English Version
This Site Is Available In English

راهنما؛ یک جنگجوست

راهنما؛ یک جنگجوست

دهمین جلسه از دوره شصت و یکم از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر هادی، با دستور جلسه «هفته راهنما» روز یک‌شنبه 28 بهمن‌ماه 1403 ساعت 17 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر.
وقتی در جلسه عمومی، شخصی مشارکت می‌کند تمام تلاشم را می‌کنم که به مشارکت او‌ گوش کنم، چون بارها شده است که از آن کسی که فکرش را هم نمی‌کردم یاد گرفته‌ام و به نتیجه خوبی رسیده‌ام؛ در‌ اوایل کسی که مشارکت می‌کرد را تشویق نمی‌کردم یا‌ ضعیف تشویق می‌کردم، بعد از مدتی مشارکت‌ها و اعلام سفرها را محکم‌تر تشویق کردم و انرژی گرفتم، زیرا انرژی رفت و برگشتی انتقال می‌یابد.

امروز هم که هوا خیلی خوب و بارانی است؛ یک فرد مصرف کننده در یک هوای بارانی اولین چیزی که به ذهنش می‌رسد این است که با دوستانش مصرف کند، چرا؟ چون همیشه به دنبال این است که حالش بهتر شود اما نمی‌شود و فقط سرگیجه نصیبش می‌شود. خود من هشت سال مواد مصرف کردم که لذت شش ماه اول مصرف را تجربه کنم اما نشد.

اما امروز به واسطه لطف بزرگی که از سمت خداوند شامل حال ما شد و مسیر کنگره پیش روی ما قرار گرفته است، فهمیده‌ایم که باید‌ خمر درونی ما خوب کار کند تا بتوانیم از هوای بارانی لذت ببریم و اگر کار نکند به هیچ عنوان نمی‌توانیم لذت ببریم و باید بابت این موضوع خداوند را شاکر باشم و فراموش نکنم که از کجا به کجا رسیده‌ام.

هفته راهنما را به تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم، خصوصا کسانی که تازه در آزمون راهنمایی قبول شدند.

تصور من این است، کسانی که راهنما می‌شوند یک سری سختی را پشت سر گذاشته‌اند و ما در کنگره فهمیده‌ایم که جایگاه خدمتی به سراغ افراد می‌آید و آن‌ها را انتخاب می‌کند؛کسانی که قبول می‌شوند به یک جنگجو تبدیل می‌شوند، یعنی یک سری آموزش‌ها را دیده‌اند و الان این اجازه به آن‌ها داده شده است که بجنگند؛ با چه کسی؟ با نیروهای منفی! آن‌ها می‌خواهند در مسیری که هستند انسان‌هایی را که درگیر اعتیاد هستند و در چنگال نیروهای منفی اسیرند را نجات دهند؛ البته با خواست خودشان، زیرا تا خواست درمان درون فرد نباشد راهنما نمی‌تواند کاری بکند. ولی وقتی که بخواهند آن‌وقت است که راهنما از قدرت کامل خود استفاده می‌کند و آن فرد را از تاریکی بیرون می‌کشد.

همیشه این قسمت را به عنوان نمایشنامه نگاه می‌کنم؛ فرض کنید خداوند یک کارگردان است و کسانی که راهنما می‌شوند بازیگران اصلی این فیلم هستند که در ادامه جایزه هم می‌گیرند. امیدوارم بتوانم آن چیزی را که خداوند یا کارگردان اصلی از من خواسته است را به نحو احسن انجام دهم و ناامیدش نکنم و بدانم همه این‌ تلاش‌ها به خاطر خود من است، زیرا در مسیر راهنما شدن ابتدا باید نواقص خودم را برطرف کنم؛ یعنی تا زمانی که نتوانم کمبودهای خودم را برطرف بکنم، رشد آن‌چنانی نه در خودم، نه در لژیون و نه در رهجو‌ها صورت نمی‌گیرد. باید اول روی خودم کار بکنم تا آن نتیجه‌ای که باید حاصل شود، اتفاق بیافتد.

هفته راهنما را به همه راهنمایان تبریک می‌گويم، انشاالله که در‌ این مسیر پایدار باشند. از همه شما ممنون و سپاسگزارم.

نگارش: مسافر هادی (لژیون دوم)
ویرایش: مسافر امین (لژیون چهارم)
ثبت: مسافر اسماعیل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .