همسفر معصومه:
راهنمای خوبم خانم الهه اگر دستم را به دستان تو نسپارم در جاده سنگلاخ جهل به کدام دستاویز متوسل شوم، با تو هوای این سرزمین هرگز ابری نیست و اینک ما دست در دست تو نهادیم تا راه پر پیچ و خم زندگی را با تو گام برداریم، دل به ما سپردی و گرمای وجودت را به ما بخشیدی و توشهٔ تمام فراز و نشیب هایمان کردی تا در یخبندان جهالت جا نزنیم چراغ دانشی که در دست ماست روشنایی از تو دارد. هفته راهنما بر شما و تمامی عزیزان راهنما مبارک باد.
همسفر فهیمه:
به نوبه خودم هفته راهنما را در ابتدا به بنیان کنگره، جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک میگویم و همچنین به راهنمایان شعبه دکتر مسعود و مخصوصٱ راهنمای عزیز خودم خانم الهه عزیز تبریک می گویم. کنگره برای من راه صاف و هموار و آسانی است که به کمک راهنمای عزیزم خانم الهه در حال سفر هستم و این سفر با آموزش های راهنما مانند این است که کوله بار خودم را جمع کرده ام و از تاریکی مطلق به سمت روشنایی و جنگل های سرسبز، دریا و ساحل می روم، راهنما مانند نور هدایتی می باشد که رهجوی خود را به کمالات و خوشبختی می رساند. تنها دارایی من برای شما دعای خیری است که به پاس تمام زحمت هایتان می توانم بدرقه راه شما عزیزان کنم تا پایدار و سلامت باشید.
همسفر افسانه:
عشق قامت ها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان، تقویت و انسان را خلاق به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. راهنما واژه ای بزرگ و مسئولیتی سنگین است، شخصی می تواند این مسئولیت را بپذیرد که خود روزی در دنیای تاریکی بوده و از این مسیر پر فراز و فرود گذر کرده است و راه را پیدا کرده و نقشه راه را در دست دارد. هر شخصی به سهم خود از این عشق بیکران قدرت مطلق برداشت و دریافتی دارد و آن را به دیگران که تشنه محبت و عشق و آگاهی هستند انتقال می دهد. راهنما چراغ راه است که راه را نمایان می کند. راهنمایان در حال بازپرداخت زکات رهایی خویش هستند و صادقانه و با عشق بلاعوض مشغول به آموزش دادن و آموزش گرفتن هستند، همانگونه که عشق یعنی گذشتن از خویشتن است، راهنمایان هم از خویش می گذرد تا به انسانهایی که راه گم کرده و نابلد راه هستند راه را نشان بدهند همانگونه که می گویند یا علی گفتیم و عشق آغاز شد با راهنما شدن در آغاز جادهٔ عشق قرار می گیرند و مشق عشق می کنند تا با دادن عشق به رهجوی خود عشق را بدهند و باز پس گیرند و این چرخه ادامه دارد تا راه گم کرده ای راه را بجویند و با بلد شدن راه، راه را برای دیگران نمایان کند و این است، در عشق غوطه ور شدن؛ تنها کسی می تواند انسان ها را از گذرگاه سخت عبور دهد که خود از آن گذرگاه عبور کرده باشد. من هم به نوبهٔ خودم این هفته را در راس به آقای مهندس و خانوادهٔ محترمشان و خانوادهٔ بزرگ کنگره ۶۰، تمام راهنمایان کنگره ۶۰، علی الخصوص راهنمایان شعبهٔ دکتر مسعود و راهنمای خوب و مهربان خودم خانم الهه عزیز تبریک و شادباش عرض می کنم امیدوارم مسیرشان سبز و هموار باشد.
همسفر طاهره:
کنگره ۶۰ یک گروه مردم نهاد برای احیای انسان و رهایی انسان از بند اعتیاد و درمان اعتیاد است که از گروه های خدمتی متفاوت و در راستای رسیدن به اهداف کنگره ۶۰ فعالیت می کنند که یکی از این گروه های خدمتی راهنماها هستند. راهنمای تازه واردین و راهنمای لژیون ها که هدف آنها رساندن فرد مصرف کننده و همسفر او به آرامش و درمان اعتیاد است و علاوه بر این خدمات، طرز درست فکر کردن، درست رفتار کردن و درست زندگی کردن در کنار هم را به مسافران و همسفران آموزش می دهند و این مهم را توسط آموزش های کلی جناب مهندس و استاد امین در کتاب ها و نوشتارها، CD های ایشان و تفسیر درست آنها توسط راهنماها می باشد. هفته راهنما را به آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان و راهنمای خودم خانم الهه عزیز و راهنمای مسافرم آقا حامد تبریک می گویم و از خداوند بزرگ برای تمام راهنماهای کنگره ۶۰ زندگی پر از سعادت و موفقیت و عمری با عزت خواهانم.
