English Version
This Site Is Available In English

محبت عامل مهمی برای تبدیل

محبت عامل مهمی برای تبدیل

آقای مهندس در این سی‌دی می‌فرمایند: «هفته بنیان فقط تولد بنیان کنگره ۶۰ نیست؛ بلکه تولد همه ما است». مراحل مختلفی از بیست‌وهفت سال پیش پشت سر گذاشته شد تا ما به این نقطه رسیدیم. سفر Dst من سال هفتادوپنج شروع و سال هفتادوشش تمام شد و سال هفتادوهشت کنگره به‌صورت رسمی آغاز به کارکرد. مبحث امروز مربوط به تبدیل است. همه آن‌ها که نام بردید، خوب‌اند، همه سلام دارند. خسته و دل‌تنگ نباش؛ زیرا وقتش که رسید، آنگاه اتفاق انجام می‌پذیرد. اینجا بحث، بحث تقدیر است. زندگی بر مبنای سه محور استوار است: جبر، اختیار و فرمان الهی. تقدیر همان نامه پیشین است؛ مانند اینکه ما چک برای شش ماه دیگر بکشیم، بعد فراموش کنیم؛ ولی شش ماه دیگر باید چک پرداخت شود. تقدیر؛ یعنی شما چه کاشته‌اید، گندم کاشتی صبر کن، زمانش که برسد، آنگاه اتفاق می‌افتد. هر چه بکاری همان می‌روید؛ ولی نمی‌توانیم، بگوییم، هر اتفاقی که در زندگی‌مان می‌افتد، تقدیر است. ما به تلاش خود ادامه می‌دهیم، بقیه آن با ما نیست. خواست به عهده ما است و تقدیر مربوط به ما است؛ ولی یادمان نیست. تقدیر به عهده ما نیست و فرمان الهی هم در اختیار ما نیست.

بعضی چیزها برای ما تقدیر است؛ ولی به هر دری می‌زنیم، نمی‌شود. گاهی هم به‌راحتی انجام می‌شود، این بستگی به زمان فرمان دارد؛ باید صبر کنیم تا گشایش انجام شود. از آغاز خلقت تا قیامت در گردش و چرخش هستیم و خلق دیگری آغاز می‌شود. همه بودیم و همه هستیم، چیزی که مهم است، تبدیل است که انجام می‌شود. مسئله حیات و لذت بردن از حیات هم مسئله مهمی است. مرتب در هستی تغییر، تبدیل و ترخیص انجام می‌گیرد و هیچ‌چیز از بین نمی‌رود. مهم‌ترین مسئله‌ خلقت، خود حیات است تا به ارتقاء برسیم. چیزی که مهم است، تبدیل است و تا انجام نگیرد، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. در انگور باید تغییراتی صورت بگیرد تا تبدیل به شراب و سرکه شود و هر تبدیلی برای خود شرایطی دارد و باید مسئله زمان، عناصر، هدف و دانش تبدیل در نظر گرفته شود. بعضی از افراد با جراحی یا کپسول لاغری می‌خواهند، چاقی را درمان کنند و مسئله زمان را حذف می‌کنند و کل ارگانیسم بدن را به‌هم می‌ریزند و تبدیل را در نظر نمی‌گیریم؛ فقط می‌خواهیم، به هدف برسیم. افراد زیادی بودند که با عمل جراحی، رژیم و دارو برای لاغری مردند؛ ولی بازهم درس نمی‌گیرند.

برای تبدیل عامل مهمی وجود دارد و آن ایجاد محبت است. مثلثی را در نظر بگیریم، پایه محبت معرفت است و محبت همان لحظه انجام نمی‌شود. مگر می‌توان گذشت کرد، انتقام نگرفت، انسان‌ها را بخشید، دست خودت نیست، محبت این‌طور نیست که همه را دوست داشته باشید، سخت است؛ مگر اینکه دانش و معرفت آن‌ها پیدا کنی، بدانی برای چه باید دوست داشته باشم؟ چرا باید درختان را دوست داشته باشم؟ کسی که درختان را دوست داشته باشد، آن را قطع نمی‌کند، گازوئیل پای درخت نمی‌ریزد که خشک شود. کسی که انسان‌ها را دوست دارد، دارو را احتکار نمی‌کند، پس پایه و ریشه دوست داشتن معرفت است. معرفت به مفهوم دانایی که استاد امین می‌فرماید: «تجربه و آموزش دانش آن، بعد تجربه و بعد تفکر است». اگر دانش مثبت باشد، از آن محبت به وجود می‌آید و اگر منفی باشد، از آن نفرت به وجود می‌آید.
زمانی که بین ما انسان‌ها محبت وجود داشته باشد، سازنده است. راهنمایی که به شاگرد خود محبت دارد یا بی‌تفاوت است، چگونه عمل می‌کند؟ ما در کنگره محبت را لمس می‌کنیم و می‌بینیم، چگونه ساختار‌ها به وجود می‌آید. پایه محبت در کنگره ۶۰ وجود دارد، چرا؟ چون دیگران کاشتند و ما خوردیم و خدمت به‌صورت رایگان است و این شعبده‌بازی محبت است و اسلحه محبت نقش مهمی در کنگره ۶۰ دارد و پایه معرفت هم شناخت و آگاهی است و به این صورت به ارتقا می‌رسیم. اگر پزشک باشیم، تدریس انجام بدهیم، فروشنده دارو باشیم و حتی موقع آشپزی اگر بامحبت انجام گیرد‌، سازنده است.

پایه بسیار مهم برای تبدیل‌شدن محبت است و پایه اصلی محبت، داشتن دانش و آگاهی است. نیروی الهی جاذبه، همه را به هم نزدیک می‌کند و کره زمین همان امواج مطبوع الهی و امواج عشق است. اگر زمین نبود؛ ما در خلأ پراکنده بودیم. بعضی از انسان‌ها در خلأند پول دارند؛ ولی نه کسی آن‌ها را دوست دارد، نه آن‌ها کسی را دوست دارند و تنها هستند؛ پس این زمین است که ما را جذب کرده اگر نبود، پراکنده بودیم. امواج محبت هم همین است، انسان‌ها را به هم نزدیک می‌کند. بامحبت و ارتباط، زبان‌ها و دیدن‌‌ها یکی می‌شود و هم‌دل می‌شویم و درد دردمندان را حس می‌کنیم و دلمان برای همدیگر تنگ می‌شود. انسان عشق و محبت را دوست دارد، به‌شرط اینکه یاد بگیرد. جهان پر از مطالبی است که قابل وصف نیست و بااین‌همه عظمت در مقابل جهان درون کوچک است. در کنگره آدرس درون انسان‌ها را به خودشان می‌دهند تا خودشان را دو‌مرتبه پیدا کنند و از انسان به‌هم‌ریخته به انسان متعادل تبدیل و متوجه می‌شود که بی‌ارزش نیست.

منبع: سی‌دی مسیر آقای مهندس

تایپ و ویرایش: همسفر معصومه لژیون راهنما همسفر مهرو (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مهتاج نگهبان سایت

همسفران نمایندگی اردستان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .