English Version
This Site Is Available In English

بهترین تشکر از راهنما دریافت شال راهنمایی

بهترین تشکر از راهنما دریافت شال راهنمایی

سلام دوستان سمیرا هستم همسفر راهنمای تازه‌واردین
 ما همه با هم کمر خم کردیم و زانوان خود را بر روی خاک نهادیم و سجده‌ای آغاز نمودیم برای شکرگزاری از انجام این عمل عظیم، شکر، شکر، شکر. هفته راهنما را به بنیان‌گذار کنگره۶۰ و تمامی راهنمایان گران‌قدر به ویژه راهنمای سفر اولم همسفر ندا و راهنمای تازه‌واردین همسفر مریم تبریک‌ عرض می‌کنم. زمانی‌که وارد کنگره شدم با حال خراب و پر از استرس بودم. وارد مکانی شدم که همه لبخند بر لب داشتند، شادی و شعف از آن‌ها می‌بارید، دلیل این همه حال خوب داشتن را نمی‌دانستم و برایم سؤال شده بود چرا همه با حال خوب مشارکت می‌کنند؟ من مانده بودم و کلی سؤال تا این‌که جلسه تمام شد،. همه با شوق دور هم جمع شدند من هم ناخوداگاه سمت همسفری رفتم که شال زیبای سبزرنگ برگردن داشت. ایشان متوجه شدند تازه‌وارد هستم. جوری من را بغل کردند که احساس کردم سال‌ها است آن‌ها را می‌شناسم و از همان لحظه جذب همسفر مریم شدم و با دل و جان تک‌تک صحبت‌های ایشان را گوش کردم.

بعداز سه جلسه هنوز سردرگم بودم؛ ولی احساسی را  در من زنده کرده بود و دلیل زنده شدن حسم را ابتدا نمی‌دانستم تا این‌که جلسه سوم گفتند؛ باید با حس خودم راهنما انتخاب کنم برای یک لحظه به خودم آمدم. تنها مکانی که احساس زنده بودن را به من داد، کنگره۶۰ بود. من که همیشه دیگران برای زندگی‌ام تصمیم گرفته بودند و قدرت تصمیم گیری ضعیفی داشتم برای اولین‌بار به راحتی تصمیمی گرفتم که زندگی من را زیرو رو کرد.

سمیرا را یک جورایی کوبید و از نو ساخت. راهنمایی را برای خودم انتخاب کردم. هر زمان شروع به صحبت کردن می‌کردم جوری آدرس خودم را به من می‌دادند که هیچ روان‌شناسی قادر به انجام این کار نبود؛ چرا یک راهنما به این قشنگی؛ باید گره‌های وجودی یک رهجو را باز کند؟ چون همه اعضای کنگره۶۰ یک درد مشترک را تجربه کرده‌اند و زمانی‌که مشکلی سرراه من قرار می‌گرفت و با راهنمای خودم صحبت می‌کردم به راحتی من را راهنمایی می‌کردند؛ چرا؟ چون راهنما راهی را که من رهجو هنوز طی نکردم ایشان طی کرده‌اند و کوله‌پشتی آن‌ها پراز آگاهی و دانایی است و تا زمانی‌که راهنما راهی را پشت سر نگذراد هیچ‌وقت آن مسیر را به رهجو پیشنهاد نمی‌دهد. راهنمای بزرگوار آقای مهندس حسین دژاکام‌ اولین راهنمای کنگره۶۰ و بنیان‌گذار کنگره۶۰ هستند. آقای مهندس هر مطلبی را که به ما آموزش می‌دهند ابتدا خودشان انجام دادند و بعد به ما آموزش می‌دهند. در صورتی‌که بیرون از کنگره کلاس‌های آموزشی زیادی را شرکت کردیم؛ ولی نتوانسته بودیم آموزش‌ها را در زندگی خودمان کاربردی کنیم. به نظر من تنها مکانی است که می‌توانیم از نو خودمان را بسازیم و آدرسی که سال‌ها گم کرده‌ایم را به ما نشان می‌دهد.

زمانی من رهجو به این نقطه می‌رسم، که فرمانبردار رب و مربی خودم باشم، افرادی در کنگره۶۰ موفق می‌شوند که چشم گفتن را به خوبی اجرا کنند. راهنما مثل خورشید است و نورش را به همه می‌تاباند و این به من رهجو بستگی دارد که چه‌قدر از این نور را دریافت کنم. یک معلم و یا استاد دانشگاه را در نظر بگیریم این شخص برای قراردادن اطلاعاتش در اختیار دیگران ماهانه مبلغی را دریافت می‌کند؛ ولی در کنگره۶۰ این‌گونه نیست. راهنما در قبال کاری که انجام می‌دهد هیچ‌گونه پولی را دریافت نمی‌کند وکار خود را با عشق و به صورت رایگان انجام می‌دهد. در کنگره به ما شکرگزاری را آموزش می‌دهند و این روز هم برای همین است که از اشخاصی که ما را از تاریکی‌ها نجات دادند و به سمت روشنایی هدایت کردند تشکر و قدر‌دانی کنیم. قدردانی می‌تواند زبانی باشد و یا مادی؛ ولی به نظر من تنها کاری که من رهجو می‌توانم انجام دهم‌ در مقابل تک‌تک زحماتی‌که برای من کشیده شده شرکت کردن در آزمون راهنمایی و رسیدن به جایگاه راهنمایی است. هفته راهنما را به تمامی راهنمایان کنگره۶۰ تبریک می‌گویم و امیدوارم همیشه پیروز و سرفراز باشید.

سلام دوستان رویا هستم همسفر راهنمای تازه‌واردین

 من هم به نوبه خودم هفته راهنما را به راهنمای بزرگ کنگره آقای مهندس و خانواده محترمشان خانم آنی بزرگوار و استاد امین تبریک می‌گویم. امیدوارم که بتوانم ذره‌ای از زحمات این خانواده را جبران کنم. هم‌چنین به تمام راهنمایان و خدمت‌گزاران کنگره۶۰ به‌خصوص نمایندگی هاتف تبریک می‌گویم. به راهنمای خوب خودم همسفر اعظم که واقعا در این چند سال که در حضور ایشان بودم درس مهربانی را به من آموخت و چراغ زندگی‌ام شد تا کوره راه‌های جهل و تاریکی را در پرتو پرفروغش به سلامت پشت سر بگذارم و هرچه جلوتر می‌رفتم راه برایم روشن‌تر می‌شد و خورشید علم و دانش به زندگی‌ام حرارت بیشتری می‌بخشید.

راهنمای خوبم سال‌ها می‌گذرد؛ اما من هنوز به آبی بیکران نگاهت می‌اندیشم که مشتاقانه صدف‌های گوهربار آگاهی را در در دست‌های من لبریز می‌کردی. می‌خواستی بدانم و دانایی را با زمزمه‌های مهربانت در روح و جان من تلقین کردی، همواره در دعاهای خود تو را یاد می‌کنم و از خداوند بهترین‌ها را برایت آرزو دارم. راهنما یک رب و مربی است؛ یعنی نشان‌دهنده راه، جایگاه راهنما جایگاه استادی و مربی است، جایگاهی که شخص خود قبلاً مصرف‌کننده مواد بوده و به عنوان مسافر نام‌گذاری می‌شود وقتی در سیستم کنگره۶۰ قرار می‌گیرد با روش DST و داروی OT و با سلامتی جسم و روان و به تعادل رساندن آن‌ها در سفر دوم قرار می‌گیرد و بعد از آموزش‌های لازم که طبق سی‌دی‌ها، کتاب‌ها و جزوات آقای مهندس می‌بیند، شروع به خدمت می‌کند که خدمت راهنمایی یکی از آن‌ها است؛ البته خدمتی شیرین و سخت که؛ باید مراحل مختلفی را بگذراند تا بتواند شال زیبای راهنمایی را دریافت کند.

راهنمایی که از وقت و زندگی خود می‌گذرد تا این آموزش‌ها را گرفته و به صورت رایگان در اختیار افرادی که خواهان رهایی هستند قرار دهد و با عشق این آرامش را نثار رهجویان خود کند. مطمئناً اگر عشق به خدمت نبود نمی‌توانست سختی‌هایی که در این راه وجود دارد را به جان دل بخرد و بدون هیچ توقعی در این راه قدم بگذارد. آقای امین در سی‌دی مدرس می‌فرمایند: «اگر ما بخواهیم جامعه‌ای را درست کنیم، تنها چیزی که به آن احتیاج داریم معلمان و راهنمایان واقعی هستند، معلمین راستین کسانی هستند که با پرورش شاگردان و درست کردن اندیشه‌ها، انسان‌هایی را پرورش دهند که هر کدام از آن‌ها بتوانند بخشی از یک سیستم را درست کنند و اصلاح کنند».

اگر بخواهیم جامعه‌ای را نابود کنیم فقط کافی است که معلمان آن جامعه را از کار بیندازیم. معلم واقعی کسی است که بتواند علاقه و فهم را به‌وجود بیاورد دوست داشتن را به‌وجود بیاورد و همه این‌ها به آبادی و آبادانی ختم می‌شود. معلم و راهنما؛ باید مطالب را به صورت ساده و قابل فهم بیان کند. همان‌گونه که در سیستم کنگره وجود دارد طوری باشد که اگر به مادربزرگ خود مطالب را گفتیم متوجه بشوند. اگر بخواهیم چیزی را درست کنیم، بالاترین ابزاری که ما می‌خواهیم معلم واقعی است. معلم واقعی مطالب را به انسان نشان می‌دهد و مطالبی را که یاد می‌گیریم؛ باید کاربردی کنیم؛ پس وقتی من این‌ها را یاد می‌گیرم که بتوانم به کار ببندم و چیزی باشد که نیاز من باشد؛ باید آن مطالب را دوست داشته باشم و موقعی من مطلبی را دوست دارم و علاقه دارم که چیزی از آن بفهمم و انسان اگر چیزی را دوست داشته باشد قدرش را می‌داند. انشاءالله که من بتوانم در این هفته قدر داشته‌های خود را بدانم که یکی از آن‌ها، داشتن آرامش و دانایی من نسبت به قبل است و آن به‌واسطه داشتن راهنمای خوبی است که کنگره در اختیار من قرار داد؛ پس انشاءالله خدا به من توفیق بدهد تا بتوانم به بهترین نحو از راهنمای خوبم قدردانی کنم.

رابط‌خبری: راهنمای تازه‌واردین همسفر سمیرا
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)‌
عکاس‌خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .