English Version
This Site Is Available In English

اندازه قدردان بودن ما نشان‌دهنده قدر و اندازه خودمان است

اندازه قدردان بودن ما نشان‌دهنده قدر و اندازه خودمان است

این هفته برای قدردانی و سپاسگزاری از کسانی قرار داده شده است که همه لحظات زندگی خود را با تمام قوا، مهر، عشق خالص و زمان خود را که مثل طلا ارزشمند است در اختیار رهجویان قرار داده‌اند. مهم‌ترین اصل در کنگره‌60 این است که تمام راهنمایانی که به این جایگاه رسیده‌اند، خودشان یک روز در عمق تاریکی بودند و عظمت نور را درک کردند و تمام هدف آن‌ها این است که با تمام دل و جان این حس خوب را به رهجو انتقال دهند و یک رهجوی قدرتمند تربیت کنند تا در آینده نزدیک آن‌ها هم جزو راهنمایان و خدمتگزاران پرقدرت کنگره‌60 شوند. به همین جهت باید به نحو احسنت از آن‌ها قدردانی کرد؛ چرا که با آموزش راهنمایان عزیز است که ما الان به آرامش و درک از زندگی رسیده‌ایم. اکنون اگر سفر اولی یا سفر دومی هستیم که در آزمون راهنمایی قبول شده‌ایم و قرار است که این جایگاه را تجربه نمائیم؛ پس برای این‌که با گوشت، پوست و استخوان‌مان به خوبی آن را لمس کنیم باید به هر طریقی که شده، با یک پاکت و دلنوشته‌ای زیبا که از قبل تهیه کردیم برای راهنمایان عزیز از هیچ چیز دریغ نکنیم و در این روز پرشکوه بهترین‌ها را برایشان بسازیم.

مرزبان همسفر‌ آرزو و مسافرشان محمد با آخرین آنتی‌ایکس مصرفی تریاک، شیره و شیشه وارد کنگره شدند. به مدت دوازده ماه با متد DST و دارویOT به راهنمایی مسافر‌ میلاد و همسفر سمیه سفر کردند. در حال حاضر یک سال و هشت ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر فوتسال و رشته ورزشی همسفر والیبال در کنگره‌ است. در این رابطه گفتگویی با مرزبان همسفر آرزو ترتیب دادیم که شما را به خواندن این گفتگو دعوت‌ می‌کنیم.

به نظر شما یک رهجو در مقابل راهنمای خود چه وظایفی را باید انجام دهد؟
قدم اول در وظایف یک رهجو، باور یک رهجو نسبت به راهنمای خود است. یک رهجو باید با تمام وجودش راهنمای خود را باور کند و بپذیرد که راهنما زمانی در جای او بوده و جنس درد او همانند جنس درد رهجویش بوده و باید بداند که راهنما توانسته با آموزش‌ها از مشکلات اعتیاد عبور کند و کارآزموده شود‌. زمانی‌که باور در رهجو شکل بگیرد آن رهجو آماده است که فرمانبردار باشد و وارد مسیر وظایف خود شود. وظیفه یک رهجو فرمانبرداری او از راهنمایش است. باید سعی کند از تمام آموزش‌های یک راهنما بهره کامل را ببرد و رهجویی می‌تواند موفق باشد که در مسیر آموز‌ش‌های کنگره و راهنمای خود انعطاف‌پذیری را داشته باشد و بداند برای بیداری، تغییرات و برای رشد کردن خود نیاز به یک مربی یا راهنما دارد.

در مقابل آموزش‌ها و خدمتی که راهنمایان برای هر یک از رهجوها انجام می‌دهند باید چگونه قدردان باشیم که شایسته راهنما باشد؟
قدردان بودن مفهوم فراتری دارد که نمی‌شود در چند خط در موردش صحبت کرد؛ اما چیزی که این کلمه برای خود من دارد این است که اندازه قدردان بودن ما از دیگران می‌تواند نشان‌دهنده قدر و اندازه خودمان باشد. یک راهنما زمانی‌که در جایگاه راهنمایی قرار می‌گیرد آن جایگاه یک صور پنهان و یک صور آشکار دارد. ما رهجویان در اول ورود خود به کنگره بیشتر صور آشکار یک راهنما را در نظر داریم که ظاهری زیبا و آراسته دارد و باید بدانیم صوری پنهان نیز وجود دارد که باید درک و لمس کرد. راهنما با تمام عشق و وقتی در اختیار رهجوی خود می‌گذارد تمام سعی خود را می‌کند که اگر گاهی صور پنهانش درگیر مشکلاتی است آن به رهجوی خود القاء نشود یا روی رهجو تاثیر نگذارد و زمانی‌که وارد لژیون می‌شود؛ اگر خستگی و مشکلاتی دارد آن را بیرون از لژیون می‌گذارد و با جان و دل به آموزش دادن خود می‌پردازد. من رهجو می‌توانم با در مسیر بودن و درست حرکت کردن، با احترام گذاشتن، قرار گرفتن در جایگاه‌های خدمتی و هنگام پاک دادن که به نظر من رسم زیبایی در کنگره‌60 است ذره‌ای قدردانی خود را نسبت به راهنمای خود نشان دهم.

چقدر برای این‌که به این جایگاه راهنمایی برسید تلاش کردید و از این‌که در این آزمون سربلند شدید چه حسی دارید؟
انسان زمانی می‌تواند خواسته‌های خود را عملی کند که عشق را لمس کرده باشد و این عشق است که به انسان جسارت و شهامت حرکت کردن را می‌دهد. عشقی که در کنگره‌60 جریان دارد، انسان را مشتاق به حرکت و تلاش می‌کند. عشقی که در کلام بنیان کنگره آقای مهندس دژاکام است انسان را تشنه آموزش می‌کند، عشقی که در نگاه راهنمایت است تو را  تشویق به تلاش می‌کند و زمانی‌که این‌ها را می‌بینی دوست داری در حلقه این عشق قرار بگیری. حلقه‌ای که مرکزش خدمت به خلق خداوند است. زمانی‌که خواستم اولین قدم را برای آزمون راهنمایی بردارم از خداوند خواستم من را لایق خدمت کردن به خلقش بداند و کمکم کند. در آن زمان 6 ماه تمام اولویت من شد آزمون کنگره‌60 و تلاش برای رسیدن به این هدف. گاهی برای رسیدن به هدف باید از خواسته‌های دیگر بگذری تا بتوانی به هدف اصلی خود برسی و وقتی به هدف رسیدی، خواسته‌های دیگر هم آرام‌آرام شکل می‌گیرند. حسی که دارم حس بودن در زمین و آسمان است و حسی که هیچ‌گاه تجربه نکرده بودم. این‌که به تو اجازه داده شده است خودت را در خدمت کردن به انسا‌ن‌ها پیدا کنی و حسی پر از آرامش دریافت می‌کنی. از خداوند می‌خواهم به من کمک کند تا در نگهداری از این جایگاه هم به همان اندازه که برای به‌دست آوردنش تلاش کردم باز تلاش کنم و از راهنمایان خودم ممنونم بابت این‌که در این مسیر بسیار کمکم کردند و چراغی برای بهتر دیدن شدند.

با توجه به آموزش‌هایی که از راهنمایان و کنگره دریافت کردید، شما در مقابل رهجو چه وظایفی دارید تا آن بند محبت به‌وجود آید؟
به گفته استادان‌مان هر جایگاهی که خداوند به ما می‌دهد می‌خواهد به ما بگوید که خودمان را بهتر ببینیم. به گفته راهنمای خوبم همسفر صبا ما باید اندازه آن جایگاه باشیم و باید خود را به اندازه آن جایگاه برسانیم. باید خوب بدانم تا زمانی‌که اصول و قوانین کنگره‌60 که همان اصول و قوانین الهی است را در خود کاربردی نکنم، نمی‌توانم فرمان تاثیرگذاری روی رهجو داشته باشم. زمانی می‌توانم بند محبت را مستحکم کرد که رهجو را درک کرده باشم و باید راهنما در تک‌تک رهجویان بخشی از خودش را ببیند. یک رهجو همیشه صفاتی که دوست دارد در آینده داشته باشد را در راهنمای خود می‌بیند؛ اگر دوست دارد عشق بورزد عشق را در راهنما می‌بیند و اگر قوی بودن را می‌خواهد، قدرت را در راهنما می‌بیند. وظیفه من این است که صفاتی که در قوانین الهی است را در خود پرورش دهم و برای رسیدن به این صفات، کاربردی کردن آن‌ها و با گرفتن آموزش‌ها تلاش خود را بیشتر کنم تا آن بند محبت به‌وجود آید.

یک پیام برای تازه واردین بدهید و برای سه کلمه راهنما، رهجو و لژیون، یک تعریف مختصر بیان کنید.
زمانی‌که به عنوان تازه‌وارد در کنگره حضور پیدا می‌کنیم باید بدانیم این یک فرصت از طرف خداوند برای ما است تا خودمان را پیدا کنیم؛ اگر گاهی برای آمدن به کنگره با چالش‌هایی رو‌به‌رو می‌شویم، بدانیم که با تمام این چالش‌ها آمدن به کنگره ارزشمند است. باید بدانیم برای رهایی از بند اعتیاد هیچ راهی به جز کنگره نداریم و ایمان کامل به کنگره داشته باشیم؛ اگر ایمان به کنگره داشته باشیم آن وقت برداشت‌های ما هم از کنگره بالاتر خواهد رفت. راهنما، رهجو، لژیون مثلثی را تشکیل می‌دهند و این مثلث همانند خانواده عمل می‌کند؛ یعنی هم‌مسیر بودن برای رسیدن به یک هدف که آن هدف، یادگیری درست زندگی کردن است.

جایگاه راهنما برای شما چگونه جا افتاده و چگونه تفسیر می‌کنید؟
در کنگره‌60 آموخته‌ایم در زمان حرکت کردن باید نگاه‌مان به خودمان باشد که در کجا ایستاده‌ام و به کجا می‌خواهم بروم. زمانی‌که به عنوان تازه‌وارد و سفر اولی هستم گفته می‌شود طوری حرکت کنید که انگار در یک آینه تمام قد خودتان را می‌ببنید و گره‌های خود را شناسایی کنید؛ اما زمانی‌که در جایگاه راهنمایی قرار می‌گیری دیگر با یک آینه سر و کار نداری چندین آینه در مقابل تو هستند تا خودت را بهتر بشناسی و از چندین جهت خودت را ببینی و آن آیینه‌ها رهجویان هستند. در کنار این‌ها که راهنما شروع به شناخت بیشتر می‌کند، در جایگاه راهنمایی سرشار از گذشت و فداکاری می‌شود. بارها گفته‌ام من در کنگره پرروزی بوده‌ام که چندین راهنما در مسیر حرکتم داشتم و هر کدام از این بزرگان نوری را در من روشن کردند مانند عشق، گذشت، قدرت، تفکر، ادب، صبر که تمام این صفات در وجود این عزیزان جاری است؛ اگر امروز من آرزو می‌توانم حرکتی، تلاشی، صحبت و مشارکت کنم همه از آموزش‌ها و وجود پربرکت این بزرگان است و سرچشمه‌‌‌ این صفات که در راهنمایان به‌وجود آمده است از طرف آقای مهندس بزرگ‌ترین استاد و راهنمای تمام اعضاء کنگره‌60 است. هفته راهنما را خدمت ایشان، خانواده محترم‌شان و تمامی راهنمایان کنگره‌60 تبریک عرض می‌کنم‌.

طراح سوال و مصاحبه‌کننده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
مصاحبه‌شونده: مرزبان همسفر آرزو
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .