شمع را می‌سازند تا بسوزد ولی راهنما می‌سوزد تا بسازد

مهندس دژاکام؛

 گاهی نیز انسانها به جایی می‌رسند که راهنمای خود را فراموش می‌کنند؛ ان الانسان لرب الاکنود. من بلد بودم تو چه کار کردی، من خودم کردم و برنامه را درست اجرا کردم. کسانی رستگار می‌شوند که به رب خویش احترام گذارند و همواره سپاسگزار او باشند.

سلام دوستان جلال هستم یک مسافر، با بیش از ۹ سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی‌ایکس مصرفی متادون، قرص روان گردان، شیره، الکل، کپسول عطاری، مدت سفر 90 روز، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، راهنمای درمان مسافر عباس از لژیون 2 شعبه شفا، ورزش در کنگره کشتی و فوتبال، TDS درحال مصرف هروعده 3/5 سی سی.

سلامی به گرمای دستانت و سخنان زیبایت، چشم‌های اشک‌آلود که حسرت و دلسوزی برای رهجویانت از آن می‌بارد. دست‌هایی که کمک می‌کند مقدس‌تر از لب‌هایی است که دعا می‌کنند، ذهنم یاری نمی‌کند که چه بگویم و چگونه در وصف فرشته‌ای دلسوز و مهربان چون شما استاد مهربانم بنویسم.

شمع را می‌سازند تا بسوزد ولی او می‌سوزد تا بسازد، زمانی که با بال و پرهای سوخته و پر از ناامیدی در این مسیر قدم گذاشتم نمی‌دانستم کجای زندگی‌ام کار خیری کرده‌ام که خداوند مرا با فرشته‌ای که بال‌هایش را گشوده آشنا کرده، تا با آن قلب پر از مهر و تپنده‌اش بال پرواز ناامیدی‌های من شود و تبسم‌ زیبا و چشم‌های پر از امیدش یاری گر غصه‌های دل من باشد.

استاد و پدر معنوی عزیزم به خود می‌بالم که در این مسیر با شما آشنا شدم و قدم در راه آموزش‌های ناب و معرکه شما گذاشتم، در این لحظه که دلنوشته خود را می‌نویسم سه ماه از آشنایی من با شما می‌گذرد. شما همچون معلمی دلسوز و پدری مهربان با تمام وجود به حرف‌هایم گوش داده و غم از دلم برداشتید و با کلمات امیدبخش امید را در دل من زنده و به قدم‌های سست من نیرو بخشیدید. به من همیشه می‌گویید صبور باشم قطعاً همه چیز درست می‌شود، آموزش بگیرم و تفکر کنم تا مسیر باز شود و آرامش به خود و زندگیم بازگردد.

از خدا ممنون و سپاسگزارم که بعد از پدر مادرم شما را دارم، از باری تعالی می‌خواهم کمک کند بتوانم ذره‌ای از زحمات بی‌دریغ و بلاعوض شما را جبران کنم. انشاالله سالیان سال در کنار خانواده محترمتان تن‌تان سالم، سلامت و پایدار باشید.

ارسال؛ سایت نمایندگی شفا