک به خود و هم نوع و هزاران حس قشنگ دیگر که  امیدوارم همه سفر دومی‌ها در این جایگاه قرار بگیرند و خودشان این احساس قشنگ را درک کنند.

چه چیزی باعث می‌شود که یک خدمتگزار در هر جایگاهی که قرار دارد دچار منیت شود؟
به نظر من بهتر است بگویم چه چیزی باعث می‌شود که یک خدمتگزار در هر جایگاهی متوجه منیت خودش می‌شود و آن خود خدمت کردن است. با خدمت کردن در هر جایگاهی انسان متوجه منیت و گره قدرت، گره مسئولیت و گره‌های دیگر درون خود می‌شود، که جایگاه راهنمای تازه‌واردین به دلیل ارتباط مدام با تازه واردین یکی از جایگاه‌هایی مهم در کنگره جهت پی بردن خدمتگزاران به گره‌های درونی خود و سیر مسیر تکاملی می‌باشد.

ضمن تشکر از راهنما تازه‌واردین مسافر مجید، در ادامه از راهنما تازه‌واردین مسافر محمد خواهشمندم؛ خودشان را به رسم کنگره معرفی کنند:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، تخریب ۱۵ سال آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره، 11 ماه سفر کردم به کمک راهنمایی آقا سعید موسوی، رهایی ۶ سال و ۳ ماه، در ادامه وارد لژیون وایت شدم 10 ماه و 10 روز سفر کردم به کمک راهنمایی آقا محسن اصغری، ۳ سال و ۵ ماه است که رها هستم، ورزش در کنگره، شنا و واليبال.

احساس خود نسبت به جایگاه راهنمای تازه‌واردین بیان کنید:
حس من نسبت به این جایگاه بعد از درمان اعتیاد تغییر کرد. وقتی به عنوان خدمتگزار در کنگره فعالیت کردم و در لژیون تازه‌واردین مشاوره می‌دادم، تجربه‌ای بسیار لذت‌بخش داشتم. با این حال، با هدفی که داشتم و پس از گذراندن آزمون کمک‌راهنمایی، موفق به دستیابی به این جایگاه شیرین و لذت‌بخش شدم.
راهنمای تازه‌واردین از جمله افرادی هستند که بیشترین تأثیر را در جذب تازه‌واردها دارند. در کنگره یاد گرفتم که اولین گام، ایجاد پیوند محبت بین اعضا است. این پیوند به ما کمک می‌کند تا با امیدواری، ایمان به مسیر کنگره و ارائه راه مطمئن، تازه‌واردها را یاری کنیم.

از دشواری‌ها و چالش‌های احتمالی این مسیر مختصر بیان کنید:
هر جایگاهی سختی‌های خاص خود را دارد، اما من در سه جلسه اول در خدمت تازه‌واردین هستم و در این مدت باید با حس و برخورد خوب، رهجو را به کنگره جذب کنم.
ورود به کنگره ۶۰ برای یک تازه‌وارد شروعی جدید است؛ بنابراین، باید به‌گونه‌ای با آن‌ها برخورد کرد که گویا فرش قرمز برایشان پهن کرده‌ایم. باید با ادب و احترام بالا با ایشان تعامل کنیم تا شعبه‌ای بسیار خوب داشته باشیم.
توجه داشته باشیم که هر تازه‌وارد با کوله‌باری از تجربه‌های نافرجام و ترک‌های متعدد وارد کنگره می‌شود. اولین گزینه برای حمایت از آن‌ها، ایجاد احساس امنیت و ارتباطی مستحکم با فرد جدید است، به‌ویژه که او هم‌جنس و هم‌نوع ماست. در جلسه اول به او مشاوره می‌دهم و قرار می‌گذارم برای جلسه‌های دوم و سوم نیز با هم در ارتباط باشیم.
امیدوارم سفر اولی‌های عزیز به درمان کامل برسند و این جایگاه را تجربه کنند؛ ان‌شاءالله روزی همه‌ی این عزیزان به این هدف دست یابند.
در پایان، از راهنمایان بزرگوارم، آقای سعید موسوی، آقای محمدرضا رحمت‌الهی، و راهنمای وایت، آقای محسن اصغری، و همچنین از راهنمای تازه‌واردین خودم، آقای سعید توکلیان تشکر می‌کنم. ان‌شاءالله که بازتاب این خدمات را در زندگی‌شان شاهد باشم. همچنین از خدمتگزاران قسمت سایت شعبه سهروردی نیز سپاسگزارم.
 

ضمن تشکر از راهنما تازه‌واردین مسافر محمد، در ادامه از راهنما تازه‌واردین مسافر قاسم خواهشمندم؛ خودشان را به رسم کنگره معرفی کنند:
سلام دوستان قاسم هستم یک مسافر، تخریب بیش از ۱۵ سال آنتی‌ایکس، هروئین، شیشه، حدود ۱۲ ماه سفر کردم به راهنمایی آقای ابوالفضل ترابی، هم اکنون ۲ سال و ۹ ماهه که رها هستم، ورزش شنا.

احساس خود نسبت به جایگاه راهنمای تازه‌واردین بیان کنید:
شاید این پاسخ به نظر شعاری بیاید، اما واقعاً این احساس غیرقابل وصف است. پیش از راهنما شدن، همیشه دوست داشتم تازه‌واردها را در آغوش بگیرم، به آن‌ها محبت کنم و به آن‌ها امید بدهم. گاهی اوقات، تازه‌واردی نزد من می‌آید و بعد از مدتی ماندن در کنگره، از من تشکر می‌کند.
من به او می‌گویم که با مشاوره دادن به شما، افتخار می‌کنم و این کار هم حال مرا خوب می‌کند و هم خودم آموزش می‌گیرم؛ بنابراین، هیچ منتی در این میان نیست. این را واقعاً از ته دل می‌گویم.
اگر صد بار دیگر حق انتخاب داشته باشم، همین جایگاه راهنمایی تازه‌واردین را انتخاب می‌کنم. برخورد مداوم با تازه‌واردانی که دنیایی از تاریکی و ناامیدی را با خود به همراه دارند، به من یادآوری می‌کند که چگونه گذشته آشفته‌ام را پشت سر گذاشته‌ام.
با مقایسه وضعیت کنونی‌ام با گذشته، متوجه می‌شوم که چقدر مشکلاتم کاهش یافته و کنگره من را به چه جایگاهی رسانده است. این واقعیت بسیار امیدوارکننده و دلگرم‌کننده است.
در کل، من به این جایگاه افتخار می‌کنم و آرزو می‌کنم برای هر کسی که خواستار خدمت در کنگره است، چنین فرصتی فراهم شود.

به نظر شما هدف آقای مهندس در استفاده از شال‌‌ها با رنگ‌های متفاوت در کنگره چیست؟ آیا تفکر یا هدف خاصی در این موضوع نهفته است؟
بله، قطعاً رنگ‌های مختلف شال‌ها در کنگره دارای حکمت و معنا هستند. شال‌های نارنجی و سبز هم در صور پنهان و هم در صور آشکار اشاره به رازهایی دارند که جناب آقای مهندس به خوبی آگاهی دارند.
نکته‌ای که باید بگویم این است که در صور آشکار، رنگ شال سبز بسیار آرامش‌بخش است و مناسب افرادی که ممکن است ناآرام و دلسرد از جامعه و دنیای اطرافشان باشند.
همان‌طور که می‌دانیم، در اتاق عمل نیز رنگ دیوارها غالباً سبز است، زیرا این رنگ باعث ایجاد آرامش در بیمار می‌شود. این اولین برخورد فرد با زندگی را برای او تحت تأثیر قرار می‌دهد و به آرامش او کمک می‌کند.
به نظر من اهمیت این جایگاه برای تازه‌واردین در همین نکته نهفته است که اولین برخورد و آشنایی آن‌ها چقدر مهم است و اینکه با چنین رنگی روبه‌رو می‌شوند.

گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد، وقتی دستی را به یاری می گیری، بدان که دست دیگرت در دست خداست.
از شما راهنمایان عزیز که وقت گران‌بهای خود را در اختیار ما گذاشتید، سپاسگزارم؛ امیدوارم مثل همیشه سا‌یه‌بانی باشید برای افرادی که خواستار ریزش هستند.

 
انجام مصاحبه: مسافر ابراهیم ل۴
تنظیم و ارسال: مسافر ایمان

مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .