جلسه دهم از دوره دهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین ویژه مسافران با استادی ایجنت مسافر ولیالله بخشیان، نگهبانی مسافر حمیدرضا و دبیری مسافر ناصر با دستور جلسه «هفته راهنما» سهشنبه 30 بهمن 1403 ساعت 17 آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ولیالله هستم، یک مسافر. جشن راهنما را به همه راهنمایان عزیز در کنگره ۶۰ تبریک میگویم. کنگره جشنهای متعددی دارد، اما جشن راهنما از اولویت بالایی برخوردار است، چرا؟ چون آموزش محور اصلی آن است. در این جشن، قدردانی و شکرگزاری از راهنما آموزش داده میشود و راه درست از راه نادرست به ما نشان داده میشود. خدا را شکر که فضایی برای یادگیری درست فراهم شده است. یاد دادن، لازمهاش یاد گرفتن است. اگر خوب یاد بگیریم، میتوانیم خوب یاد بدهیم؛ به فرزندانمان، به خودمان و در نهایت، میتوانیم به نوعی به کائنات دستور دهیم و به مرحلهای از آموزش برسیم که همه چیز بر وفق مرادمان باشد. آقای امین بهشت را اینگونه تعریف کردند: «اگر خواستههای معقول شما برآورده شود و در شرایطی قرار بگیرید که هرچه میخواهید، به موقع و به جا انجام شود، در بهشت هستید. اما اگر خواستههایتان برآورده نشود و به دنبال خواستههای بدوی باشید، در جهنم هستید.» در کنگره ۶۰، راهنما شرایط را برای رسیدن ما به خواستههایمان فراهم میکند.
یکی از رهجوها میگفت: «هر چه دارم از راهنماست. راهنما به من عشق نشان داد و با آقای مهندس آشنا کرد.» یک سفر اولی که سه ماه است سفر میکند، وقتی میشنود که یک ماه دیگر آقای مهندس قرار است بیاید، از همین امشب چادر میزند تا اولین نفری باشد که آقای مهندس را ببیند! این همان عشق، یادگیری درست و آموزش صحیح است. برای آموزش دیدن، باید منبع آموزشی سالم باشد؛ شخصی که فوت و فن آموزش را بلد است و پیش از آموزش دادن، خودش آن را تمرین کرده باشد. قبلاً، زمین و زمان به ما میگفتند که مسیرمان اشتباه است، ما هم قبول میکردیم اما باز هم ادامه میدادیم. معلمهایمان بد نبودند؛ پدر، مادر، دوستان خوبمان بودند که میدیدند به سمت تاریکی میرویم، اما ما نمیدیدیم یا درک نمیکردیم. میگفتیم «بله، درست است، نباید برویم»، اما فردا همان آش و همان کاسه!
این تغییر زیبا چه زمانی در ما اتفاق افتاد؟ زمانی که شخصی آمد که خودش هم همان آسیب و ضربه را خورده بود. او نگفت «مواد را کنار بگذارید!» بلکه گفت: «سه جلسه تازه واردین را بگذرانید تا با قوانین کنگره آشنا شوید. OT مصرف کنید، به لژیون بیایید و جهانبینی یاد بگیرید تا به درمان برسید.» او با نشان دادن الگوهای درمانیافته و خدمتگزار کنگره، به ما نشان داد که اینجا به درمان و رهایی میرسیم. راهنما در اوج لذت، به رهجو امید میدهد و در اوج ذلت، عزت میبخشد. او راه را برای رهجو روشن میکند. دستور جلسه امروز قدردانی و سپاسگزاری است (نه بخشش؛ بخشش در روز گلریزان است). باید وظیفه خود را در قبال راهنمایمان انجام دهیم. رابطهی این دستور جلسه با بخشش این است که برای قدردانی احسن، باید از مرحلهی بخشش عبور کنیم. باید ببینیم چقدر توانستیم ببخشیم، چقدر برای این نعمتها ارزش قائل بودیم. هرکس میداند چقدر توانسته است. اگر ببخشید، رحمت و برکت خداوند در زندگیتان باز میشود. برای حفظ این رحمت و برکت، باید قدردانی کنید. کنگره شرایط قدردانی را برای همه فراهم کرده است. چرا برخی رها میشوند اما حالشان خوب نیست؟ چون نتوانستند ببخشند و در خودشان تغییر ایجاد کنند.
جشن راهنما، به نام راهنماست ولی به کام رهجو. من یاد گرفتم که جشن راهنما در اصل جشن رهجو است؛ جشنی برای دیدن اینکه چه کار کردهایم و چقدر یاد گرفتهایم. بحث پول و پاکت نیست؛ بحث توانایی فکری، قدرت و توانمندی است. اگر ضعیف باشید، حتی با گل رهایی، دوباره له میشوید. برای قدر دانستن دستاوردتان، باید شکرگزار باشید و از آن محافظت کنید. چقدر برای رهایی، راهنما و ناجی خود ارزش قائل هستید؟ صفت شما باید تغییر کرده باشد. آقای مهندس میگوید یک سال کنگره برابر است با یک عمر خارج از کنگره. باید ببینید چقدر به دست آوردهاید و چقدر میتوانید از آن نگهداری کنید. کلمه راهنما چقدر ارزشمند است؟ او در قعر تاریکی دستم را گرفت و از ترس، ناامیدی و منیت نجاتم داد. به من یاد داد داناییام را به دانایی موثر برسانم و از قضاوت و تجسس دیگران آزاد شوم. هر چیزی که برایش ارزش قائل شوید و درک کنید، برایتان میماند. پس امروز باید نشان دهیم که قدردان و سپاسگزار دستاوردهایمان هستیم؛ به صورت قلبی، گفتاری و عملی از راهنمای خود قدردانی و سپاسگزاری کنیم.

.jpg)







عکس: مسافر فریدون
تایپ: مسافر رضا
ارسال: مسافر ابراهیم
- تعداد بازدید از این مطلب :
396