گاهی در بیراهه میمانی، گاهی درمانده میشوی و نمیدانی به کدام ریسمان چنگ بزنی؛ اما در اوج ناامیدی نور امید، نور الهی چراغ راه تو میشود، انسانهای بزرگواری که منجی جان و روح تو میشوند، دست تو را میگیرند انسانهایی از جنس خدا، مرهم زخمهای قلب و روح میشوند درست زمانیکه؛ حتی توان حرکت نداری در دام ناامیدی گرفتار شدهای احساس خفگی داری احساس میکنی نفس کشیدن برات سخت و طاقت فرسا شده است، دستهای قدرتمند خدا را مشاهده میکنی نور امید در تار و پود وجودت جوانه میزند به راه ادامه میدهی، نیروهای اهریمنی تو را آزاد نمیگذارند از کوه و برزن شاهد زنجیرهایی هستی که دست و پای تو را در هم تنیدهاند احساس میکنی قدرت نفس کشیدن از انسان گرفته شده است.
حتی نای حرکت نداری؛ اما نور امید به سمت خورشید تو را رهنمود میکند و حرکت آغاز میشود و نیروهای الهی نیز چراغ راه تو میشوند، آری این نور، نور وجود راهنمای عزیز و مهربان است که به خورشید، آقای مهندس بزرگوار رهنمون میشوی، خداوندا شکر و سپاس که باز هم در این تلاطم مرا رها نکردی و تنها نگذاشتی از قهر به مهر از ناامیدی به امیدواری رساندی در این روزگار که از هیچکسی امیدی برای نجات نیست من را در مکتب نورانی و معنوی الهی کنگره قرار دادی، با قوانین آشنا شدم آموختم سختیها لعنت خداوند نیستند، خداوند با من سر دشمنی ندارد خالق عزیزم مرا دوست دارد؛ اما من باید بهای حال خوب خودم را بپردازم تا قدر آرامش را بدانم، باید حرکت کنم، باید از افکار شیطانی، ناامیدی و یأس فاصله بگیرم بالهای شکسته که مانع پرواز من شده است را ترمیم کنم، حرکت کنم خودم را از قعر ویرانی روحی که گرفتارش شدم نجات دهم.
در این راه خداوند من را با دستهای راهنمای عزیزم به سمت خودش یاری میرساند استاد گرانقدر تو میشود، غریبهای که همه زندگی تو میشود، به وجودش افتخار میکنی و بارها و بارها خداوند را به واسطه وجود نازنین ایشان شکر و سپاس میگویی از اینکه بهترین انسان را در مسیر راه تو قرار داد و نجات پیدا کردی، امید به دل تو راه پیدا کرد، خداوند را در این راه شناختی و به حکمتهایش آگاه شدی و به قدرت وجود خودت پی بردی؛ همچنین آموختم که هدف از خلقت من آموزش دیدن و خدمت کردن و قدر دانستن است. حال که به مناسبت هفته راهنما فرصت دست داده تا لطف بیکران این فرشته الهی را ارج بگذارم، میگویم راهنمای عزیزتر از جانم شما در قلبم جای گرفتهاید و با تمام وجود شما را قدردانم و دست شما را رها نخواهم کرد تا به سلامت به سر مقصد مقصود، همان انسانیت و شرافت و بندگی قدرت مطلق است برسم در مقابل پروردگارم سر تعظیم فرود میآورم. ممنون آقای مهندس عزیز و بزرگوار هستم که نهایت انسانیت و شرافت را به جا آوردند ناجی انسانهای دردمند و زجر کشیده شدند، سپاسگزارم خانواده آقای مهندس عزیز هستم که با گذشت و فداکاری من را با اصل خودم آشنا کردند و این هفته عزیز و گرامی را خدمت تمام خانواده کنگره 60 خصوصاً راهنمایان بزرگوار از صمیم قلبم تبریک و تهنیت عرض مینمایم.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون دوم)
رابط خبری و ویراستاری: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
40