همسفر زهره
نمیدانم از کجا بگویم وچهطور بیان کنم، برای من که سفر اولی هستم و اندک زمانی است که به کنگره آمدهام، اما در این زمان کم خیلی چیزها من را خوشحال کرد؛ اول از همه رهایی مسافرم از مواد و دوم حال خوب خودم با وجود راهنمای عزیزم زمانی که مسافرم پا به کنگره گذاشت همیشه از حال خوب داخل کنگره تعریف میکرد، من درکی از این حس وحال خوب نداشتم تا اینکه گفت: تو هم میتوانی بیایی چون مسافرها همسفر هم دارند، اول با خود گفتم با وجود سه فرزند کوچک رفتن به جلسات سخت است، همین که وارد کنگره شدم، آقایان را با پیراهن سفید و خانمها را با شال سفید دیدم، این همبستگی و همدلی برای من یک حس خوب منتقل کرد؛ بعد از تمام شدن جلسه عمومی مسافرم گفت: میخواهی ادامه بدهی؟ گفتم بله من هرطور شده باید ادامه بدهم، همینکه وارد لژیون شدم و با اعضای گروه و راهنمای خوب و مهربون همسفر اکرم عزیز آشنا شدم، آرامش خاصی که در چهره و صحبتهای او دیدم، انرژیهای خوب و مثبت به من انتقال داده شد؛ دوست داشتم ساعتها بنشینم و از حرفهای استاد لذت ببرم و یا اینکه در جمع دوستان خوبی قرار گرفتم که همگی یک درد مشترک داشتیم و یکدیگر را درک میکردیم اینها همه برای من ارزشمند بود و هست؛ روزی هزاران بار خدا را شکر میکنم که خدا مسیر کنگره را به من هم نشان داد تا بتوانم حداقل هفتهای چند ساعت فارغ از هر مسئلهاي باشم و تمام غفلتها و کارهایی که در گذشته داشتم، با وجود راهنمای خوبم که با حرفهای دلنشین راه و مسیر را برای ما روشن میکند، برطرف کنم و این کنگره آمدن من و آشنا شدن با اکرم عزیزم انگار شروعی دوباره در زندگی من بوده و هست؛ روز راهنما را به شما تبریک عرض میکنم و امیدوارم لایق تمام خوبی ها و آموزشهای شما باشم.
همسفر ناهید
این دلنوشته حرفهایی است که از دل برمیآید، انشالله بر دل هم نشیند؛ راهنما، استاد و مربی دلسوز و مهربانم همسفر اکرم عزیز، آنگاه که در تاریکیهای زندگی قدم برمیداشتم و هیچ امیدی به آینده نداشتم و هرروز را با ناامیدی میگذراندم؛ خداوند درهای رحمت خود را به روی من باز کرد تا با مکانی بهنام کنگره آشنا شوم، در این مکان مقدس با فرشتههایی روبهرو شدم به نام راهنما، اکرم عزیز شما مثل یک چراغ پر نور به تاریکیهای قلبم تابیدی تا همه وجود من را سراسر روشنی فرا گیرد، با شما نادیدنیها را دیدم، بخشندگی را، صبوری را درک کردم و کنار شما عشق برای من معنی شد؛ در کلامهای شما آموزش، در نگاه شما محبت واقعی را میشود، دید، حتی در سکوت شما آرامشی میدیدم که در هیچ کجا نمیتوان پیدا کرد، شما به من آموختید، میشود، با تفکر راه را پیدا کرد، به من گفتید: که ما بیهوده قدم به حیات نگذاشتهایم و میتوانیم، با برگشت از ضدارزشها و داشتن صبر و توکل به خداوند از مشکلات عبور کنیم؛ چون صفت گذشته در انسان صادق نیست، اینجا بود که من را با عشق آشنا کردید، عشق به معنای واقعی کلمه، دوست داشتن تمام مخلوقات، من عشق را در شما دیدم، در تمامی لحظههایی که با شما بودم؛ با تمام وجود شما را دوست دارم و مدیون محبتهای شما هستم؛ دعا میکنم هر جا که هستید، سالم و پایدار باشید و تا همیشه کنار خانواده خوشبخت و سعادتمند زندگی کنید.
همسفر صدیقه
عرض ادب خدمت استاد بزرگوارم و راهنمای عزیزم همسفر اکرم، زمانی که وارد کنگره شدم، با کلی ناامیدی و زندگی برای من تمام شده بود، فکر میکردم به آخر خط رسیدهام، وقتی با راهنمای تازه واردین صحبت میکردم فقط گریه میکردم، گفتم: فقط خسته شدم؛ خدا را شکر که خدا کنگره را سر راه من و مسافرم قرار داد؛ شما فرشته نجات من بودید، امید به زندگی پیدا کردم، با خود گفتم خدایا شکر که جایی وجود دارد که بتوانم دوباره زندگیام را از نو بسازم، اکرم عزیزم این را از ته قلب میگویم که دوست میدارمت چرا که دیدگاه من را به زندگی تغییر دادید و از خداوند برای شما بهترینها را میخواهم و همیشه سالم و سلامت باشید و کنار خانواده بهترین زندگی را سپری کنید؛ این هفته زیبا را به شما و تمام راهنماهای کنگره۶۰، تبریک عرض میکنم.
همسفر حدیث
همسفر اکرم عزیزم استاد و راهنمای بزرگوار من سلام؛
دلنوشتهای مینویسم، از اعماق قلبم برای شما همسفر اکرم عزیز، شما که با جان و دل برای من و همه رهجوهای خود وقت میگذارید، همیشه با خودم میگفتم دیگر تمام شد زندگی من و بازندهترین در زندگی خودم بودم، ولی وقتی به کنگره۶۰ آمدم، با خود گفتم هنوز هم میشود، زندگی کرد و حس خوب داشت، میشود امیدوار بود و از زندگی لذت برد، مهربان بود و بخشید، صبور بود و گذشت داشت، وقتی وارد کنگره شدم به من گفته شد باید دلی راهنمای شال سبز را انتخاب کنم، من هم انتخاب کردم و وقتی که سه جلسهام تمام شد، گفتند: باید حسی راهنما شال نارنجی انتخاب کنم و گیج شده بودم که خدایا کدامیک از آنها بهتر است کدام راهنما من را به هدفم میرساند، شناختی نداشتم بعد با کلی فکر با دل و قلبم همسفر اکرم عزیزم را انتخاب کردم و به راهنمای تازه وارد خود گفتم که من آن راهنما را دوست دارم، حس میکنم چند ساله که میشناسمش از جنس خودم است احساسم به من میگفت همدرد هستیم و مثل خودم درد کشیده است زمانی که وارد لژیون شدم همان روز اول بعد از دعا که او را بغل گرفتم در دل گفتم درست انتخاب کردم و میخواستم ساعتها او را در آغوش بگیرم و جدا نشوم، همسفر اکرم مهربان و صبورم شما برای من نه تنها استاد و راهنما هستید بلکه برای من حکم یک خواهر بزرگتر را دارید که میتوانم همیشه روی او حساب کنم و آموزش بگیرم و به او تکیه کنم؛ روزتان مبارک راهنمای خوش قلبم برای شما بهترینها را از خدا میخواهم، انشاالله که همیشه سالم و لبتان خندان باشد.
همسفر سمانه
همیشه فرشتهها بال ندارند و نمیشود در آسمانها آنها را پیدا کرد، گاهی یک نفر روی زمین با تو همآوا میشود که باخود میگویی کی و از کجا اینطور شد، واقعا چه اتفاقی افتاد که توانستم یکی را بیابم که تمام زیباییهای این دنیا را دارا باشد همانند تجلی نور خورشید، وسعت بیکران دریا، نغمههای زیبای پرندگان، ژرفای کوهها، به زلالی آب
و قلبی آکنده از عشق، محبت و دوستی؛
آری! اینگونه است زنده کردن انسانی از جنس خود، بیدریغ و بیمنت، احیا کردن فردی از عمق تاریکی و ناامیدی به روشنائی و نوری عظیم و در راستای درستی به ادامه حیات، استاد بزرگوارم زحمتهای شما آنقدر وصف نشدنی است که جملهها در یاری آنها نیستند، هفته راهنما را به شما همسفر اکرم عزیزم که برای من همیشه الگویی از جنس محبت، صداقت، صبر و ایمان هستید؛ تبریک میگویم و امیدوارم بتوانم از آموزشهای شما نهایت استفاده را ببرم و آنها را کاربردی کنم، خیلی دوستت دارم و همیشه پویا و پایدار باشید.
همسفر مریم
عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد؛ راهنمای عزیزم همسفر اکرم بهراستی مگر جایگاه راهنمایی همان توفیق تزکیه توسط خداوند به بنده لایق او نیست؟ خوشا بهحال تو که شال خوش رنگ نارنجی برگردن انداختهای و تابناکتر از همیشه شدهای! میدانم، راه سختی را برای رسیدن به این مقصد طی کردهای، رسیدن به این جایگاه در واقع همان اول راه است، آری! تزکیهای که با درد همراه است اما خلقی جدید است که به واسطه آن به خداوند میرسی و چهچیزی زیباتر از رسیدن به مکانی که از آن انشعاب یافتهای آنهم توسط بندگان درد کشیدهای که ناتوان و در ظلمت بودند و تو آنها را به سمت نور هدایت کردی؛ اکرم عزیز و دوست داشتنی این هفته زیبا را به شما و تمام خدمتگزاران کنگره۶۰، تبریک میگویم، امیدوارم بهترینها نصیب سهم دل مهربان شما بشود.
.jpg)
نویسندگان: همسفر زهره، همسفر ناهید، همسفر صدیقه، همسفر حدیث، همسفر سمانه، همسفر مریم، رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
116