کار کنگره۶۰ درمان اعتیاد است و یکسری چهارچوبهایی دارد که میبایست همه کسانی که وارد کنگره میشوند، رعایت کنند. کار خورشید، نور دادن است و نور خورشید به گیاهان میخورد و گل رز، محمدی، سیب، پرتقال، گیلاس و ... در میآید. همین نور خورشید به پهن هم میخورد که بوی گندش در میآید؛ بنابراین به ما هیچ چیز دیگری ربط ندارد. جوهره هر شخص است که نور را چگونه جذب کند. به عقیده من راهنمای کنگره۶۰ حتی بدترین راهنما جزء بهترینها است؛ چون دارند هدایت میکنند، کمک میکنند پس برای ما ارزشمند هستند؛ البته در کنگره اینطوری تثبیت شدهاند؛ ولی در جاهای دیگر اینطور نیست. جهت راهنما شدن در کنگره خیلی سختگیریها سال به سال زیاد شده است. راهنمایان کنگره به درستی اعتیاد را تشخیص میدهند به درستی علم و دانش برای حل مشکل دارند، چه مسافران و چه همسفران.
گروه خانواده و مسافرها همه دروسی که امتحان میدهند، یکسان است یعنی همسفرها کاملاً قواعد بازی را یاد دارند و روی جهانبینیشان کاملاً کار میشود. راهنما در کنگره یکسری وظایف دارد که عبارتند: از راهنما باید صادق باشد با رهجوها با لطافت و مهربانی برخورد کند، مهربانی فقط خالی نیست یکجا ممکن است راهنما قهر یا خشم کند و از رهجو در خصوص ننوشتن سیدی سؤال کند این جزء کار است. راهنما باید تعادل را رعایت کند یک جا ممکن است مهربان باشد و جای دیگر ناراحت و عصبانی تا بتواند شاگرد را هدایت کند راهنما خودش میبایست حرمت خودش را نگه دارد. احترام مسجد به متولیاش است اگر راهنما با شاگردش به مسافرت رفت، خارج از قوانین کنگره است و دیگر رهجو روی راهنما حساب نمیکند.
راهنما یک الگو است هر چه الگو بینقصتر باشد، بهتر است پس راهنما باید بینقص باشد اگر راهنما قوانین را زیر پا بگذارد و به شاگرد هم بگوید چیزی نگو این شاگرد دیگر شاگرد نمیشود باید خوبی شاگردان را بخواهد باید فقط هدفش این باشد که عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد. راهنما باید دوست داشته باشد که شاگردانش به رهایی برسند چه گروه خانواده و چه گروه مسافران فرقی نمیکند. راهنما باید بداند که رهجویانی که دستش هستند، امانت هستند متعلق به خودش نیست رهجویان مال کل سیستم کنگره هستند مال من هم نیستند. راهنما با شاگردانش حد فاصله را رعایت کند با آنها شوخی نکند با شاگردها خیلی قاطع برخورد کند اگر یکی دو بار اشتباه کردند به آنها اوانس دهد و دفعه سوم از آنها بازخواست کند، تمام شاگردان میبایست سیدیهایشان را بنویسند. وظایف راهنما و رهجو کاملاً دو طرفه است.
وظایف رهجو عبارتند: از رهجو باید حرف راهنما را گوش کند، حرف رهنما را بپذیرد، احترام راهنما را کاملاً نگه دارد، سر کلاس میبایست حضور داشته باشد، با راهنما یک و دو نکند، استدلال نکند، بدون اجازه صحبت نکند در جاهای دیگر این حرفها نیست؛ اما در کنگره کاملاً مهم است. وقتی رهجو، راهنما را پذیرفت میبایست تسلیم راهنما باشد و در چهارچوب قوانین کنگره باشد. ما به بزرگترها احترام میگذاریم در کنگره روی اعتیاد کار میشود معیار سن و سال نیست که بگوید من که رهجو هستم ۷۰ ساله هستم و شما که راهنمای من هستی ۲۰ سال سن داری، تو جای نوه من هستی راهنما میگوید تو جای پدربزرگم هستی؛ اما اینجا شاگرد من هستی؛ چون معیار اعتیاد و درمان اعتیاد است نه سن و سال مطرح است و نه سواد. اینجا ما دکتری حقوق، پزشکی، ادبیات نمیخواهیم اینجا ملاک اعتیاد است.
وظایف رهجو این است که مطیع و گوش به فرمان راهنما باشد اگر بخواهد بماند. وقتی راهنما به رهجو میگوید پلهات را کم کن باید چشم بگوید باید به حرف راهنما گوش کند اگر راهنما گفت پیراهنت را عوض کن باید پیراهنت را عوض کنی، زمانی که رهجو برای دریافت گل رهایی خدمت آقای مهندس میرود باید پیراهن سفید یقهدار تنش باشد، تیشرت آستین کوتاه یا نخودی تن رهجو نباشد اگر راهنما گفت ریشت را اینطوری بزن باید چشم بگوید، اگر گفت کفشت را عوض کن باید چشم بگوید، شاید بپرسید که آقای مهندس، این فرد آمده اعتیادش را کنار بگذارد چه ربطی به مسائل دیگرش است؟ اگر من نتوانم کفشهای این فرد را عوض کنم چگونه میتوانم روح و روانش را عوض کنم و اعتیادش را از او بگیرم؟ راهنما باید قادر باشد رهجو را تغییر دهد.
بارها گفتم که راهنما یک پروندهای را میخواهد راهنما قبول کند و ازش دفاع کند که هیچ کس نتوانسته و هیچ کس این پرونده را اصلاً قبول نمیکند. کسی اعتقاد به برنده شدن این پرونده ندارد، همه میگویند این پرونده بازنده است حالا راهنما میخواهد این کار را انجام دهد پس باید با تمام توان این عملیات را انجام دهد. راهنما باید بگذارد این شاگردان خودشان به جا و مکانی برسند، راهنما باید سعی کند که رهجویان آزاد اندیش باشند، اگر انتخابات است نگوید به کی رأی دهید و به کی رأی ندهید باید رهجویان خودشان تصمیم بگیرند اینها مسائلی است که باید راهنما توجه کند. راهنما باید شاگرد را آموزش دهد که به کنگره کمک کند یا نکند، راهنما باید به رهجو یاد دهد که این هفته، هفته مرزبانها است و چگونه تشکر کند و چطور پاکت دهد، باید به رهجو آموزش دهد که چگونه از هفته دیدهبان، مرزبان، راهنما و همسفرها به بهترین نحو تشکر و قدردانی کنید.
وقتی رهجو برای این ۴ جشن، آموزش دید برای هفته گلریزان هم آموزش گرفته که چگونه کمک کند. این وظیفه راهنما به رهجو است که آموزش دهد که در تمام کارها تعاون و همکاری داشته باشد. ما الان برای کنگره چند جا داریم عملیات ساختمانی انجام میدهیم. راهنما وظیفهاش این است که تمام نامه های OT، برگههای زرد را خودش بنویسد و با شاگردان یکییکی صحبت کند و بنویسد، راهنما وظیفهاش این است که هر هفته دفترچه رهجو را ببیند رهجو آموزش ببیند در کارهای حامی کمک کند. راهنماها شاگردان را گدا پرورش ندهند. آنها را large پرورش دهند. همانطور که رهجو می تواند راهنما را عوض کند، راهنما نیز میتواند رهجو را عوض کند اگر راهنما دید که رهجو مرتب و منظم نیست باید او را به مرزبانها معرفی کند. امیدوارم که بتوانیم شاگردان خیلی خوبی تحویل کنگره دهیم.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر محیا (لژیون سوم)
رابط خبری و ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محیا (لژیون سوم)
ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
42