جلسه پنجم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پردیس با استادی راهنما همسفر سمیه، نگهبانی همسفر زهره و دبیری همسفر مریم با دستورجلسه «هفته راهنما» روز سهشنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
سخنان استاد:
در ابتدا این هفتهی زیبا را به بنیان کنگره۶۰ آقای مهندس که اولین راهنمای گروه مسافران و به خانم آنی عزیز، که اولین راهنمای گروه همسفران بودند تبریک میگویم. از آنها خیلی سپاسگزارم و بهترینها را از خداوند برایشان آرزومندم. به همهی راهنمایان گروه مسافران و همسفران و راهنمایان تازه واردین نیز تبریک میگویم، که همه چیز در کنگره شصت از جایگاه راهنمای تازهواردین شکل میگیرد. منِ سمیه از این دستور جلسه: هفتهی راهنما سه برداشت دارم.. برداشت اول: شخصی که راهنما میشود، اول از همه خودش این سفر را طی کرده است. یک مصرفکننده بوده و با روش DST و داروی شربت OT به رهایی رسیده است. برداشت دوم: وقتیکه راهنما سفر خود را طی کرده و به کنگره میآید با ادامه دادنِ سفر خود آموزش میگیرد، در این آموزشها باید به شناخت انسان و مواد مخدر پی ببرد. میدانیم که اعتیاد حاصل ازدواج انسان و مواد مخدر است. یک راهنما باید این را کاملا بشناسد تا بتواند راهنمای خوبی باشد. و برداشت سوم من که نقطهی حساس و مهمی است: عشق و محبت یک راهنما میباشد، که میتواند فرد را جذب کند. زمانی که شخص با حال خراب وارد کنگره میشود، بتواند او را آرام کند، او نیز با دل و جان با وجود حال خرابش به راهنمای خود گوش دهد و سفر خود را آرام آرام شروع کند تا به درمان و رهایی برسد. برداشت شخصی که از بیرون به کنگره۶۰ نگاه میکند این است : مگر میشود فردی روزها، ماهها، سالها بیاید و برود بدون هیچ مزد مادی که به او بدهند؟ این همه خدمت بکند، وقت خود را بگذارد، از خانوادهی خود بگذرد بدون هیچ چشم داشتی؟ این موضوع در باور اشخاصی که در خارج از کنگره هستند نمیگنجد.
اگر با نگاه و حس عاشقانه به این مسئله نگاه کنیم، یک مفهومی دیگر برای ما پیدا میکند که برای ما ارزش مادی و معنوی دارد. آن مسئله این است که: یک راهنما در اینجا خدمت میکند، بدون هیچ چشم داشتی زیرا خدمت و عشق او نسبت به انسان ها بلاعوض است. زمانیکه میخواهم به کنگره بیایم برای خودم حضور داشته باشم، یعنی کاری به مسافر خود نداشته باشم و رهایش کنم. رها کردن مسافران به این معنی نیست که به آنها غذا ندهم و یا کاری با آنها نداشته باشم ،نه! مثلا مصرف کنندهای که میخواهد شربت خود را تیپر کند، در این قسمت از سفر، او را رها کنیم. اما عشق، محبت، همسفر بودن را داریم. مسئولیتی که یک همسفر در خانه دارد، کاملا آن را انجام بدهیم. اگر مسئولیت خود را صحیح ایفا کنیم؛ آن مسافر به علت اینکه شمارا اذیت میکند خودش در شرمندگی است. و مطمئن باشید مسافر کم کم سفر خود را آغاز میکند. مسافران را اول به خداوند بعد به راهنما بسپارید، زیرا راهنمای مسافر کار خود را بلد است. اطلاعات ما خیلی کم است اما راهنمای مسافر میداند که: چگونه بایدبرخورد کند، کجا باید محبت کند، کجا باید جدی باشد، و مطمئن باشید او را به رهایی میرساند. اگر یک مسافر بعضی اوقات گریز میزند، اذیت میکند و نمیآید، شما او را فقط به خداوند بسپارید و برایش دعا کنید و روی خودتان کار کنید و بگذارید حال خودتان خوب شود. زمانیکه حال خودتان خوب باشد، مطمئن باشید که خیلی چیزها تغییر میکند. وقتی همسفر به درون خودش سفر کند و فرمانبردار راهنما باشد، میتواند در مسافر تاثیر بگذارد.
آقای مهندس به ما آموختند که همیشه از انسانها قدردانی کنیم. قدردانی به این معنی نیست که خود را در فشار قرار بدهیم، بلکه در حد توان و آنقدر که میتوانیم باید باشد. از کسی که برای ما زمان گذاشته و به ما این همه عشق و محبت داده است قدر دان محبت او باشیم. حال قبل از آشنایی با کنگره، جلسات روانشناسی که میرفتیم؛ هزینه ای که داده شد به کنار، فقط تا زمانیکه صحبت های آن مشاور در ذهنمان بود حالمان خوب بود، بعد از جلسهی مشاوره دوست داشتیم باز هم با یکی سخن بگوییم، اصلا حس همدردی نبود و مورد قضاوت قرار میگرفتیم. اما در کنگره راهنما با جان و دل تمام دردهای مارا به جان میخرد و صحبتهای ما را گوش میدهد. منِ سمیه برای رسیدن به آن آرامش و حال خوب این بستر را میخواستم، به یک لژیون، یک راهنما واقعا نیاز داشتم، تا حالم خوب شود. چرا آقای مهندس فرمودند قدردانی کنیم؟ زیرا پشت این صحبت جناب مهندس یک تفکری بوده است که چنین چیزی از ما خواستهاند. تا آنجایی که در توانتان هست در این هفته از راهنمای خود قدر دانی کنید، مطمئن باشید ارزشش را دارد. خیر و برکت و انرژی آن به خودتان بازمیگردد و حال شما بهتر میشود. امیدوارم که همهی ما بتوانیم به نحو احسنت قدردان و فرمانبردار راهنمای خود باشیم و خودمان هم بتوانیم خدمتگزار خوبی باشیم و آن حال خوب و انرژی به زندگی خودمان باز گردد.

تایپ و ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یکم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
223