همسفر گیتی:
خداوند را هزاران بار شاکر و سپاسگزارم که من را لایق قدم گذاشتن به این مکان مقدس دانست. در ابتدا این هفته زیبا و قشنگ را خدمت جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک و شادباش می گویم. راهنمای خوبم، ای دستگیر، ای هدایت گر، ای چراغ و نور امید من، شما به من صبر و بردباری، عشق و محبت بلاعوض، خدمت کردن به خلق خدا و به کنگره، اعتماد به نفس، سپاسگزار بودن را آموختید، شما به من آموختید چگونه ضدارزش های درونم را شناسایی کنم و آنها را ذره ذره بیرون کنم. وقتی به گذشته فکر می کنم که شما چطور من را مانند مادری مهربان و دلسوز در آغوش گرفتید، به من آموختید که چگونه در صراط مستقیم و با امید قدم بگذارم و به ترس هایم غلبه کنم. راهنمای عزیزم من خود شاهد بودم، حتی روزهایی را بیمار هم بودید و با مشغله کاری که داشتید، باز هم کنگره برای شما اهمیت زیادی داشت و شما وجود پر مهرتان و آموزش هایتان را از من و دیگر دوستانم دریغ نکردید. خداوند را هزاران بار شکر شکر شکر که من را با کنگره آشنا کرد و راهنمای عزیزی همچون شما را سر راه من قرار داد، آرامش امروزم، حال خوش خانواده ام را مدیون زحمات بی وقفه شما می دانم. راهنمای عزیزم دستتان را می بوسم و از خدا می خواهم همیشه سالم و سلامت و غرق در خوشی و آرامش باشید و از خدا می خواهم من هم روزی بتوانم خالصانه در این راه خدمت کنم و شاگرد خوبی برای آقای مهندس و شما راهنمای خوبم باشم. در انتها از همه راهنمایان کنگره ۶۰ و خانم الهه عزیزم و همین طور راهنمای تازه واردینم خانم رحیمه عزیز کمال تشکر و قدردانی را دارم و برای همهٔ این عزیزان سلامتی، آرامش، عشق، برکت، نور و ثروت طلب می کنم.
همسفر راحله:
زنجیر محبت، زنجیر زیبایی است که با انتقال دانش، از راهنما به رهجو اتفاق افتاده و چیزی جز عشق و محبت نیست و دفتری است که هیچ وقت بسته نخواهد شد. هفتهٔ راهنما را در رأس خدمت بنیان کنگره جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده بزرگوارشان تبریک و شادباش می گویم و همین طور به همهٔ راهنمایان عزیز و با عشق کنگره ۶۰ تبریک و تهنیت عرض می کنم. راهنمایان کنگره ۶۰ در واقع حکم منبعی را دارند که حتی با اینکه علم کنگره جاری است اما آنان به گونه ای عمل میکنند که این علم را درخود ذخیره میکنند و به رهجویانشان انتقال میدهند. در حقیقت راهنمایان دو خصلت و ویژگی دارند یکی دریافت و دیگری انتقال می باشد. از مقام انسانی برخوردار هستند و کسی که دارای مقام انسانی است از نور خداوند هم برخوردار است و زمانی که از این نور برخوردار شد بازتاب هم خواهد داشت و کسی که خواهان است از این نور استفاده می کند و گرم میشود از آن یخ زدگی بیرون میآید از درد و رنجش کاسته میشود از آشفتگی هایش کم میشود و در یک کلام سرگشتگی او به پایان میرسد. آرام آرام سکوتی ژرف او را در بر میگیرد به طوری که گاهی اوقات به این می اندیشد که با بلم وجودی خویش به پرواز در آید. راهنما مسیر را با علائمی روشن میکند تا رهجو آن جذابیت هایی که در مسیر وجود دارد را رها نکند و به قدرت تشخیص برسد و دیگر مشغول آن بازي هاي کودکانهٔ گذشته نشود کار راهنما این است و این کار بسیار بزرگی است. مجددٱ تبریک می گویم و بهترین ها را از خداوند متعال برای همهٔ راهنمایان عزیز خواستارم.
همسفر محبوبه:
راهنما در کنگره، همچون والدی است که اعضاء لژیون را مانند فرزندانش تحت حمایت خود قرار می دهد به حرفهایشان گوش، به غم هایشان فکر و چاره دل دردمند شان می شود. او این مسیر را رفته پیچ و خمش را می داند. او یک بار تمام این پستی و بلندیها را زیسته و می داند آن سوی زندگی نور در انتظار است او فقط خودش ازین نور استفاده نکرده بلکه شعله ای از آن را برداشته و هدیه ای برای کسانی که تازه وارد مسیر شدند قرار داده است. آرام و صبور است چون جای زخم های مرا می داند علمی که تجربه شده باشد سندی است بی نقص و اکنون او این سند را در دست دارد در کنار مشغله های خود در یک دستش نور در دست دیگرش سند عشق با کلامش مرحمی می شود برای زخم های من آن هم بدون چشم داشت. در کجای این هستی به جز پدر و مادر غم خواری این چنین می شود یافت؟خوشحالم که روزی من شدی و ممنونم که دستانم را رها نکردی. هرگز قادر به جبران زحماتت نخواهم بود ولی نیک می دانم که هیچ نیکی ای در هستی گم نخواهد شد. هفته راهنما را به تک تک عزیزان راهنما تبریک می گویم نور و آگاهی و آرامش برای شما عزیزان از خداوند خواستارم. راهنمای عزیزم شاید روزی دردم را فراموش کنم ولی هرگز مرحم دردهایم را از یاد نخواهم برد. سبز باشید و برقرار و مهرت پایدار. خوب به یاد دارم وقتی وارد کنگره شدم یک نفر به پای درد و دلم نشست که راهنمای تازه واردین بود چقدر آسوده و بی دغدغهٔ قضاوت برایش از دردهایم گفتم و گریستم. خوب به یاد دارم که سراپا گوش بود و وقتی لب به سخن باز کرد امید به روشنایی را در من تزریق کرد. وقتی به خانه بر می گشتم آدمی که می رفت نبودم گویی بذری از امید در من کاشته شده بود حال وقت آن رسیده بود باغبانی را انتخاب کنم تا بذر وجودی مرا پرورش دهد و به من آموختند که باید با حس خودم انتخاب کنم و هم حس شدم با کسی که امروز که چند سالی است که با هم، هم قدم شدیم لحظه ای دستانم را رها نکرد و دلیل ماندم شد، حتی در روزهایی که خودم دلیلی به ماندن نداشتم. شوق می خواهد در این زمانه پر هیاهو و پر مشغله با ارزش ترین دارایی ات که وقت گرانبهایت است را به رسم مهر، وقف راه گم شدگانی کنی که در نهایت با وجود تمام بالا و پایین ها به جایی برسند که تو سال ها پیش به آنجا رسیده بودی و می توانستی در همان جا بمانی. راهنما یک انسان معمولی نیست او انتخاب می شود که نوری باشد برای کسانی که در تاریکی دست و پا می زنند. در انتها هفته راهنما را به استاد بزرگ مهندس دژاکام و تمامی عزیزانی که شایسته این مسئولیت شدند تبریک می گویم. نور باشید و سبز.
همسفر صغری:
راهنما بارانی است که بی منت همه را سیراب می کند و جانی دوباره می بخشد. هفته راهنما را به جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان و همچنین به استاد جهان بینی آقای امین تبریک عرض می کنم و همچنین به راهنما عزیزتر از جانم خانم الهه عزیز خیلی خیلی تبریک عرض می کنم راهنما یان چراغ های شعبه می باشند آن ها بر مبنای عمل سالم و معرفت درس عشق و محبت را به ما می آموزند و می دانم که نمی توانم هیچ گونه محبت ایشان را جبران کنم اما امروز میتوانم قلم به دست بگیرم و عشق و محبت بدون چشم داشت آن ها را برای همه بنویسم. معلمی که با خنده من خندید و با ناراحتی من ناراحت شد و همیشه به من امید و باور آموخت مانند یک مادر و شاید بالاتر از آن برای من است. در حقیقت راهنمایان کنگره ۶۰ از آن دسته انسان هایی هستند که واژه انسانیت برازنده شان است و محبت هایشان جبران ناپذیر می باشد. انشالله بتوانم در لژیون رهجوی خوبی باشم و خدمت گذار خوبی برای کنگره باشم.
تایپ و ویرایش: همسفر محبوبه، راهنما همسفر الهه (لژیون پنجم)
ویراستار و ارسال: همسفر رها (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی دکتر مسعود
- تعداد بازدید از این مطلب :
122